وقوع تغییرات اجتماعی در واقع خواست و مطالبهای برای تغییر را در سطوح مختلف اجتماعی پدید میآورد و این خواست در حوزههای مختلف جمعیتی مثل کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و بالاخره عموم جامعه ایجاد میشود، تمایل به کنش جمعی برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب را تقویت میکند و در نتیجه جنبشهای اجتماعی مثل جنبش دانشجویی، جنبش زنان، جنبش جوانان و بالاخره جنبش دموکراسیخواهی را رقم میزند.
اتاق ۱۱ بند ۳۵۰ زندان اوین محل برگزاری کلاسهایی در زمینه مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری و همچنین آموزش زبانهای خارجی و مباحثی درباره علوم پایه بوده است. سعید مدنی نیز تا پیش از تبعید به زندان رجاییشهر کرج، طی یک سالی که در آن بند اوین حضور داشت، کلاسهایی در زمینه مسائل اجتماعی به خصوص جنبشهای اجتماعی برای زندانیان سیاسی برگزار کرد.
به گزارش کلمه، تقریر سلسله مباحث وی در این کلاسها که توسط سیامک قادری، روزنامهنگار و از فعالان جنبش سبز، تهیه شده است.
پیشتر قسمتهای اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم از درسگفتارهای ایشان با موضوع «جنبشهای اجتماعی» و تاکید بر وضعیت خاص جنبش سبز در ایران و شرایط دیروز، امروز و فردا منتشر شده بود.
آنچه میخوانید، قسمت نهم از این سلسله مباحث است:
با سلام خدمت دوستان. جلسه پیش وعده کردیم که امروز زمینهها و عواملی را که تغییر در جامعه ایران را اجتناب ناپذیر کرده و موجب وقوع جنبشهای اجتماعی به خصوص جنبش سبز شده مورد بحث قرار دهیم. بار دیگر خاطرنشان میسازم وقوع تغییرات اجتماعی در واقع خواست و مطالبهای برای تغییر را در سطوح مختلف اجتماعی پدید میآورد و این خواست در حوزههای مختلف جمعیتی مثل کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و بالاخره عموم جامعه ایجاد میشود، تمایل به کنش جمعی برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب را تقویت میکند و در نتیجه جنبشهای اجتماعی مثل جنبش دانشجویی، جنبش زنان، جنبش جوانان و بالاخره جنبش دموکراسیخواهی را رقم میزند.
به همین دلیل کنش جمعی یا تلاش جمعی برای ورود به منازعه و کشمکش، ویژگی سوم مشترک اغلب تعاریف از جنبش است. با این مقدمه به برخی از رئوس تغییرات اجتماعی در ایران اشاره میکنیم:
اول- گسترش شهرنشینی: به دلیل تفاوتهای ماهوی ساختار مناطق روستایی و شهری، جمعیت شهری با سرعت بیشتری میل به مدرن شدن و تغییر سبک زندگی دارد. جامعه روستایی به دلیل بافت سنتی اغلب متمایل است به حفظ وضع موجود، اما شهر و روابط متنوع و گسترده آن شهروندان را تشویق به تغییر میکند. جامعه ایران از اواسط دهه ۱۳۶۰ رسما جامعهای شهری شد، یعنی بیش از ۵۰ درصد ایرانیان ساکن شهرها شدند.
مطابق سرشماری سال ۱۳۶۵ نسبت جمعیت شهری از ۴۷ درصد کل جمعیت در سال ۱۳۵۵ به ۵۶ درصد رسید. این روند یعنی کاهش نسبت جمعیت ساکن روستاها و افزوده شدن به نسبت جامعه شهری پس از دهه ۶۰ نیز ادامه یافت و در حال حاضر حدود ۳۰ درصد جمعیت ساکن روستاها و ۷۰ درصد ساکن شهرها میباشند.
دوم- افزایش سطح سواد و گسترش آموزش عالی: با افزایش سطح سواد انتظارات و توقعات افراد در زندگی ارتقا مییابد. افراد با سواد در مقایسه با افراد بیسواد و کم سواد میل بیشتری به مشارکت در حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارند. به علاوه سواد موجب آشنایی بیشتر و جدیتر با آرا و نظرات جدید میشود و لذا تغییرات جدی در دانش، نگرش و رفتارها پدید میآورد. تا سال ۱۳۵۵ یعنی سالهای پایانی رژیم پهلوی، نسبت نسبت جمعیت باسواد بالای شش سال۴\۴۷ درصد بود، یعنی کمتر از نیمی از جمعیت با سواد بودند. این نسبت امروز به بالای ۹۵ درصد رسیده است. اگرچه هنوز تعداد زیادی از جمعیت بی سواد و کم سواد هستند، اما بدیهیست در جامعهای که حدود ۹۵ درصد آن با سوادند در مقایسه با جامعهای که کمتر از ۵۰ درصد آن سواد دارند، میل به تغییر بسیار بیشتر است. علاوه بر این گسترش آموزش عالی پس از انقلاب به نسبت جمعیت با تحصیلات آموزش عالی نیز به سرعت افزوده شد، این جمعیت به تدریج بدنه اصلی طبقه متوسط رو به گسترش را در ایران پدید آورد.
سوم- گسترش تکنولوژی ارتباطات و رسانههای جمعی: در فاصله پیروزی انقلاب تا اواخر دهه ۶۰ پوشش تلویزیون در ایران بسیار افزایش یافت و پس از آن هم این روند به سرعت گسترش داده شد. به علاوه تکنولوژیهای جدید ارتباطی مثل ماهواره و اینترنت به دلیل خلاءهای حاصل از عملکرد نهادهای رسمی مثل صدا و سیما، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی و دهها سازمان و موسسه ناکارآمد، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. با وجود فیلترینگ قدرتمند دولت و هزینههای زیادی که در این زمینه انجام شده مردم ایران اغلب درصدر میزان استقبال از شبکههای اجتماعی در خاورمیانه هستند. بنابراین رسانههای نوین به دلیل نفوذ بسیار زیادشان نقش زیادی در تقویت گرایش به تغییر در جامعه ایرانی داشتهاند. اهمیت رسانههای نوین اغلب به خاطر سه ویژگی است:
۱) آزادی نسبی گفتوگو ۲) تبادل و ارتباط بین فرهنگی آسان و سهلالوصول ۳) همگرایی و ایجاد حس تعلق
در این میان شبکههای اجتماعی در فضای مجازی نقش به غایت مهمتر ایفا میکنند. بارزترین ویژگیهای این شبکه عبارتاند از: بسیج کنندگی و سازماندهی، دوستی، اعتماد، حلقههای مخاطبان، مستند سازی، چند رسانهای بودن، گفتوگو و نقد، خرد جمعی، اشتراکگذاری نظرها و دیدگاهها، ساختار دموکراتیک، ابتکار و خلاقیت و تنها چند مورد از این ویژگیها میتواند مطالبه تغییر را در هرکسی برانگیزاند. با وجود آنکه متاسفانه اینجا دسترسی به اطلاعات دقیق درباره شاخصهای نفوذ اینترنت نداریم اما همین گزارشهای محدود منتشر شده در روزنامهها نیز حاکی از گسترش نفوذ روزافزون اینترنت و فضای مجازی است. در همین دوران بهار عربی اس.ام.اسی بین مردم به خصوص جوانان و دانشجویان رد و بدل میشد که مضمون آن چنین بود: حسنی مبارک پس از مرگ، انورسادات و جمال عبدالناصر را در برزخ ملاقات و آنها از او میپرسند: «با سم کشته شدی یا به یا ضرب گلوله؟» و حسنی مبارک در پاسخ میگوید:« فیس بوک کارم را تمام کرد»!
چهارم- تغییرات جمعیتی و افزایش جوانان: در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۵ جمعیت جوان ایران یعنی ۱۵ تا ۲۹ سالهها از ۱۲ میلیون نفر به ۲۵ میلیون نفر رسید و از ۲۱ درصد کل جمعیت به ۲۵ درصد، همه ما نقش و جایگاه جوانان را در جنبش اصلاحات و انتخاب آقای خاتمی در خرداد ۷۶، مجلس ششم، حوادث کوی دانشگاه، انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و بالاخره جنبش سبز از نزدیک شاهد بودهایم.
در واقع از اواسط دهه ۱۳۷۰ به تدریج این جمعیت جوان که خارج از اراده هر کسی از جمله نظام رشد فزایندهای داشت به عامل و مولفه مهمی در تحولات ایران تبدیل شده، ویژگی مهم جمعیت جوان تولد و رشد آن در سالهای پس از انقلاب بود. این جمعیت تحت آموزش فرهنگی و ایدئولوژیک نظام پس از انقلاب بود. در کتابهای آموزشی به او درس وفاداری به نظام و انقلابی که عدالت اجتماعی، آزادی و دموکراسی را قرار بود به ارمغان آورد، داده بودند. این آموزشها پس از پایان تحصیلات و پا گذاشتن فرزندان انقلاب به دنیای حقیقی و اجتماع ناگهان با تناقضات جدی روبهرو شد و به این ترتیب شکافی جدی بین آموزهها و واقعیتها، شوق به تغییر را در جوانان برانگیخت و آنان را به مشارکتکنندگان جدی هرگونه اعتراض نسبت به وضع موجود و کنش جمعی برای مطالبه تغییر تبدیل کرد. لذا جوانان ابتدا از سوی جنبش دانشجویی و پس از آن توسط جنبشهای دموکراتیک عضوگیری شدند و نقش جدی در جنبش سبز ایفا کردند.
بخش مهمی از همگرایی بسیاری از جنبشهای اجتماعی دیگر مثل جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش اقلیتهای قومی و مذهبی، جنبش زیست محیطی در جنبش سبز محصول نقش بیبدیل این بدنه اجتماعی مشترک بود.
پنجم- زنان و مطالبه حقوقشان: تغییرات جمعیتی که شامل شاخصهایی مثل ترکیب سنی، سواد و دیگر ویژگیهای اجتماعی بود، در همان حال که کل جمعیت را در معرض تغییر قرار داد، جامعه زنان ایران را نیز بینصیب نگذاشت. و به این سبب موجب شکلگیری تلاشهایی برای بهبود وضعیت زنان شد و اگرچه ابتدا در سطح نخبگان و محافل دانشگاهی بروز و ظهور یافت، اما به تدریج سطح پوشش آن نیز بیشتر و بیشتر شد. جریان غالب خواست و تمایل زنان به تغییر چند شاخصه مهم داشت.
اول آنکه معتقد بود جایگاه زنان در ایران بر پایه نابرابری و ستم استوار شده است. دوم آنکه محور این ستم و نابرابری قوانین ناعادلانه در نظام حقوقی کنونی است که باید برای کاهش آن تلاش کرد. از این رو زنان و به خصوص گروههای متشکل آنان حضور ثابت و موثری در هر کنش جمعی برای تغییر وضع موجود داشتهاند و پس از این نیز چه ما موافق باشیم یا مخالف نقش موثر خودشان را ایفا خواهند کرد.
ششم- گسترش طبقه متوسط: هانتینگتون معتقد است نیروهای حامی تغییر در شهرها عمدتا شامل لمپن پرولتاریا (آلونکنشین ها)، کارگران صنعتی و روشنفکران طبقه متوسط هستند. وی و بسیاری دیگر از صاحب نظران علوم اجتماعی و سیاسی با مطالعه مجموعه تحولات سیاسی و جنبشهای اجتماعی از نیمه دوم سده بیستم به خصوص از ۱۹۶۰ به این سو در آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا نشان دادند که بر خلاف تصور، آلونکنشینها هسته مخالفت با وضع موجود نیستند زیرا این گروه را اغلب روستاییانی که به شهرها مهاجرت و نسبت به گذشته وضع بهتری دارند، از لحاظ سطح اطلاعات سیاسی- اقتصادی ضعیفند، مساله اصلی و فوری آنان تامین غذا، شغل و مسکن است یا به قول ما گنجشک روزی هستند و سازمان اجتماعی درون مناطق تحت سکونتشان نیز مانع اعتراض سیاسی میشود، تشکیل می دهد.
تحولات تکنولوژیک و از آن مهمتر تغییرات مهم در ساختار جامعه صنعتی موجب شده تا به تدریج «کار صنعتی» جایگاهش را به «کار غیرمادی» دهد. زیرا در دنیای اقتصادی به تدریج سهم اطلاعات، ارتباطات، ابداع و خلاقیت بیشتر و بیشتر میشود. کاربرد و اصطلاحاتی مثل کار خدماتی، کارفکری و امثالهم به کار غیر مادی اشاره دارد. امروزه تمایل کارفرمایان به افزایش آموزش، بهبود نگرش، شخصیت و رفتار مناسب ابعاد دیگری از جنبههای غیر مادی در کار و فعالیت اقتصادی است. بدیهی است ادعای من این نیست که جامعه ایران وارد دوره پسافوردیسم و پساصنعتی شده، بلکه تاکید بر آن است که ای روند تدریجی و افزایش سهم عوامل غیرمادی، ابداع و خلاقیت در کار از جمله افزایش جمع کثیری از مشاغل که با دنیای کامپیوتر و اینترنت سر و کار دارند، به تدریج باید تصویر ما از کارگر صنعتی قرن نوزدهمی را که چارلی چاپلین به زیبایی در فیلم عصر جدید نشان داده است، تغییر دهد و به این اعتبار انتظار نقش و کارکرد متفاوتی برای کارگران صنعتی در جنبشهای اجتماعی داشته باشیم.
در مورد شاخصههای تعیین طبقه متوسط هنوز اتفاق نظر جامعی وجود ندارد، درآمد، شغل، موقعیت و منصب اجتماعی و اقتدار هر یک میتوانند بخشی از ویژگیهای طبقه متوسط را توضیح دهند. با وجود این ملاکهای فرهنگی و سطح سواد دانشگاهی مولفه مهمی در تعریف طبقه متوسط است، اگرچه سطح درآمد آنها نیز همواره متوسط بوده و به لحاظ سیاسی از دموکراسی و مشارکت عمومی دفاع میکنند. عموما دارندگان مشاغل فکری، تخصصی و مدیران از جمله حقوق بگیران و کارمندان، پزشکان، مهندسان، حقوقدانان، تکنسینها، روشنفکران، معلمان، نویسندگان و هنرمندان در جایگاه طبقه متوسط قرار دارند و این به معنای آن است که برخلاف طبقه متوسط سنتی، که فقط بر پایه درآمد تعریف میشد، این گروههای اجتماعی ویژگیهای مشترک زیادی فراتر از درآمد دارند. پاسخ به این سوال که چرا طبقه رشد میکند؟ موضوع مهمی است که پاسخ آن در محدوده وقت این جلسه نیست، اما صریحترین پاسخ آن است که رشد اقتصادی به شکل اجتنابناپذیری رشد طبقه متوسط را به همراه میآورد.
طبقه متوسط جدید به طور نسبی از دولت مستقل است، این طبقه به دلیل ویژگیهای فرهنگی مایل به مشارکت در سرنوشت جامعه خود است، اغلب به واسطه دسترسی به تکنولوژی ارتباطات به آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی و رفاه برای جامعه میاندیشد و لذا محور و هسته اصلی جنبش دموکراسیخواهی را شکل میدهد.
«کلاس اوفه» جامعهشناس فرانسوی که درباره جنبشهای اجتماعی و سرمایه اجتماعی زیاد کار و مطالعه کرده، میگوید:« طبقات متوسط جدید و گروههایی نظیر دانشجویان و زنان خانهدار محتملترین گروهها جهت جلب به اهداف و علایق جهان شمول جنبشهای اجتماعی هستند.»
به این ترتیب در این وقت محدود تلاش کردم برخی عوامل مهم که تمایل گروههای اجتماعی را برای کنش جمعی و ورود در منازعه و کمکش برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب فراهم میکنند، به اختصار توضیح دهم و این از ویژگیهای مهم وقوع جنبشهای اجتماعی و به خصوص جنبش سبز است که کاملا متاثر از شرایط درونی جوامع میباشد.
بحثمان درباره ویژگی چهارم جنبشهای اجتماعی را در جلسه بعدی دنبال میکنیم.