انسان موجودی خاطره گراست

به یاد تقی روحانی، گوینده پیشکسوت رادیو ایران

مهر همان سال (سال ۵۸) قرار می‌شود به زندان ایرانشهر منتقل گردد. گویا در فرودگاه مهرآباد، چند نفر با عجله سر می‌رسند و با گفتن اینکه ما مأمور هستیم با نشان دادن یک نامه که متهم آزاد شده است، او را با لطایف الحیل تحویل می‌گیرند و با خود می‌برند و می‌گویند خودمان ایشان را به منزل می‌بریم.

تقی روحانی گوینده قدیمی رادیو ایران که از ۱۱ مهر سال ۱۳۵۸ تا پایان عمر نیمه فلج بین مرگ و زندگی بود راحت شد و از دنیا رفت.
او از اولین گویندگان رادیو و مجری برنامه های بیست سئوالی و «صبح جمعه با شما» بود.
تقی روحانی پیشتر معلم بود.
سال ۵۸ دستگیر شد و به او گفتند که عامل طاغوت است و مردم هم در تظاهرات شعار داده اند: این تقی روحانی اعدام باید گردد.

۲۹aa101 شهریور سال ۵۸ روزنامه ها نوشتند تقی روحانی به جرم تبلیغ به نفع رژیم گذشته با استفاده از دستگاه رادیو و تلویزیون از طریق ادای کلمات فریبنده و مزورانه برای ایجاد مانع و سد در مسیر انقلاب به ۵ سال حبس محکوم شده که باید ۲ سال اول محکومیت خود را در زندان ایرانشهر و سه سال باقیمانده را در زندان‌های تهران بگذراند. همچنین متهم به علت شرب خمر از طرف حاکم شرع به حد شرعی در این مورد، یعنی ۸۰ ضربه شلاق محکوم شده است.
دفاع تقی روحانی که «کار گوینده خواندن مطالبی است که به دست او می‌دهند. گوینده، نویسنده و مفسر مطالب نیست» به گوش امثال محمدی گیلانی نرفت و او را نوکر بیگانه و عامل طاغوت پنداشتند و شلاق زدند.
۱۱ مهر همان سال (سال ۵۸) قرار می‌شود به زندان ایرانشهر منتقل گردد. گویا در فرودگاه مهرآباد، چند نفر با عجله سر می‌رسند و با گفتن اینکه ما مأمور هستیم با نشان دادن یک نامه که متهم آزاد شده است، او را با لطایف الحیل تحویل می‌گیرند و با خود می‌برند و می‌گویند خودمان ایشان را به منزل می‌بریم.
ربایندگان تقی روحانی را به بیرون شهر بردند و به قصد کُشت لت و پار کردند و نشان دادند انسان در اینگونه مواقع واقعاً گرگ انسان است.
صبح روز بعد یک موتور سوار در اطراف جاده آرامگاه (جنوب تهران) چند سگ را می‌بیند که دور پیکر یک آدم میچرخند…
با داد و قال وی و تلاش اهل محل آمبولانس سر می‌رسد و وی را به بیمارستان می‌برند و کاشف به عمل می‌آید که فرد مجروح که سرش خونین و مالین بود تقی روحانی گوینده قدیمی رادیو ایران است.
دکتر جراحش گفته بود اگر به هوش بیاید به علت تاسی‌ سرش امکان زنده ماندن دارد. اگر سرش دارای مو بود، حتماً عفونت باعث مرگ زودرس وی می‌شد.
ربایندگان وی را به قصد کشت زده بودند و چه بسا فکر می‌کردند می‌میرد اما اینکه می‌گویند وی را به دار زدند و یا شیشه خرده در حلقومش ریختند و زبانش را بریدند، از شایعات غیرواقعی است.
گوینده پیشکسوت رادیو ایران اگرچه از مرگ حتمی نجات یافت اما از همان روز تا پایان عمر با صندلی چرخدار همنشین شد و دیگر قادر به حرکت کردن و تکلم نبود.
نام اصلی اش محمدتقی روحانی مقدم بود.
انسان موجودی خاطره گرا است و یاد امثال او آدمی را به گذشته های دور می‌برد.
گفتگویش با «رهی معیری» غزلسرای نامی، با علی زرندی (شاباجی خانوم)، با ارحام صدر،
با «روشنک» گوینده برنامه گلها و با دکتر محسن هشترودی در خاطره ها باقی است.
سخنان تقی روحانی در مرگ قمرالملوک وزیری و میهن عزیزمان ایران را هم در ویدیو ضمیمه می‌توان شنید.
او رفت و غبار شد. ما نیز ، همه ما روزی غبار می‌شویم. عاقبت از ما جز غبار نماند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویدیوی ضمیمه  با ترانه زیبای دلکش ( گیسوی سیاه=من به دوش یار) شروع می‌شود که وی در ایام پیری در جمع آشنایان قدیمی (از جمله تقی روحانی، قدکچیان، سعید قراچورلو، میلاد کیایی، روح بخش، نصرت وحدت…) خوانده است.
نام دیگر این ترانه که شعرش از «دکتر میر ناصر شریفی» است و آهنگش را «فریدون حافظی» سروده، «رقص گیسو» است.

aa103 من به دوش یار زیب و زیورم

بر سر نگار تاج گوهرم
از گل بهار تازه رو ترم
همره نسیم جامه می‌درم
در راه تو فکنم دام دلبری فکنم دام دلبری…
تاریخ درگذشت تقی روحانی ۴ تیر ۱۳۹۲ است و من در ویدیو به اشتباه ۴ مرداد گفته ام. پوزش می‌خواهم.
آدرس ویدیو:
به یاد تقی روحانی، گوینده پیشکسوت رادیو ایران
سایت همنشین بهار
ایمیل

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

مطالب پربازدید

مقاله