صلاح الدین الجورشی | مترجم: علی سرداری

بازی خطرناک ایران … کاشت تضاد بین دین و آزادی

من اخیراً در یک کنفرانس بین المللی در رم شرکت کردم که رهبران دینی از ادیان و فرقه های مختلف درآن گرد هم آمده بودند. در یک رویداد بزرگ ، مرد جوانی با موضوع نقض حقوق زنان در جهان و تمرکز بر روی ایران روی صحنه آمد. وی برای همبستگی با زنان ایرانی در مبارزه علیه قانونی که نیم قرن برای پوشیدن حجاب در فضاهای عمومی بر آنها تحمیل شده است و در نهایت منجر به مرگ دختر کرد، مهسا امینی  و تظاهرات گسترده ضد رژیم گردیده  و با داشتن قربانیانی به سرعت  به چندین شهر دیگر منتقل شده ، درخواست نیم دقیقه سکوت از شرکت کنندگا ن برای ادای احترام به آنان نمود . در این میان قابل ذکر است که تمامی کسانی که دراین سالن حضور داشتند از جمله علمای شیعه بدون بحث به این درخواست پاسخ مثبت دادند.

درست است که ایران از زمان انقلاب بزرگ خود در سال 1979 به دلیل انتخاب های سیاسی خویش از جمله دستیابی به تسلیحات هسته ای با تحریم آمریکا مواجه بوده است، اما این امر آن را از این واقعیت مبرا نمی کند که این کشور موظف به رعایت حقوق بشر است. نقض شدشد آزادی های شخصی شهروندان زن و مرد آن. آنچه در حال حاضر به دلیل سیاست تحمیل حجاب بر زنان در حال رخ دادن است، برای تعدادی از علمای شیعه و … نیز قانع کننده نیست.
حمل «چادر» زمانی موجه بود که نوعی مقاومت در برابر رژیم دیکتاتوری شاه به شمار می رفت که تلاش می‌کرد سیاست مدرنیزاسیون اجباری جامعه را اجرا کند. اما مرجعیت جدید پس از پیروزی انقلاب تصمیم گرفت زنان را به داشتن حجاب وادار نماید. او معتقد بود که این حجاب جزئی از هویت دولت و جامعه است و این همان رفتاری است که در عربستان و افغانستان برآن بواسطه تفکرات وهابیسم و طالبانیسم بر آن اصرار دارند. مقامات ایرانی به جای اینکه آزادی پوشیدن چادر را به عنوان یکی از مظاهر آزادی های فردی بپذیرند، آن را قانونی کرده و برای تخلف از آن مجازات تعیین کرده و در نهایت به یک امر واجب تبدیل کرده اند
همچنین پلیس اخلاق موظف به اجرای آن و محاکمه زنانی شده که به معنای واقعی کلمه به آن پایبند نیستند. این تصمیم نادرست منجر به پیامدهای جدی اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک شده که مشروعیت حاکمیت  را تضعیف کرده و  به تدریج به یکی از توجیهات اصلی مخالفت با نظام و  سرپیچی از نظام و بسیج مخالفان در داخل و گسترش دایره ان به خارج جهت حمله به نظام تبدیل شده است.

پس از گذشت نیم قرن از عمر رژیم، می توان گفت نظام  در قانع کردن  نسل های جدید ایرانی به پذیرش ایدئولوژی محافظه کارانه دینی خود شکست خورده و عرصه آزادی ها را تنگ نموده است. این قرائت توانسته طبقات و دسته های مختلف را به ویژه گروه جوانان را بسیج  و موفق شود توده مردمی مستحکمی در مقابل دستگاه سرکوبگر «امنیتی» ایجاد نمایند.

پس از عمیق شدن شکاف بین مرجعیت دینی حاکم و جوانان مختلف که امید به اسلام قابل انعطاف داشتند چون تصور می کردند آن قرائت افق های بیشتری را به روی آنها می باز می کرد و به اراده و حریم خصوصی آنها احترام می گذارد، امروز این تصویر واژگون گردیده است و باعث شده تا  آنها به شورش علیه رژیم و نظام فکری و ایدئولوژی آن بپردازند . در این شرایط بسیاری از شخصیت های ایرانی از جمله علمای ارشد که از اعتبار برخوردارند به  مخالفت با آن برخاستند آنها  اذعان دارند که در حال حاضر بحران دینداری در ایران وجود دارد و الحاد به سرعت در حال گسترش است. در این راستا قوانینی محدودکننده حرکت انسان و جامعه و تحمیل به زورافکار توسط حاکمیت  و قدرت و دولت ، موجب رو به زوال رفتن آن ایمان شده است . به ویژه در میان جوانان ، به طوری که چنین افکاری درخشش و قداست خود را از دست می دهند. حتی اگر این مفاهیم با دین و متون آن رنگ آمیزی شده باشد همین امر باعث شد تابرخی مراجع  دینی به این سیاست اعتراض کنند و خواستار کنار گذاشتن آن شیوه باشند تا فاصله دین و جوانان تشنه آزادی مصادره شده به نام اسلام ، عمیق تر نگردد.
با افول جنبش اصلاحات که شتاب و توانایی خود را برای تداوم راه و نشاط خود را برای حیات سیاسی و دینی از دست داد ، مبارزه مسالمت آمیز نیز روحیه و سودمندی خود را به تدریج از دست داد. این  ها به  دلیل ناکامی اصلاح طلبان در اداره قدرت و تاب نیاوردن در برابر تحمیل سال ها فشار و محاصره ای است که محافظه کاران بر آنها واردکردند. به همین دلیل است که کثرت گرایی کاهش یافته و امکان نزاع فکری و سیاسی فروکش کرده است. در حالی که قرآن می‌فرماید: «و اگر خداوند بعضی از مردم را توسط بعضی دیگری دفع نمی‌کرد، زمین فاسد می‌شد.

——————————–

* نویسنده و فعال مدنی تونسی

منبع: العربي الجديد

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله