حسن فحص | مترجم : علی سرداری

ایران و ترکیه: از کشمکش سیاسی تا فرهنگی و ملی

پس از سقوط دمشق و طی سه ماه گذشته، رژیم ایران تلاش زیادی کرد تا از هرگونه احتمال درگیری بین خود و ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور این کشور جلوگیری کند. ضربه به رژیم ایران با از دست دادن کارت سوریه، به دلیل عواقب و پیامدهای ناشی از آن، زودگذر نبوده و نخواهد بود.
علی‌رغم این‌ها، رهبر رژیم هنگام صحبت درباره مثلث توطئه‌ای که ایران در سوریه علیه اسرائیل و آمریکا قرار گرفت، مایل بود از نام بردن از دولت ترکیه پرهیز کند، اما این موضوع مانع از آن نشد که چند نفر از مقامات ارشد سیاسی و نظامی ایران مستقیماً همسایه ترکیه را متهم کنند.
رهبری ایران از نزدیک نقش آشکاری را که آنکارا در حمایت از عملیات نظامی آغاز شده توسط نیروهای حیات تحریر الشام ایفا کرد و مسیری که اردوغان رئیس جمهور ترکیه لحظه به لحظه برای توسعه عملیات نظامی و حرکت آن از شهری به شهر دیگر ترسیم کرد، زیر نظر گرفت، زیرا تحولات رژیم تهران را مجبور به پذیرش واقعیت انجام شده و اعتراف به انحطاط منطقه کرد. این تحولات در پروژه ایران برای پاسخگویی به نقش ترکیه در منطقه رخ داد. بنابراین، رهبری ایران سخت در تلاش است تا به مرحله جذب ضربه وارد شده برود و به دنبال سازوکاری برای مقابله با این تحول جدید و استراتژیک باشد.
درگیری خاموش تهران و آنکارا جدید یا بدیع نیست. علاوه بر ریشه‌های تاریخی خود، در چهار دهه گذشته ترجمه‌های زیادی پیدا کرده است، به‌ویژه در قرائت اسلامی از قدرت که اسلام‌گرایان ترک در صدد ارائه آن بر خلاف قرائت ایرانی بودند، تا جایی که بسیاری از صداهای تغییر یا اصلاح‌طلب در نظام ایران در بسیاری از ایستگاه‌ها خواستار اتخاذ قرائت ترکی و سازوکار در اسلام‌گرایی قدرت و رژیم شدند.
اما رفتار یا روشی که رئیس جمهور ترکیه در پیش گرفت و تلاش برای ایجاد تمرکز و مرکزیت رهبری، نوعی رضایت برای رهبری در رژیم ایران بود، چرا که الگوی ترکیه در تجربه اسلام سیاسی دیگر الگوی ایده آل یا بدیلی برای آنچه که دارند نیست. با این حال، از آغاز قیام‌های مردمی عربی یا آنچه «بهار عربی» نامیده شد، چالش جدیدی بین دو حزب شروع شد که بخشی از آن را به درگیری بین پروژه ایران که قبلاً در منطقه شروع به گسترش کرده بود، و پروژه جاه‌طلبانه ترکیه برای مرجعیت مقامات تبدیل کرد برخاسته از این قیام‌ها و ساخت محور جدیدی برای اسلام سیاسی مورد نظر خود در منطقه.
تضاد یا اختلاف ایران و ترکیه به درگیری بر سر به اصطلاح عمق استراتژیک پروژه یکدیگر محدود نشد، بلکه از طریق جاه‌طلبی‌هایی که رئیس جمهور ترکیه پنهان نمی‌کرد و بر بعد ژئوپلیتیکی ایران در محیط ژئواستراتژیک آن تأثیر می‌گذارد، به سطح پیچیده‌تر، دشوارتر و خطرناک‌تر برای رژیم ایران منتقل شد. این نگرانی، چه در آسیای مرکزی باشد یا در اعماق اوراسیا، یا در منطقه قفقاز جنوبی، یا در مرزهای شرقی آن در افغانستان و پاکستان، قابل مشاهده است.
سیگنال‌های رئیس‌جمهور ترکیه هنگام اعلام حمایت مطلق خود از دولت آذربایجان به رهبری الهام علی‌اف، به‌ویژه در تلاش‌های این کشور برای تحمیل تعدیل ژئوپلیتیکی در مرزهای خود با ارمنستان از طریق ایجاد یک کریدور زمینی که دو بخش مرکزی آن را به منطقه نخجوان وصل می‌کند، سپس در حمایت از تنش امنیتی و نظامی که بین تهران و باکو تشدید شد و تقریباً منجر به شروع جنگ بین آنها در اواخر تابستان 2021 شد، آشکار گردید.
جاه‌طلبی‌های ترکیه برای جایگزینی ایران محدود به منطقه قفقاز جنوبی نبود، بلکه زمانی که اردوغان تلاش‌های خود را برای ایجاد “هلال ترکیه” در مرکز آنکارا که ترکیه را با کشورهای آسیای مرکزی وصل می‌کرد و سپس با ایجاد کریدورهای حمل و نقل زمینی در اطراف ایران که داخل آسیا و سواحل ترکیه را به اروپا متصل می‌کرد، آشکار کرد، فراتر از آن گسترش یافت. پروژه اردوغان برای خلع کارت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران در خلأ نمی‌گذشت، بلکه یکپارچه بود و ابعاد فرهنگی داشت. این ابعاد فرهنگی از طریق تلاش برای تصرف میراث فرهنگی ایران پدیدار شد و با تلاش برای مصادره جلال الدین رومی البلخی «مولانا» و گنجاندن آن در میراث ترکیه آغاز شد. سپس در یکی از سفرهایش به باکو، پایتخت آذربایجان، از مصادره شاعر دیگر به نام نظامی گنجوی خبر داد.

آخرین توقف در سلسله مصادره‌های میراث فرهنگی ایران توسط اردوغان، چند روز پیش بود که تصور می‌شد «نوروز» میراث مشترکی است که می‌تواند یکی از محورهایی باشد که کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی روی آن گرد هم می‌آیند. این مواضع رئیس جمهور ترکیه با مجموعه‌ای از رویدادهای ملی‌گرایانه در شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی همراه بود، جایی که بین دو جزء اصلی آن یعنی ترک‌های آذربایجانی و کردها درگیری‌هایی رخ داد. این درگیری‌ها در پس‌زمینه رد تهاجم گروه‌های ترک که در نتیجه برگزاری جشن‌های عظیم و بی‌سابقه توسط کردها در شهر ارومیه اتفاق افتاد، روی داد.
این رویارویی‌ها نه به عنوان رویدادی داخلی و گذرا، بلکه به عنوان زنگ هشدار و نشان‌دهنده تهدید ژئوپلیتیکی تلقی شد که شاخص خطرناکی از تهاجم به امنیت ملی ایران از سوی نظام قدرت و حاکمیت تهران محسوب می‌گردد. دلیل این نگرانی ایرانیان، تشدید مطالبات ملی‌گرایانه مورد حمایت دولت‌های ترکیه و آذربایجان در این مناطق، به‌ویژه در استان‌های آذربایجان بوده است. این وضعیت علاوه بر نفوذ ترکیه در این مناطق، باعث شده بسیاری از شرکت‌کنندگان در این اغتشاشات پرچم ترکیه را به اهتزاز درآورند و استاندار استان از زبان ترکی به جای فارسی صحبت کند.
مواضع اردوغان زمانی که به صحبت درباره حقوق ترکیه در برخی شهرهای ایران، به ویژه ارومیه و تبریز پرداخت، وضعیت را پیچیده‌تر کرد. این تحولات از آن جهت اهمیت و جدیت پیدا می‌کند که بر اساس ارزیابی نظام اقتدار، در شرایط محاصره، تهدیدها و خطراتی که ایران و رژیم در اثر تهدیدهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با آن مواجه هستند، رخ می‌دهد.
بر این اساس، موضع ترکیه بر مبنای این قرائت، قرار دادن رژیم بین فک تهدید خارجی از یک سو و اغتشاشات داخلی و خطر تجزیه ایران از سوی دیگر است. این صحنه رهبری ایران را در موقعیت حساسی قرار می‌دهد: اگر در برابر این تحولات سکوت کند، ممکن است عواقبی خارج از توان درک و کنترلش به بار آید؛ و اگر رویکردی تند و سرکوب‌گرانه در پیش گیرد، ممکن است موجب فوران درگیری‌های ملی و منطقه‌ای شود که محدود به مناطق کردنشین و آذربایجانی نمانده و به دیگر مناطق ناآرام کشور که همچون بشقابی داغ منتظر لحظه انفجار هستند، گسترش یابد.

—————-

مطالب مرتبط

نویسنده: د. لينا الطبال | مترجم: علی سرداری

اما در غزه چیز جدیدی در جریان نیست. نتانیاهو به نسل کشی ادامه می دهد. او توافق آتش‌بس را هر طور که بخواهد نقض می کند. کابینه وی به ایجاد دفتری برای مهاجرت داوطلبانه ساکنان غزه رأی می دهد.
آیا او واقعا فکر می کند که فلسطینی کیفش را برمی دارد و از محبت اشغالگر و شهرک نشین بلوند تشکر می کند و می رود؟ مردم غزه از گرسنگی، تشنگی، درد و سرما می میرند و همه ما منتظر تصمیمی هستیم که گذرگاه را باز کنیم و به کمک های بشردوستانه اجازه بدهیم و هیچ چیز جدیدی وجود ندارد.

ایرج سبحانی

اگر دختران جوان ایران همان "لولیتا" هستند که به‌سبب معصومیتشان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و بعدها به قدرت خویش پی می‌برند، پس کدام شخصیت در فیلم باید به "هامبرت"، مرد منحرف و سوءاستفاده‌گر تشبیه شود؟ زنان مقنعه‌پوش در ورودی دانشگاه؟ بازجوی زندان؟

آریامن احمدی/ نویسنده و روزنامه‌نگار

شفیعی‌کدکنی، انسانِ آرزومندِ ایرانیِ را با رویایِ «آزادی و آبادی وطن» بدرقه می‌کند رو به فردای پساجمهوری اسلامی، که حالا برای همه ایرانیان، از هر رنگ و نژاد و قوم و زبان، روشن‌تر و نزدیک‌تر از همیشه شده است

مطالب پربازدید

مقاله