تیشه زدن به کدام ریشه‌ها؟

اخیرا گفتگویی داشتم با روزنامهٔ اعتماد درباره نقش تلویزیون در ایران و جهان. مصاحبه‌ای تلفنی دربارهٔ موضوعی که از ماه‌ها پیش تقاضا شده بود و به هیچ‌وجه ربطی به تبلیغات جناحی صدا-و-سیما علیه دولت (و مثلا جنجال «سریال گاندو»)، نداشت. اما ازآنجا که زمان گفتگو با این جدال‌ها مصادف شده بود، دوستان اعتماد لطف کرده و آن گفتگو را در صفحهٔ اول روزنامه درج کرده بودند.
ازآنجا که به‌دنبال این گفتگو رسانه‌های دیگر هم تقاضای مصاحبه دربارهٔ این مناقشه را داشتند، ناگزیرم به‌ این وسیله به دوستان خبرنگار عرض و یادآوری کنم که تحلیل اینجانب ربط مستقیم به جدال‌های درون حاکمیت یا نظام نداشته و امثال ما از موضع یک شهروند و به‌شکل عام و به شیوهٔ ریشه‌ای فرهنگی، از منظر مصالح ملی مردم، سخن می‌گوییم.

از این زوایه نگاه به موقعیت خطیر کشور و رویاروی بحران‌های تو-در-توی کنونی، نقش رسانه‌ها در مبارزه با آلودگی فضای خبری و انحراف افکار عمومی بسیار مهم و تعیین‌کننده است. زیرا نبرد اصلی قدرت‌های ذی‌نفع جهان (در جنگ‌افروزی، توسعه‌طلبی، اشغال‌گری، و گسترش واپس‌گرایی دینی و استبداد سیاسی در منطقه)، در همین میدان نمایش داده می‌شود.

در این میانه، هرچند رسانه‌ها و مطبوعات، و در رأس همه صدا-و-سیمای هر کشور، امروزه، در قیاس با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، حاشیه‌نشین‌ محسوب می‌شوند، اما همچنان نقش اعتباردهی و رسمیت‌بخشی را از میان خروارها خبر و اطلاع متناقض و در هم-و-برهم فضای مجازی، بازی می‌کنند. از اینرو، سنگین‌ترین مسئولیت حقوقی را نیز، نسبت به سایر بخش‌ها در ایمن‌سازی یا آسیب‌رسانی به مصالح کشور دارند.
در این گفتگو، پس از اشاره به بی‌اعتبار شدن روش‌های پروپاگاندی تک‌صدا و یکسونگر در جهان معاصر، و حتی درک این موضوع از سوی سیاستگذاران تبلیغی و خبری کشور ما، از شیوه‌ٔ تازهٔ دیگری، و از پروژه‌ها و سناریوهایی با بودجه و برنامه‌ریزی‌های گسترده، سخن به‌میان آمد که هرچند در ظاهر این کار به نوعی «تیشه به ریشهٔ خود زدن» شبیه است،اما قصد دارند با میدان دادن به گفتمان‌های مخالف و حتی رادیکال علیه انقلاب و اسلام و نظام و..، بویژه در عرصهٔ فکری، دگراندیشان را در برابر یکدیگر علم کنند (و بویژه درمقابل گفتارها و گرایش‌ها معقول‌تر و ممکن‌تر).
این تحلیل را، روزنامه اعتماد به‌‌شکل توصیه‌وار چنین تیتر کرد که: «تلویزیون تیشه به ریشهٔ خود نزند!»
پس برای آن که موجب شبهه نشود باید توضیح داد که ما دایهٔ مهربان‌تر از مادر نیستیم و اگر صدا-و-سیما مایل است چنین عمل کند چرا ما باید مانع وی شویم؟!

منظور اما از طرح آن انتقاد، نه به تلویزیون، که خطاب به سیاست‌گذاران تبلیغی-ترویجی نظام، و فقط این تذکر بود که «ترا که خانه نیین‌ست بازی نه‌این است». برای نمونه، به‌جای آتش‌بازی با به میدان آوردن انواع گفتمان‌های مسئولان رژیم گذشته، علیه میراث ملی (از سنخ مصدقی)، و روشن‌اندیشی مذهبی (به‌روش شریعتی)، و همهٔ نمادهای مردمی آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی، آیا مصلحت یا خیر عمومی کشور حکم نمی‌کند که فضا برای یک آغاز یک گفتگوی انتقادی سالم و سازنده میان افق‌های فکری و سیاسی گوناگون مطرح در جامعه (و نیز در خود نظام)، گشوده شود؟

و براستی نتیجهٔ چنان نفت اندازی‌ها و آتش‌بازی‌هایی تا کنون جز تقویت گرایش به گذشته‌، بازگشت به باستان‌گرایی قومی-نژادی، و تشدید حس نوستالژیک نسبت به ایدئولوژی شبه‌فاشیستی آریامهری در جامعهٔ ایران چه بوده است؟ سیاست ورشکستهٔ اعادهٔ حیثیت از قوام‌ها در برابر مصدق‌ها، کار هر جناح و با هر انگیزه‌ای که باشد، تخریب رقیب یا تأسیس خط مشی تجدیدنظرطلبی، ره به‌ جایی بهتر از همین‌جا که هستیم نخواهد برد !

منبع: کانال تلگرامی نویسنده

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله