بازداشت خانم نرگس محمدي، چرا؟

اگر گفته‌شود كه اين اقدام تندترين كاري بوده كه در سال‌هاي اخير عليه يك فرد انجام شده‌است، گزاف نخواهد بود. اگر كساني هستند كه قصد دفاع از امنيت و اعتبار حكومت را دارند، بايد بدانند، خانم محمدي هر كاري كه كرده باشد، بيشتر از رفتار فعلی که با ايشان شده امنيت و اعتبار مذكور را مخدوش نمي‌كند. و بالاتر از آن وقتي كه رفتار يك ديپلمات اين اعتبار را درجهان با چالش کامل مواجه مي‌كند، و حداكثر قولي كه داده‌مي‌شود برخورد انضباطي با وي است، چرا بايد با ديگران و براي مواردي بسيار جزيي تا اين حد خشن وغيرقابل توجيه رفتار كرد؟

.

كساني كه وضعيت جسمي خانم نرگس محمدي را از نزديك ديده‌اند، از اتفاق اخير و بازداشت ايشان براي اجراي حكم شوكه شده‌اند. من دو بار از نزديك خانم محمدي را وقتي كه در تهران بود ديدم كه در هر دو بار كمابيش مثل يك جسم نيمه جان بود و دو كودك خردسالش نيز در ميان جمع اگر چه بازيگوشي مي‌كردند ولی معلوم بود که متوجه و نگران مادر هستند. در اين‌جا قصد بحث قانوني و اين‌جور مسائل را ندارم. فقط چند پرسش را مطرح مي‌كنم شايد به طرح بهتر مساله كمك كند.

پيش از آن توضيح دهم كه به هر دليل و علتي، جامعه فعلي ما به گونه‌اي است كه كنش سياسي برحسب سطحي كه دارد با هزينه‌هاي جدي مواجه مي‌شود، ازاين‌رو كنش‌‌گران سياسي به طور عادي پيه چنين هزينه‌اي را پيشاپيش به تن خودماليده‌اند، ولي اين مساله تابع نوعي ملاحظات عمومي نيز هست، و هنگامي كه برخلاف اين ملاحظات عمومي باشد، پرسش برانگيز است.

چرا خانم محمدي بازداشت و زندان شد؟ 

اولين پاسخ اين‌است كه ايشان حكم دارد. دراين‌صورت بايد گفت كه خيلي افراد ديگر هم هستند كه چنين احكامي دارند و نه زن هستند و نه بچه كوچك دارند و نه مثل ايشان بيماري حادي دارند، ولي به هر دليل (که اتفاقاً دلائلی که درست هم هست) فعلا آزاد هستند. پس صرف داشتن حكم توجيه ضرورت زندان كردن ايشان نيست. شايد گفته شود كه وي فعاليت سياسي داشته است. اگر واقعا چنين است، به دقت و درستي مصادیق آن اعلام شود. به‌علاوه اين امكان وجود داشت كه در اين موارد تذكر داده‌شود كه مثلا قصد زندان كردن نداريم ولي به عدم انجام فلان فعاليت سياسي مشروط است.

گمان نمي‌‌كنم كه اين دليل هم در اين بازداشت صادق باشد، زيرا كسي كه تهران را ترك كرده و يا بيماري حاد او را تهديد مي‌كند و دو كودك خردسال دارد، منطقا نمي‌تواند فعاليت سياسي درحدي كه نيازمند تذكر يا بازداشت باشد انجام دهد. به‌ويژه آن‌ كه همسرش نيز كشور را ترك كرده باشد و طبعا احتیاط بیشتری خواهد کرد، بنابراين تنها موضوعي كه مي‌تواند علت اين بازداشت باشد خروج همسرشان يعني آقاي تقي رحماني به خارج از كشور است. ولي در اين‌جا چند نكته وجود دارد كه بايد به آن پرداخت.

اگر مسئولين ذيربط آقاي رحماني را آزاد كردند تا فعاليت سياسي را طلاق دهد و به زندگي‌اش بپردازد، (آن‌هم در شرايطي كه راه‌ها براي پرداختن به زندگي براي اين افراد معمولا بسته است) روشن است كه برداشت اشتباهي داشته‌اند، و اگر نمي‌دانسته‌اند كه وقتی که وي در كشور نتواند حضوري نسبي داشته باشد، از كشور خارج مي‌شود، باز هم مرتكب اشتباه ديگري شده‌اند. به‌ويژه آن‌ كه چندتن ديگر از دوستانشان نيز قبلا كشور را ترك كرده‌ بودند. بنابراين مسئوليت خارج‌شدن آقاي رحماني ناشي از خطاهاي فوق است و نبايد آن‌را به خانم محمدي تحميل كرد، و به نوعي رفع مسئوليت از اين خطاها نمود.

اين نحوه واکنش حتي اگر درباره يك مرد سالم و بدون فرزند هم انجام مي‌شد، از منظر اخلاقي و سياسي قابل فهم نبود. چه رسد به اين‌كه درباره يك مادر بيمار انجام شده‌ باشد.

شايد گفته شود كه اين اقدام ربطي به خارج شدن آقاي رحماني از كشور ندارد، اين عجيب‌ترين پاسخي است كه مي‌توان داد، كه خانمي بيمار كه مادر دو كودك است و هيچ فعاليتي هم نمي‌كند، به صرف داشتن حكم (كه افراد زيادي كه داراي حكم هستند آزادند) با آن وضع بازداشت و به زندان برده شود.

به گمان من بسيار غيرمحتمل است كه چنين تصميمي ناشي از يك مشورت جمعي و مبتني بر مصلحت حكومت اتخاذ شده‌باشد. اگر گفته‌شود كه اين اقدام تندترين كاري بوده كه در سال‌هاي اخير عليه يك فرد انجام شده‌است، گزاف نخواهد بود. اگر كساني هستند كه قصد دفاع از امنيت و اعتبار حكومت را دارند، بايد بدانند، خانم محمدي هر كاري كه كرده باشد، بيشتر از رفتار فعلی که با ايشان شده امنيت و اعتبار مذكور را مخدوش نمي‌كند. و بالاتر از آن وقتي كه رفتار يك ديپلمات اين اعتبار را درجهان با چالش کامل مواجه مي‌كند، و حداكثر قولي كه داده‌مي‌شود برخورد انضباطي با وي است، چرا بايد با ديگران و براي مواردي بسيار جزيي تا اين حد خشن وغيرقابل توجيه رفتار كرد؟ اميدوارم كه اين اقدام بازنگري شود و خانم محمدي فارغ از همه مسايل سياسي جاري به وضعيت پيشين و نزد فرزندان خود بازگردند.

منبع: وب‌‌سایت شخصی نویسنده

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله