صبحی غندور

این “زمان متعلق به اسرائیل” است اما اسرائیل آن را چگونه به دست آورده است؟

صبحی غندوریک تحلیلگر سیاسی عرب و مدیر مرکز گفتگوی عربی در واشنگتن است.

وی به تمایلات ملی گرایانه عربی معروف استاودارای مدرک دکترای تخصصی است ، در سال 1987 به ایالات متحده مهاجرت کرد و در پایتخت آمریکا اقامت گزید.
صبحی غندو علاوه بر گذراندن دوره های دانشگاهی در رشته روانشناسی و تاریخ در دانشگاه لبنان در بیروت و در دانشگاه قاهره نیز دوره روزنامه نگاری را گذراند۰
وی از سال 1977 به عضویت اتحادیه روزنامه نگاران لبنان در آمدوی ناشر و سردبیر مجله الهوار” (یک مجله روشنفکری فرهنگی سیاسیاست۰
که در بهار سال 1989 ، به دو زبان عربی و انگلیسی ، در واشنگتن دی سی در ایالات متحده آمریکا منتشر شد۰ او مرکز گفت و گو” را تأسیس و اداره کرد که ،آن مجلهفكري و فرهنگي عربی در پايتخت آمريكا ، واشنگتن می باشد از زمان تأسیس در پاییز 1994 تا پایان سال 2010 ، مرکز گفتگو بیش از 800 سمینار برگزار کرده است.
سبحی غندور نویسنده مقاله آن را آقای علی سرداری به فارسی برگردانده است۰
متن :
این زمان متعلق به اسرائیل” است اما اسرائیل آن را چگونه به دست آورده است ؟
صبحي غندوردر سه دهه گذشته ، منطقه عربی شاهد فشارهای بسیاری ازجانب آمریکا برای دستیابی به عادی سازی رابطه عربها با اسرائیل بوده است آمریکا برای ورود به پروژه خاورمیانه بزرگ” وآن در اوایل دهه 1990قرن گذشته ودرچهارچوب کنفرانس صلح مادرید مورد بحث و گفتگو قرار گرفت وادامه یافت.

و طبق آنچه که توسط شیمون پرز ، نخست وزیر سابق اسرائیل نوشته شده بود،که او خواستار کامل شدن (فناوری اسرائیلی و کارگران مصری همراه با اموال خلیج فارس بوددر چارچوب خاورمیانه جدید” که عملاً به هویت عربی” خاتمه میداد واز جانب دیگرهمان برنامه وضعیت منطقه ای جدیدی را شکل می دهد که در آن اسرائیل موقعیت رهبری کنترل کننده ثروت و سرنوشت مردم منطقه رابه دست می گیرد.
دولت ترامپ اکنون در سرمایه گذاری و نتایج آنچه که در کشورهای عربی اتفاق افتاده و یا داردمی افتد شرط بندی می کندازجمله به حاشیه رانده شدن مسئله فلسطین گرفته، تا انفجارو درگیری‌ها داخلی عربی، از جانب دیگر ازعدم وجود مرجع مؤثر عربی کنشگر در این کشورها،در این راستا با فشار آوردن به اعراب و فلسطینی ها برای پذیرش پروژه معامله قرن” و عادی سازی عربی و اسلامی” با اسرائیل بدون خروج آن از همه سرزمین های عربی اشغالی در سال 1967،و پیش از تأسیس کشور مستقل فلسطین می باشد!
دولت ترامپ بیت المقدس را به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل به رسمیت شناخت ، موافقت خود را برای الحاق جولان نیز اعلان کرد، و همه کمکهای مالی به مردم فلسطین رامتوقف نمود ، و از اقدام اسرائیل برای الحاق کناره باختری وشهرک سازیها پشتیبانی نمود و با وجود همه اینها ، روابط اکثر کشورهای عربی بااسرائیل همچنان ادامه دارد، که گویی هیچ چیزی ازجانب این دولت اتفاق نیفتاده است!
و در اینجا چندین دولت عربی به طور پنهانی و آشکار با اسرائیل روابط عادی سازی می کنند و آنها اکنون با دولت نتانیاهو ارتباط برقرار نموده اند ۰
تأیید شده است که وی به دنبال الحاق کنا ره باختری است و صلح در مقابل صلح است” نه صلح در مقابل زمین و بازیابی حقوق مردم فلسطین!
پس از این معامله” به دلیل پذیرفته نشدن آن ازجانب فلسطینی ها و عدم پاسخ بین المللی به طور کلی به آن ،به همین خاطر آن مرده به دنیا آمدکه ترامپ با تشویق و پشتیبانی نتانیاهو روی برخی از دولتهای عربی به منظور عادی سازی با اسرائیل ، به حاشیه راندن حقوق فلسطینها و توافق آمریکا و اسرائیل ، از جانب فلسطنیان مورد پذیرش قرار نگرفت و رد شد.
واقعیت درگیری اعراب و اسرائیل بیش از هفتاد سال است که ادامه دارد، با تأکید می‌توان عنوان نمود که مسئله اشغال سرزمین های عرب مربوط به شخص یا حزب ویژه ای در اسرائیل نمی باشدجنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین تحت نظارت دولت های مختلفی اتفاق افتاد که برخی از آنها متعلق به جناح های حزب افراطی در کنست مانند گروه لیکود” به سرپرستی نتانیاهو و سایرین وابسته به احزابی هستند که با اعتدال روبرو بودند ۰
مانند حزب” کارگر که طی دهه های گذشته چندین جنگ علیه اعراب را در پیش گرفت.همین امرخود را در قرارداد های بین المللی ودر مورد مسئله فلسطین و توافق نامه های امضا شده با سازمان آزادی بخش فلسطین” و سپس با تشکیلات خودگردان فلسطین نیز صادق است زیرا دولت های مختلف اسرائیل این تصمیمات یا توافق نامه ها را عملی نکرده اند، و همه آنها با وجود مخالفت با قوانین بین ملل خود به سیاست یهودی و شهرک سازی در قدس، کرانه باختری و ارتفاعات جولان ادامه داده‌اند۰
این روند با قوانین بین المللی سازگاری ندارد، و هیچ دولت اسرائیلی هنوز مرزهای بین المللی کشور اسرائیل” را اعلام نکرده است و نه حقوق پناهندگان فلسطینی را تضمین کرده است۰
که این امر زمینه ساز نزاع اعراب و فلسطین با اسرائیل علی رغم تغییر افراد و دولت ها همچنین ادامه دارد.
.
واقعیت کنونی ما این است که ما در زمان اسرائیلی” زندگی می کنیم.و در بسیاری از عرصه های عربی و بین المللی در زمان اسرائیلی” به سر می بریم

حتی در بسیاری از کشورهای عربی شاهد درگیری هایی است که به پروژه های خارجی و اسرائیلی خدمت می کنند ، دورانی که هویت عربی” به حاشیه رانده می شود و یک ملت مرزهای خارجی دارد و از وطن خود جدا شده است به حاشیه رانده می شود و برخی از این کشورها اکنون با تقسیم و تجزیه بیشتر تهدید می گردند ۰
دورانی که در آن هیچ قدرت عربی مؤثر وجود ندارد و متعهد به حداقل تصمیمات اجلاس عرب باشد ، از جمله آنچه به عنوان ابتکار عمل عرب” شناخته می شود!
زمانی که قطب نمای فلسطین ، که اعراب را راهنمایی می کرد تا بدانند که دشمن واقعی آنها چه کسی است ، برای یک قرن در آن اختلال ایجاد کرده اند.
البته برنامه ها و پروژه های اسرائیلی و خارجی به مثابه با سرنوشت نیستند ، زیرا در دهه های گذشته پروژه های بسیاری وجود داشته است که در بیش از یک مکان و زمان سرخوردگی از مقاومت اتفاق افتاده است ، اما آنچه اکنون اتفاق می افتد با مرحله قبل متفاوت است.برای بسیاری ازاطراف در سراسر جهان عرب از اولویت برخوردار نمی باشد ، بلکه برخی از این اطراف در روابط خود با اسرائیل و عادی سازی با آن حتی احساس شرمساری هم نکردند!
چندین طرف عربی رابطه طبیعی با اسرائیل برقرار کردند علی رغم اینکه ماهیت اسرائیل دشمن و توسعه طلبانه دارد ، و کشتار و آواره شدن میلیون ها فلسطینی و عرب ،آیا این کشورهای عربی بهترنبود برایزمینه سازی روی مصالح مشترک ” با کشورهای همسایه اسلامی اقدام می کردند؟پیش از سقوط در آغوش کسانی که برای جعل کردن تمام فلسطین و مقدسات اسلامی و مسیحی آن تلاش میکردند تا آن را ،به یک کشور نژادپرستانه یهودی تبدیل نمایند ؟!
آیا اگر این پیمان ها و توافق نامه ها با اسرائیل از زمان کمپ دیوید و اسلو” اتفاق نمی فتاد ، این ریزش مواضع عرب به طور کلی در مورد مسئله فلسطین اتفاق می افتاد!
این معاهدات و توافق نامه ها همان چیزی است که بسیاری از کشورهای جهان برای به رسمیت شناختن اسرائیل و عادی سازی روابطشان با آن ، بهانه ها و توجیهاتی را پیش کشیدند.
چه بسا آنچه امروزه در سرزمین عربها اتفاق دارد می افتد ،نتیجه اوج جنگهای صد سال گذشته می باشد.که این روند به رسمیت شناختن اسرائیل از نظر بین المللی انجامید، به دنبال آن ، سپس به رسمیت شناختن اسرائیل از جانب مصر اردن /و فلسطین شد، پس از توافق های کمپ دیوید ، اسلو و وادی اردن، و سپس عادی سازی” برخی دولت های عربی با اسرائیل ، همه اینها برای تعیین مشروعیت” حضور اسرائیل در فلسطین کافی نبود، وبرای یهودی سازی بیت المقدس والحاق بیشتر کرانه باختری ،هدف اینمشروعیت” از منظر اسرائیل قانع کردن مردم عرب” ضروری می شد که اسرائیل دشمن” نیست و دشمن اکنون یا در کشورهای عربی ویا در همسایگی اسلامی خودآنها قرار دارندآنچه اسرائیلی ها از دهه 1950 مورد نیازشان بود ،تأسیس دولت های کوچک در مجاورت اسرائیل ان هم بر اساس دینی می بود۰
همانطور که اکنون گفته می شود اسرائیل دولتی برای یهودیان است.” آنچه نتانیاهو” گفت (كه مشكل فلسطینی ها مربوط به زمین نیست ، بلكه در مورد شناخت یهودیت دولت اسرائیل استهدف موردنظر اسرائیل از تغییرات عربی كه هم اكنون درشرق وغرب ملت عرب در حال انجام است روشن می كندهرچه درگیری های فرقه ای ، فرقه ای و قومی در سرزمین عربها افزایش یابد،به رویای بزرگ صهیونیستی نزدیک تر می گردد که اسرائیل قدرتمندترین دولت دینی درمنطقه ای می باشد که بقیه مبتنی بر کشورهای کوچک فرقه ای هستندشرط اسرائیل در بدو تولدش این بود که دولتهای کوچگی ” شکل بگیرند ،وبا وجود آنها هیچ گاه کشورمستقل فلسطین تشکیل نخواهد گردید، در ضمن بیت المقدس نیز تقسیم نخواهد شد،ومیلیون ها پناهنده فلسطینی بازگشت نخواهندگشت ،بلکه یک حل و فصل برای آنها درکشورهایکوچک شده جدید که سلاح های خود را در جنگهای ورم کرده وکثیف جدید به کارمی برند.!
برخی از دولتهای عربی که شروع کردند تا با اسرائیل عادی سازی را بر قرار نمایند ،اینها باید از تجربیات کسانی که معاهده های کمپ دیوید ، اسلو و وادی اردن را تأسیس کردند ، درس بگیرند و درس هایی را که دولت ها ی آن‌ها در این مسیر به حل و فصلی” دست نیافتند ، و همچنین نتیجه ای” حاصل نشده و فشارهای آمریکا نیزبر آن‌ها متوقف نگردیداز همه مهمتر این است که دولتهادر قانع کردن مردم خود شکست خورند که بگویند اسرائیل دیگر دشمن نیست!
این مسئله کمرنگ شده است ، که بیش از یک قرن نمادی از درگیری اعراب و صهیونیست ها بود با این حال ، آنچه که فلسطین به آن احتیاج دارد بیش از آن چیزی است که اتفاق افتاده ویا اکنون دارد رخ می هد .
سرپیچی از عادی سازی با اسرائیل و پروژه معامله قرن” و واکنش های فلسطینی ، عربی و بین المللی که در گذشته به تصمیم ترامپ در مورد بیت القدس و افتتاح سفارت آمریکا را درآنجا نه بوده است و همچنین اعتراض به قتل های جنایت کارانه وکور که توسط اسرائیل در مرزها با غزه مرتکب می شود .و اکنون فلسطین به یک قیام گسترده مردمی نیاز دارد تا آنچه را که در ربع قرن گذشته از تحریف مسیر مبارزات فلسطین اتفاق افتاده است را پایان دهد، ودر ضمن کمرنگ شدن این روند که نمادی از درگیری اعراب صهیونیست ها در طی یک قرن بوده است اکنون خلاصه شده درمذاکره بین دولت خودگردان فلسطیندر کرانه باختری ودولت اسرائیلاز سوی دیگر اسرائیل حتی از به رسمیت شناختن اینکه این کشور اشغالگر است امتناع می ورزد.و همچنین از اعلام مرزهای نهایی خودداری کرد ه ومیکند.اکنون آنچه واقعاً مورد نیاز است در حال حاضر وحدت رهبری فلسطین و وحدت برنامه عمل در سطح کلیه سازمانهای فعال فلسطینی در داخل و خارج از سرزمین های اشغالی استدر این صورت ممکن است بتوان سبک عمل سیاسی را یکپارچه وکامل کرد.
و مسیر مذاکره ، با روش مقاومت فرا گیرمردمی درهمه مناطق فلسطینیمشعل آزادی و مقاومت در کشورهای عربی به مدت صد سال است در برابر استعمار و علیه پروژه صهیونیستی است ادامه دارد که، آن مورد حمایت غرب می‌باشد،و هرگز نباید این مشعل خاموش شود.برای حفظ رویکرد مقاومت ،و تأیید این گفته (زمین در مقابل مقاومت)پس از اثبات عدم موفقیت مقوله های دیگر،در این موضوع نیز احیای رویکردی است که منطقه عربی اکنون به آن نیاز دارد، این رویکردی است که تحقیر و ننگ با دشمن اسرائیلی را رد می کند ،این رویکرد قادر است زمین و عزت را احیا کندرویکردی که بین ناامیدی نسبت به واقعیت دولتها و روش مذاکره و بین ناامیدی ملت ومردم آن و حق آنها برای بازیابی آزادی و سرزمین غصب شده ، مرز تقسیم کننده ای را ایجاد می کند.اما خارج شدن از این وضعیت ضعیف عربها ،قبل ازهر چیز مستلزم جداسازی اراده عربها از تسلط بیگانه ، واز هر نوع رنگ و منبع می باشد.

منبع الشبکه النبا المعلوماتیه

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله