عبدالله عراقی | علی سرداری

آیا نکبت 1948 ( فلسطین) تکثیر خواهد شد؟

یقیناً  اظهارات ترامپ در مورد آوارگی فلسطینی ها از غزه و کرانه باختری، به شیوه ترامپ که بدون تمرکز به راست و چپ ضربه می زند، لحظه ای اتفاقی یا موقت نیست، بلکه می توان آن را یک تونل سیاسی دانست که زمینه، پویایی خود را دارد و اکنون قطب نما نیز دارد.
نکته جالب این است که او اولین هفته حضورش در کاخ سفید را به پایان نرساند و شروع به برنامه ریزی برای این پروژه کرد که به وضوح دو تناقض دارد.
اولین پارادوکس این است که برای او مناسب تر بود که از توافق آتش بس بین اسرائیل و لبنان محافظت کند و قطعنامه 1701 را اجرا کند، اما در عوض جبهه شمالی را نادیده گرفت و بر نوار غزه تمرکز کرد.

تناقض دوم این است که وقتی دولت بایدن به خاطر عدم حرکت به سمت توقف کشتار در نوار غزه مورد انتقاد قرار گرفت، چشم‌ها پیش‌بینی می‌کردند که خشن‌ترین چیزی که ترامپ بر آن فشار می‌آورد تمرکز بر ریاض و سایر پایتخت‌های خلیج‌فارس برای پیوستن به به اصطلاح (توافق آبراهام) و گسترش عادی‌سازی با اسرائیل است، اما به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها به راست‌ها و راست‌گرایان و نتانیاهو بیش‌تر از حق خود خواهان آن هستند.
در واقع، اظهارات او مبنی بر این که قاهره را باید برای پذیرایی از فلسطینیان در صحرای سینا و اردن آماده کنند و اصرار بر این که فلسطینیان را برای خروج از کرانه باختری تحت فشار قرار خواهند داد، بازتولید نکبت جدیدی در قرن بیست و یکم است که او اکنون در حال طرح کردن آن و آزمایش نبض اعراب نگران است.
اما به طور قطعی این یک لحظه خودجوش نیست، بلکه طرحی است که چندین ماه بر روی آن مطالعه شده است و ممکن است شاهدی ارگانیک بین موضع ترامپ در حال حاضر و آن چه نتانیاهو در دسامبر 2023 گفت، نیز حتی پیدا کنیم تا دریابیم شاید اولین هدف او این است که فلسطینی ها را از غزه به سمت صحرای سینا خارج و یا شاید حتی آن ها را سوار بر قایق ها از شرق مدیترانه از نوار غزه بیرون کند.

اظهارات ترامپ مبنی بر این که قاهره و اردن را برای پذیرایی از فلسطینی ها تحت فشار قرار خواهد داد، بازتولید نکبت جدیدی در قرن بیست و یکم است که او اکنون آن را بیرون می اندازد و نبض اعراب نگران را آزمایش می کند.

اما در این بین آن چه واقعاً قابل توجه است این است که ترامپ در مورد مصر و اردن طوری صحبت می کند که گویی آن ها تنها دو طرف در معادله فلسطین هستند، در حالی که یک طرف سوم و اساسی وجود دارد، احزاب فلسطینی که ترامپ هیچ توجهی به آن نمی کند، آن هم در حالی که خواه فلسطینی ها نکبت جدیدی را که او در نظر دارد بپذیرند یا رد کنند؛ اما این ساکنان غزه و فلسطینی ها هستند که باید درباره ماندن یا رفتن تصمیم بگیرند.
دلیل ترامپ برای این بی توجه ای نیز شاید این است که تصمیم او در واقع بر این اساس استوار است که آن چه در 7 اکتبر رخ داد، آخرین میخ بر تابوت آرمان فلسطین است، و دیگر نه در مورد آنروا، نه در مورد یک ملت فلسطینی تحت اشغال و نه در مورد مشروعیت بین المللی تردیدی وجود ندارد.
او معتقد است که با آتش‌بس اخیر در غزه، در حقیقت هر صدایی که خواستار راه‌حل دو کشوری باشد و یا حتی خواستار حمایت واشنگتن از صلح در خاورمیانه باشد، را ساکت کرده و کل مساله فلسطین را به پایان رسانده‌ است.
این اما آیا در تضاد کامل با دوران روسای جمهور سابق جیمی کارتر و بیل کلینتون نیست؟
از آن جایی که ترامپ شخصاً خودش را به چالش می‌کشد و راست‌گرایان را در ایالات متحده و حتی راست‌گرایان در اسرائیل را نیز به چالش می‌کشد که می‌تواند فراتر از بن‌گویر و اسموتریچ، که نماینده پیشروی راست افراطی اسرائیل هستند، نیز پیش برود، و بنابراین ما اکنون با یک پیشنهاد بسیار افراطی روبه رو هستیم، همانطور که او در اولین دوره ریاست جمهوری خود نیز رفتاری افراطی انجام داد، زمانی که سفارت آمریکا را به سفارت آمریکا منتقل کرد .
اکنون سوال این است که ترامپ چگونه قاهره و امان را مجبور خواهد کرد آن چه را که اکنون می خواهد بپذیرند؟ پاسخ این است که در سیاست فشارهایی وجود دارد و عملیات تطمیع و ارعاب وجود دارد و شاید ترامپ همان سخنرانی را که چند سال پیش در کنفرانس منامه انجام شد، به صدا درآورد.
اما سوال اینجاست که موضع اردن و مصر چیست؟

وزیر امور خارجه در مورد اردن، موضع رسمی پادشاهی را این گونه خلاصه کرد و گفت: راه حل مسئله فلسطین در فلسطین است، اردن برای اردنی ها، فلسطین برای فلسطینی ها است و همه ما خواهان دستیابی به امنیت، ثبات و صلح در منطقه هستیم.
البته به نظر می‌رسد امان از اظهارات ترامپ شگفت‌زده نشده است، زیرا طرح بین‌المللی فلسطین بدون اردن قابل اجرا نیست و این کشور حاضر نیست وطن جایگزین باشد.
امان نیز معتقد است که این موضوع یک توافق قبلی است و یک بیانیه نیست و جو بایدن رئیس جمهور سابق آمریکا سعی کرد در سکوت روی آن کار کند اما نتوانست ساکنان غزه را جابجا کند و اظهارات امروز ترامپ به دلیل شخصیت تقابلی اوست و لغو تحریم ها علیه شهرک نشینان چیزی جز چراغ سبزی برای موضوع آوارگی از کرانه باختری نیست.
در مورد اردن نیز همواره موضوع کرانه باختری بسیار نگران کننده بوده است، اما اردن معتقد است که محتوای بیانیه ترامپ منطقی یا واقع بینانه نیست، زیرا آن ها از طریق جنگ موفق به جابجایی نشدند، پس چگونه می توان با آرامش بیش از یک میلیون نفر به کشور دیگری نقل مکان کرد؟
در مورد موضع مصر، نیز آن ها می گویند که قاهره می تواند هرگونه فشاری را که از سوی ایالات متحده و یا حتی هر قدرت بین المللی دیگری در مورد مسائلی که بر منافع ملی آن تأثیر می گذارد و یا تهدیدی برای امنیت ملی آن وارد می کند، جذب کند.
آن ها برای این موضوع مثال می زنند و می گویند که قاهره توانست با ملایمت تمام ایده ها و فراخوان هایی را که در دولت اول ترامپ مطرح شد، مانند معامله قرن یا ناتوی عربی که برای مقابله با ایران مطرح شده بود، خنثی کند و قاهره با وجود پذیرش برخی کشورهای عربی به هیچ یک از آن ها نپیوست و طرح هایی که همگی بعدتر شکست خوردند و عملی نشد.
از این موضع، مصری ها تاکید می‌کنند که سرنوشت ایده‌ها و پیشنهادات ترامپ امروز به سرنوشت همان پیشنهادهای سابق دچار خواهد شد.
اما قاهره امروز وقت می‌گیرد و نمی‌خواهد وارد تقابل یا مناقشه سیاسی با دولت ترامپ شود، زیرا سیاست را توانایی دادن و گرفتن می‌داند، با توجه به این که موضوع آوارگی فلسطینی‌ها را نمی‌توان پذیرفت، زیرا پذیرش این موضوع از سوی کشورهای همسایه به معنای پذیرش انحلال آرمان فلسطین از سوی آن هاست.

اما در تحلیل سیاسی، دیگر آن چه قبل از 20 ژانویه در ایالات متحده اتفاق افتاده است، قابل تطبیق با آن چه پس از این تاریخ رخ می دهد، نخواهد بود.

 همه تصمیمات قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید در زمان دموکراسی بایدن بود، اما اکنون وضعیت متفاوت است.
ترامپ توپ را در زمین های قاهره و امان انداخت، حالا نیز مانورهایی در حال انجام است و فرستاده آمریکا در خاورمیانه حرکت می کند و دیپلماسی تلفنی را در پیش گرفته و ممکن است به دنبال نرم کردن موضع قاهره و امان باشد تا ساکنان غزه به سینای مصر منتقل شوند و ساکنان کرانه باختری با حادثه نادک منتقل شوند که در آن آغاز و خبر بسیار است.

 

منبع

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله