سرمقالهی شماره ۳۹ ایران فردا بحرانهای جاری در کشور و خطر از دست رفتن “ایران” را محور تحلیل خود قرار داده است؛ ایرانی که ضرورت حفظ و بقایش دغدغهی اصلی مرحوم مهندس سحابی بود. آنچه در ادامه میآید فرازهایی از این یادداشت با عنوان “بحرانهای کنونی و بقای ایران” است:
???? اگر تا چندی پیش اندیشمند و شخصیتی ملی همچون مرحوم مهندس سحابی با دشواری میتوانست ضرورت بقای ایران را بهعنوان فریضهای دینی و ملی توضیح دهد، امروز و به یمن تلاشها و مجاهدات او و بسیاری از شخصیتهای برجسته ملی و مذهبی کمتر تردیدی درباره اولویت بقای ایران بر هر مصلحت دیگر وجود دارد.
???? دامنه بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی آنچنان گسترده شده و نتایج و پیامد این بحرانها به گونهای دامن ملک و ملت را آلوده که دوست و دشمن بر آن گواهی میدهند.
???? رکود طولانی اقتصاد ایران، روز به روز بر تعداد جمعیت کثیر بیکاران افزوده است.
???? بنیانهای تولید که محصول دست کم یک قرن تلاش تولیدگران ایرانی بوده، درحال انقراض و نابودی است و موجب شده تا بخش خدمات بیش از هر زمان دیگر متورم شود.
???? خشکسالی و بیبرنامهگی و سوءمدیریت برای مقابله با کمآبی، دامنه بحران را به بخش کشاورزی سوق داده است.
???? مصرفگرایی روزافزون مزید بر علت شده. میزان تولید روزانه زباله به ازای هر نفر در جهان ۵۰۰ گرم است که این میزان در ایران ۷۰۰ گرم گزارش شده است و ۷۰ درصد از صنایع بازیافت کشور به دلیل بیتوجهی و کماهمیت شمردن مسئولان تعطیل شدهاند.
???? سرمایه اجتماعی و اعتماد رو به کاهش است، شیوع و بروز اعتیاد درحال افزایش است، شاخصها حکایت از روند فزاینده طلاق بهویژه در میان زوجهای جوان دارد، فروش تن برای لقمه ای نان در هر گوشه و کنار شهرها جریان دارد.
???? بدون شناخت علل و عوامل پدید آمدن وضعیت کنونی نمیتوان راه یا راههایی برای سامان دادن وضع ارائه کرد. برای شناخت علل و عوامل وضعیت موجود ناچاریم کمی درباره ماهیت آنچه بحران مینامیم توضیح دهیم.
???? وقتی از بحرانی بودن وضعیت سخن به میان میآید به معنای آن است که آن پدیده جامعه را در معرض خطر جدی قرار داده و امکان تصمیمگیری برای رفع و حل آن در ساختار موجود وجود ندارد.
???? اصلاح ساختار بهمثابه راهحل بحرانها، تصمیمی ماهیتاً سیاسی برای بحرانهایی است که ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند.
???? بیتردید همه علاقمندان به توسعه و آبادانی ایران آرزو دارند این فرایند اصلاحی به دور از خشونت و در آرامش به پیش رود. بهعلاوه تجربه تاریخی نشان میدهد تغییرات انقلابی، ناگهانی و سریع علاوه بر آنکه اغلب با خشونت و برجای گذاشتن هزینههای سنگین برای ملت همراه خواهد بود، دستاورد مطلوبی به بار نمیآورد. از سوی دیگر رویکردهای مبتنی بر رفرمیسم یا اصلاحات ضمن حفظ ساختارها نمیتواند راه حل جدی و اثربخش برای کنترل و کاهش بحران محسوب شود.
???? نظریه دمکراتیزاسیون محصول جمعبندی ناکامیهای تجارب انقلابی و اصلاحطلبانه یا رفرمیستی است.
???? درحالیکه رفرمیستها برای پیشبرد تغییرات از طریق مذاکره و گفتوگو بر سهم خود از قدرت در نظام سیاسی اتکا میکنند، حامیان دمکراتیزاسیون بر جنبشهای اجتماعی و قدرت حاصل از تقویت جامعه مدنی برای به ثمر رساندن تغییرات و فشار برای پذیرش آن از سوی نظامهای مستقر تکیه میکنند.
???? حامیان وضع موجود، اصلاح طلبان و مدافعان دمکراسیسازی با وجود همه اختلافات باید بپذیرند که همه جزیی از یک کل فراگیر و تاریخی به نام ایران هستند که موجودیت و هویتی مستقل و زنده و پایدارتر از همه آنها دارد.