به چه گناهي كشته شد؟

هرچند در هزاره سوم و قرن بيست و يكم زيست مي كنيم، اما فقيهان برقدرت تكيه كرده همچنان در قرون وسطاي مسيحي واپس مانده اند و به تقليد از اسلاف كليسائي خود، دادگاه هاي تفتيش عقايد وچوبه هاي اعدام برپا مي كنند، اگر چنان جهل و جنايتي توانست دوام بياورد، چنين جانشيناني هم مي توانند در بلند مدت بمانند.

آنگاه كه از به گورشده پرسيده شود به كدامين گناه كشته شده است؟ (تكوير۸).

در خبرها آمده بود: ” محسن اميراصلاني به اتهام تفسير متفاوتي از قرآن اعدام شد”! با اين كه در اين زمينه تعلق خاطري دارم و كم و بيش از قرآن پژوهان خبري و اثري شنيده و خوانده ام، اسمش را اصلا نشنيده بودم، كنجكاو شدم بشناسمش، هرچند ديرهنگام و نوشداروئي پس از مرگ سهراب بود؛ سري به اينترنت زدم و به اصطلاح گوگل كردم و كلياتي دستگيرم شد. روانشناس بود ودر كلاس هاي روان درماني از قرآن و معارف ديني هم سود مي برد، علاوه برآن، جمعيتي به نام “طريقت جوهري” تاسيس كرده، تعبير خواب، رويا شناسي و قرآن شناسي مي كرد و تفاسير خود را به شكل جزوه و كتاب دراختيار شاگردانشقرار مي داد.

بيشتر كنجكاو شدم و سراغ نوشته هايش رفتم؛ شگفتا! اين همه كتاب از يك جوان متولد ۱۳۵۶ كه در سال ۱۳۸۵ يعني ۲۹ سالگي دستگير و زنداني شده است!؟ چگونه راضي شده اند چنين استعدادي را اعدام كنند؟ اسامي ده تا از كتاب هائي كه ديدم از اين قرار بود: رسولان، رستگاران، ياسين، يوسفيه، ملكوت، موسي و خضر، ياران كهف، طارق- مزامير، رويا شناسي، داستان پروانه.

نگاهي اجمالي به سرفصل كتابها و برخي مطالب و محتوياتش كردم؛ برخي برداشت هايش جاي اما و اگر و چون و چرا داشت، ولي به من و ما چه؟ مگر مي شود جلوي نظر و نگاه تازه به متن را گرفت؟ چه كسي چنين حقي را به حاكمان حرمت شكن و فقيهان فقير در فهم فرزانگي و درك قرآن داده است؟

رونق جلسات، گردآمدن جوانان و توزيع جزوات دگرگونه با تعاليم حوزوي، متوليان نظام ولائي و مقامات اطلاعاتي را حساس و نگران كرده بود و با يورشي به جلسات در سال ۱۳۸۵، همه را دستگير كردند، شاگردان به تدريج آزاد شدند، ولي اميراصلاني پس از تحمل ۹ ماه در بند انفرادي ۲۰۹ اوين، به اتهام بدعت دراصول و فروع دين، توهين به حضرت يونس!، تفسير جديد از قرآن و … در دادگاه اول به چهار سال و در تجديد نظر به دوسال و چهار ماه محكوم شد، اما مگراين حداقل! آتش حقد وهراس متوليان را خاموش مي كرد؟

كشمكش هاي قضائي آغاز گرديد و دست هائي بيرون از دستگاه داوري در مسير دادرسي دراز شد و اراده‌اي فوق قانون حاكم گرديد و اتهاماتي تازه همچون فساد في الارض و زناي به عنف، آنهم چند سال پس از دستگيري! به پرونده اضافه گرديد! در ابتدا پرونده از دادگستري به دادگاه انقلاب، به دست جلاد قسي القلب قاضي صلواتي سپرده شده بود تا حكم اعدام ديكته شده را صادر كند، اما سه بار حكم اعدام توسط قاضي شعبه ۳۱ ديوان عالي كشور نقض و پرونده به دليل فقدان مدارك مرجوع شده بود و ۲ تن از قاضيان به بي گناهي متهم حكم داده بودند. سرانجام پس از ۸ سال كشمكش ميان قدرت هاي فوق قانون و قاضيان مسئول، حكمي كه چند بار لغو شده بود، با تاييد مستقيم رئيس قوه قضائيه اجرا شد.

با خواندن اين ماجرا به ياد دوست انديشمند، مهندس حسين برازنده، از قربانيان قتل هاي زنجيره اي و روشنفكران مذهبي مصم افتادم كه او نيز جلساتي قرآني متعددي در مشهد دائر كرده و كتاب هاي توحيدي متعددي در نقد خرافات مذهبي نوشته و دكان هاي زيادي را به كسادي تهديد كرده بود، جسارتي كه به جرم آن درساعت ۱۱ شب نيمه ديماه ۱۳۷۳ دربازگشت ازيكي از جلسات قرآني ربوده شد و صبح روز بعد در حالي كه آثار دستبند و ضرب و شتم بردست و پشت وپهلو و آثار خفگي در گردنش مشهود بود، جنازه اش را در كنار اتومبيلش يافتند.

در اين هشت سال محسن اميراصلاني تنها زنداني عقيدتي در زندان هاي ولايت فقيه نبود، صرفنظر از زندانيان عقيدتي فراوان از اهل تسنن كشور، اقليت هاي مذهبي، دراويش گنابادي و پيروان طريقه هاي عرفاني اينك زندانها را پر كرده اند. اگر سلطه مغولان در قرن هشتم شمسي و تنگ نظري هاي طالباني، توجه مردم به ابعاد لطيف دين، اديبان و عارفاني چون سعدي و حافظ و مولوي را پديد آورده بود، داعش مسلكان امروز موجب رشد روزافزون محافل عرفاني ومجالس قرآني مستقلي شده اند. در اين سالها استقبال مردم از قرائت هاي انساني و غير خشن، سلطه گران را به سختي نگران كرده و دها صاحب انديشه همچون مهندس محمد علي طاهري بنيانگزار نظريه “عرفان حلقه” و فرادرماني را به زندان كشيده است. سخن از بي عيب و نقص بودن نظريات عنوان شده نيست، اعتراض به ولايت مطلقه و خدائي كردن كساني است كه آزادي انديشه و موهبت خداداد حق انتخاب و اختيار را از مردم سلب كرده ومي كنند.

از دگرانديشاني كه دراين ثلث قرن قرباني تنگ نظري قبيله قدرت وپاسداران جهل و جور و جمود شده اند، كم و بيش همگان خبر دارند، آنچه كمترخبري از آن شنيده شده ، خصومت بيشتراين طائفه با كساني است كه به دليل آشنائي عميق تربا متون ديني، بهتر مي توانند فريب مدعيان را برملا سازند و چه بسيارند موحدان پاكباخته اي كه در اين سال هاي ستم جانشان را در دريدن اين ماسك هاي فريب فدا كرده اند.

هرچند در هزاره سوم و قرن بيست و يكم زيست مي كنيم، اما فقيهان برقدرت تكيه كرده همچنان در قرون وسطاي مسيحي واپس مانده اند و به تقليد از اسلاف كليسائي خود، دادگاه هاي تفتيش عقايد وچوبه هاي اعدام برپا مي كنند، اگر چنان جهل و جنايتي توانست دوام بياورد، چنين جانشيناني هم مي توانند در بلند مدت بمانند. اما به مصداق آيه ۲۶ سوره نحل:

“پيش از اين ها نيز مستكبراني مكرها كردند ولي بازتاب مكرشان در نظام الهي بربنيادشان فرود آمد و سقف (فريب و فتنه شان) از فرازشان برآنها فرو ريخت و از جائي كه به شعورشان نمي رسيد، به عذاب اعمالشان گرفتار آمدند”.

قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ
منبع: ندای آزادی

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله