بخشی از گفتوگو مهندس عزتالله سحابي با نشریه چشم انداز
از يكي دو روز قبل از 18 تير 78 ما شنيده بوديم كه در دانشگاهها، ناآراميهايي هست. بعضي از روزنامهها هم تعطيل شده بودند، روزنامة سلام هم در آخرين روزهاي قبل از اين حادثه توقيف شد. در روز حادثه من در شهر نبودم و از جريان اطلاعي نداشتم. عصر روز جمعه 18 تير كه به منزل بازگشتم، يكي از مهمانهايم نقل كرد، هنگامي كه از چهارراه اميرآباد اتفاقي عبور ميكرده، متوجه جماعت و مأموراني شده كه مشغول شستن و تميزكردن خيابان بودهاند!!
با شنيدن اين خبر بسيار نگران شدم و با آقاي عليجاني سردبير ايرانفردا تماس گرفتم. آنوقت بود كه دانستم در شب قبل، عدّهاي از دانشجويان در باغ كوي تظاهرات ميكردند. بهتدريج نيروهايي به محل آمده و سر چهارراه اميرآباد جمع شدهاند و بعد كه تعدادشان زياد شده است، به طرف كوي حركت كردهاند. نيروهاي لباس شخصي هم به آنها ملحق شدهاند و به داخل كوي حمله كرده و در طول شب به ضرب و شتم و تخريب اتاقها و وسايل دانشجويان ميپردازند.
دو روز بعد از طرف دفتر تحكيم وحدت زنگ زدند و گفتند: بهتر است مهندس سحابي بيايد و با اين دانشجويان صحبت كند و آنان را كه بسيار خشمگين شدهاند، قانع نمايد تا قدري آرام شوند. من هم بلافاصله قبول كردم و در اولين ساعات بعدازظهر، به اتفاق دوستان دفتر مجله ايران فردا به طرف كوي دانشگاه حركت كرديم.
وقتي من براي صحبت با دانشجويان رفتم، عدهاي استقبال كردند، ولي تعداد زيادي به ما بدوبيراه ميگفتند و حتي عليه ما شعار ميدادند. بيشترشان ميگفتند: سحابي سازش كرده و آمده تا ما را خاموش كند و يا با رفتار و حالتي خاص از من ميپرسيدند كه چه كسي تو را مأمور كرده است؟ من كه ميدانستم آنها بسيار رنجيدهخاطر و ناراحت هستند، فقط ميگفتم: پنجاهسال تجربهام مرا مأمور كرده كه به شما بگويم از اينجا بيرون نرويد!
به آنها گفتم تا بهحال چند بار به دانشگاه حمله شده و حتي بهسوي دانشجويان تيراندازي شده و آنها را به خاك و خون كشيدهاند، اما از لحاظ حجم كار و وسعت حمله، از نظر ميزان نفرت و شدّت كينة بهكار رفته، اين حادثه با حوادث قبلي قابل مقايسه نيست! اما دانشجو بايد با ابزار خودش اعتراض كند. ابزار دانشجو، درگيري و خشونت نيست. ابزار دانشجو، همانطور كه شايستة يك انسان فرهيخته، اهل فكر و اهل بحث و استدلال است، با ابزار كساني كه در خيابانها حمله ميكنند، نعره ميزنند و تخريب ميكنند، فرق ميكند. اگر آنها باز هم جواب شما را با خشونت دادند، مقاومت كنيد، اما در هر حال شما شروعكنندة خشونت نباشيد و به هيچوجه از محوطة كوي بيرون نروند.
به دانشجوها محورهايي را براي معترض شدن به آنها پيشنهاد کردم. اول اينكه تحصن و مقاومتهايي از اين دست را (آرام و دور از هرگونه خشونت) در درون دانشگاه ادامه دهند. دوم آنكه افشا، پيگيري و مجازات حملهكنندگان را از مسئولان درخواست كنند. سوم آنكه استعفا يا بركناري فرماندة نيروي انتظامي تهران را خواستار شوند و اين به آن جهت بود كه شخص آقاي لطفيان در مصاحبها ي كه صبح آن روز (يكشنبه 20 تير) انجام داده بودند، رسماً آن كار را تأييد كرده و امري لازم دانسته بودند!
حوادث بعد از اين واقعه خيلي ناگوار بود. بازتاب تلخي كه اين حادثه در جامعه، بهويژه در جامعة دانشجويي باقي گذاشت، از يكسو و پيش نرفتن و عدمرسيدگي به دادخواهيها از سوي ديگر، يك نوميدي در ميان مردم ايجاد كرد، بهويژه دانشجويان پس از اين اتفاقات نسبت به عمل و شيوة منطقي و اعتراضات مسالمتآميز دانشجويي احساس سرخوردگي كردند.
بعدها در جريان بازداشت ما در سال 1379 مشخص شد كه بسياري از فشارهايي كه به ما وارد شد بهدليل پيگيري مسائل كوي دانشگاه ازسوي ما بوده و تلاشهايي صورت ميگرفت تا ما اقرار كنيم كه اين توطئه خارجي بوده و از طرفي، دوستانِ ما را عامل اصلي اجراي اين توطئه ميخواندند! و پيشنهاد بنده در بركناري يا استعفاي سردار لطفيان را يك توطئه حسابشده كه از خارج طراحي شده بود ـ آن هم به قصد تضعيف مقام رهبري و محرومكردن ايشان از نيروهاي امنيتي و محافظ نظام ـ تلقي كردند. درحاليكه از نظر من آن پيشنهاد در آن شرايط به نفع امنيت كشور و كنترل بحران بود.
▪️منبع: چشمانداز ایران ویژهنامه۱۸تیر