تقی رحمانی

ابان 98 سه رویکرد کلی و متفاوت

ایا ابان سرفصل می شود ؟ایا ابان مانند 15خرداد 42 است؟
ابان 98 در ذهن فعالان جامعه به سرفصلی تبدیل شده است اما سمت گیری متفاوتی از ان برداشت و توصیه می شود.
1- ابان 98 پایان حکومت است. نظام باید برود با شورش و قیام مردمی این امر اتقفاق خواهد افتاد ما هم باید در رهبری و سازمان دهی ان کمک کنیم. براندازان از سلطنت طلبان تا مجاهدین و بسیاری از فعالان خارج از کشور و برخی در داخل این نظر را دارند .
2- ابان 98 زنگ خطر است باید نظام به انذار ها توجه کند.این جریان ها نظام را نصیحت و انذار می دهند تا سرعقل اید. این جریان که از اصلاح طلبان تا بسیاری از روشنفکران داخل را شامل می شود با خیابان مرزبندی دارند و خطا قرمز خود را حضور در خیابان می داند. حتی اگر به خامنه ای هم نقد می کنند خیابان را خط قرمز خود می دانند. این دیدگاه دارای چند نکته است. در وهله اول برخی از این جریان ها یا افراد دارای توهمی هستند که می پندارند که قدرتی دارند که اگر مردم را به خیابان دعوت کنند نظام بر هم می ریزد ولی ایران هم به خطر می افتد. اینان برخی افراد ملی و صادق هستند. که تحت تاثیر رسانه های خرج از کشور در پاسخ گویی به جریان اول بر می ایند در این تقابل و حمله به هم، نظام در عمل از الویت ایشان خارج نمی شود چرا که براندازان هم با این دید که حکومت رفتنی است باید حساب رقیبان را کشید در عمل از نظام غافل می شود.طرف مقابل در نقد طرف دیگر نظام را فراموش می کند یا فقط نظام را نصیحت می نماید.
برخی از گرایش دوم نیز باور دارند که اگر نظام برود انان هم اینده ندارند این نگاه دوم شامل اصلاح طلبان می شود.اینان امکانات و پست و مفام و هم موقعیت اقتصادی و منزلت مادی و مقامی دارند که با بودن نظام پابرجا می ماند حتی رادیکالترین این جریان ها هم دارای این موقعیت هستند.
3- گرایش سوم کار را ساده نمی بیند . ابان 98 را نشانه اصلاح ناپذیری حکومت و نظام در حال حاضر می دانند صندوق رای را بسته می دانند به خیابان نگاه راهبردی دارند اما نوع حضور در خیابان را تعریف می کنند.
ابان نشان داد که اعتراضی شورشی در ایران اجنتاب ناپذیر است و خیابان در فرهنگ اعتراض ایرانی معاصر جایگاه مهمی دارد. اعتراض شورشی هم در تحت کنترل کسی هم نیست.
اما این همه ماجرا نیست بلکه بعد از ابان شاهد جنبش مطالباتی هستیم که در خیابان مستقل از جناح ها حکومت خود را نشان می دهد معلمان و کارگران و معترضان دیگر که مانند ابان 98 به میدان نمی ایند اما اعتراض می کنند و مطالبه دارند این مطالبه هم در تائید جناحی از نظام نیست بلکه مطالبه از نظام است بدون تائید ان.
این نگاه بیشتر در بستر زمانی مزبور ما عملی است نشانه اش هم این حضور های خیابانی است که هر روزه در جریان است.
اما تئوری سازی و مفهوم سازی برای این حضور مدنی ک بتواند حضور های دیگر خیابانی را سمت سوی نتیجه بخش دهد لازم دارد.
ما سه حضور خیابانی را می توایم تصور کنیم حضور شورسی و اعتراضی مانند ابان 98 بعد هم خوزستان که خود به خودی است ورخ می دهد.
حضور مطالباتی مانند حضور مدنی معلمان.و غیره
حضور اعتراضی –مدنی گسترده که در مواقع مشخصی رخ می دهد که از جمع بندی اولی و دومی حاصل می شود.
منتها حضور مدنی مطالباتی این امتیاز را دارد که از شکل گیری پوپولسیم در جنبش که یک نفر حرف اول و اخر را بزند جلوگیری خواهد کرد ما تاکنون رابطه یک طرفه میان رهبر و مخاطب را شاهد بوده ایم که نتیجه خوبی نداشته است. جنبشی با رهبر و لیدرها را شاهد خواهیم بود که ایران نداشته ایم.
در این حالت رهبری با لیدر هایی که نماینده مدنی جمع هستند تاعمل کار را پیش می برئد که تجربه مهمی می تواند باشد.
تا در ان بزنگاهای حضور جنبش اعتراضی گسترده و فراگیر که رخ خواهد داد مردم ما دستاورد پایداری را نصیب شوند.
در این باره بحث باید کرد. یعنینقش لید ر های مدنی با رهبری یا رهبران که می تواند اعتراض مردمی را با دستاورد کند. چیزی که در گذشته جنبش ها ما نداشته ایم در انقلاب و اصلاحات وجنبش سبز

مطالب مرتبط

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

تاملی بر راهبرد سیاسی - نظامی و نگرش ژئوپولیتیک ایران و اسراییل

سران جمهوری اسلامی بنابر تحلیل هایی که کارشناسان سیاست بین المللی آن ارائه می دادند، از درک شکل گرفتن فضای نوین زور و قلدری غافل ماندند و در عمل بی توجه به واقعیت های ژئوپولیتیک نوین و غافل از اهمیت اصل موازنه نیروها بودند، و بر این پایه از یکسو به گسترش شبکه «محور مقاومت» و آوردجویی با حریفان مختلف دست زدند، و ازسوی دیگر بی محابا به فعالیت نگرانی آفرین غنی سازی در سطح بالا ادامه دادند.
افسوس که جمهوری اسلامی توانایی عبرت گرفتن از شکست های خود را ندارد، و شکست را پیروزی قلمداد می کند، و تحقیر شدن را سربلندی وانمود می نماید.

مطالب پربازدید

مقاله