برخلاف شرایط سرزمینی عراق، ایران در شمال و شرق و غرب کشور با بزرگترین رقباي آمریکا (روسیه، چین و ناتو) هم مرز و همسایه است و این موقعیت سوق الجیشی در کنار سایر شرایط سرزمینی، نوع عملیات موردنظر را با عملیات انجام شده در عراق، و افغانستان، متفاوت و غیرقابل مقایسه خواهد ساخت.
ایران (سرزمین آریایی هاي نجیب، آزاده و فرهنگ ساز)، از نظر جغرافیایی در منطقه اي واقع شده است، که کلیه قدرتهاي بزرگ و کنونی جهان، با آن همسایه، هم مرز، و یا در نزدیکی آن حضور سیاسی و نظامی بسیار قدرتمند دارند.
این سرزمین پهناور، پوشیده از کوهستانهاي بلند و صعب العبور و جنگلهاي انبوه، و کویرهاي وسیع و بیآب و علف و سوزانی است که اکثراً با طوفانهاي بزرگ شن، نقل و انتقال نیروهاي بیگانه و تدارکات و تجهیزات موردنیاز آنها را با دشواريهاي فراوان و هزینه هاي غیرقابل تحمل روبه رو می سازد، و برعکس عملیات گروههاي چریکی را با طریقه ها و روشهاي منطبق با طبیعت و شرایط اقلیمی هر یک از مناطق، موفقیت آمیز و کارساز خواهد کرد.
پهناوري سرزمین ایران، شرایط اقلیمی و موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتیک، و ژئواستراتژیک این معبر حیاتی، در کنار مردان و زنان سرسخت، قانع و فداکار آن، از برخورد سایر قدرتهاي پیرامون آن به صورت جلوگیري میکند و از همه مهم تر مانعی است بزرگ و تسخیرناپذیر دربرابر خواسته هاي افزون طلبانه و تاریخی روسیه، براي دسترسی به آبهاي اقیانوس هند.
به سبب همین موقعیت ژئواستراتژیک، امنیت و استقلال ملی ایران، براي حفظ منافع و مصالح امنیتی و استراتژیکی هر یک از قدرتهاي یاد شده بالا، بسیار پراهمیت و حیاتی است.
چنانچه ایران با یک حکومت ملی و خردگرا، در راستاي صلح و ثبات جهانی گام برداشته و با حفظ مواضع سیاسی و نظامی بیطرفانه، نقش بین المللی خود را در تأمین امنیت منطقه و سایر قدرتهاي جهانی ایفا کند، در صورت تجاوز هر یک از قدرتهاي بزرگ، بدون تردید، چتر حمایتهاي دفاعی سایر قدرتهاي دور و نزدیک، از جمله آنها که با ایران همسایه و حتا هم مرز میباشند به نفع ایران بازخواهد شد.
متأسفانه، در چنین حالتی علاوه بر بالارفتن احتمال درگیري سایر قدرتها و آغاز یک جنگ جهانی ویرانگر، افزایش نفوذ قدرتهاي حمایت کننده در ایران نیز غیرقابل اجتناب خواهد بود.
با درنظرگرفتن مراتب بالا، توجه به واقعیتهاي اساسی و عمده زیرین، براي دولتهاي آمریکا و انگلستان حائز اهمیت است:
هرگونه تجاوز نظامی و حمله به ایران، چه از نظر مادي و چه از نظر انسانی و جانی، ضایعات و هزینه هاي سنگین دربرخواهد داشت. بنابراین تجاوز مسلحانه به ایران، از سوي هر قدرت و یا ابرقدرتی صورت گیرد نهایتاً جز شکست و زیان فاحش و همه جانبه مهاجم، نتیجه اي نخواهد داشت.
به یاد داشته باشیم که همین سه دهه قبل، سیستم حکومتی شوروي با آنکه هم مرز افغانستان بود، با حمله نظامی به این کشور و شکست فاحشی که نصیب آن شد، از هم پاشید و فرو ریخت.
تجاوز مسلحانه به ایران، به خصوص بدون دخالت نیروهاي زمینی و تنها از طریق بمبارانهاي هوایی و موشک باران هدفهاي ارزشمند و استراتژیک، به رغم آثار وخامت بار براي ملت بیگناه و نجیب ایران، موجب سقوط نظام حاکم نخواهد شد، و علاوه بر آن، کلیه خرابی ها، کمبودها و مشکلات گذشته و نزدیک کشور، به حساب تجاوز قدرت و یا قدرتهاي حمله کننده گذارده خواهد شد.
هنوز بسیاري از مردم ایران نسبت به آمریکا احساسات مهرآمیز دارند، ولی حمله ویرانگر آمریکا و اسرائیلو تثبیت موقعیت نظام حاکم، نارضایتی و احتمالاً خصومت واقعی و شدید ملت ایران را در پی خواهد داشت. هرگونه حمله قدرتهاي بزرگ و هسته اي، نه تنها تندرويهاي کنونی نظام اسلامی را توجیه و تلاشهاي گسترده تر ایران را به منظور دستیابی به سلاح هستهاي، معقول و موجه جلوه گر میسازد بلکه با توجه به مجموعه قدرتهاي مجهز به سلاح هسته اي که در پیرامون ایران قرار دارند، مجهزشدن به سلاح هاي هسته اي را به صورت یک نیاز اساسی براي دفاع ملی، مطرح خواهد کرد.
با پیش کشیدن و بهره برداري از هیجانات و حساسیت هاي ملی و سایر شرایط دوران جنگ، برخوردهاي خشونت آمیز با تلاشهاي آزادیخواهانه را، موجه جلوه گر خواهند ساخت.
در صورت شرکت نیروهاي زمینی غرب در چنین حمله اي، با توجه به شرایط جغرافیایی و ژئوپولیتیک، و اوضاع و احوال همه جانبه ایران، و احتمال تبدیل جنگ و یا عملیات دفاعی به ترکیبی از عملیات منظم و چریکی، لاجرم تعداد نیروهاي زمینی و سایر نیروهاي درگیر جنگ می بایستی چندین برابر نیروهاي اعزامی به عراق و افغانستان باشد.
برخلاف شرایط سرزمینی عراق، ایران در شمال و شرق و غرب کشور با بزرگترین رقباي آمریکا (روسیه، چین و ناتو) هم مرز و همسایه است و این موقعیت سوق الجیشی در کنار سایر شرایط سرزمینی، نوع عملیات موردنظر را با عملیات انجام شده در عراق، و افغانستان، متفاوت و غیرقابل مقایسه خواهد ساخت.
درگیري نظامی آمریکا که به حدس نزدیک به یقین با عملیات چریکی روبه رو خواهد شد، به دورانی درازمدت چندین و چندساله، کشانده خواهد شد.
انهدام زیرساختارهاي باقیمانده کنونی ایران، چه از طرف آمریکا و چه اسرائیل، علاوه بر آغاز بدبینی، و ایجاد احساسات خصمانه ملت ایران نسبت به آمریکا، در عین حال به سوابق مودت آمیز تاریخی ایران و اسرائیل ضربه اي شدید و زخمی عمیق و جبران ناپذیر وارد خواهد کرد. به گونه اي که براي نخستین بار ارتباطات و علائق روحی و عاطفی مستحکم میان ملتهاي کهن ایران و اسرائیل، به دشمنی و کینه تاریخی غیرقابل ترمیم مبدل خواهد شد، و نهایتاً، موقعیت استراتژیکی اسرائیل دربرابر کشورهاي عربی تضعیف خواهد شد.
تبلیغات آشکار و غیرآشکار روسیه، و بعضی از کشورهاي اروپایی، و چپگراهاي نیمه وابسته به آنها، به بدبینیها و احساسات خصمانهاي که ایجاد خواهد شد، دامن خواهد زد، و قدرتهاي اروپایی آسیایی به ویژه روسیه، از شرایط ایجاد شده بهرهبرداري خواهند کرد.
حملات آمریکا و اسرائیل، نیروي مقاومت و پایداري مادي و معنوي ایران را به طور همه جانبه تضعیف، و اعتماد به نفس ملت ایران را در رویارویی با هرگونه احتمال تهاجم ابرقدرت روسیه نیز کاهش خواهد داد.
حمله نظامی آمریکا به ایران، در درازمدت دست روسیه را براي تجاوزات احتمالی آینده در منطقه بازخواهد گذاشت و عملیات او را به طور نیم بند، قانونی و قابل توجیه جلوه خواهد داد . گرچه نگارنده به دلایل بسیار زیاد اعتقاد دارد که هرگونه تجاوز روسیه به مرزهاي ایران نهایتاً موجب فروریزي قدرت نظامی و اقتصادي آن کشور و تجزیه و فروپاشی تمامیت و یکپارچگی سرزمینیِ فدراسیون روسیه خواهد شد.
کنترل اوضاع و مدیریت امور منطقه خاورمیانه، پس از آغاز جنگ به ویژه جنگی که مسلماً بریتانیا در آن به طور فعال شرکت نخواهد کرد و برنامه هاي مربوط به آن را تأیید نمیکند، به آسانی و سادگی مدیریتهاي کنونی در افغانستان و عراق و یا سایر مناطق خاورمیانه نخواهد بود.
تهاجم نظامی و انهدام زیربناهاي دفاعی و اقتصادي ایران آن هم در حالیکه به علت عدم به کارگیري نیروهاي زمینی، هیچیک از هدفهاي اساسی و موردنظر آمریکا را تأمین نخواهد کرد، قاعدتاً پی آمدهاي عمده زیرین را نیز دربرخواهد داشت:
الف . در دیدگاه ملت هاي جهان سوم و د رصد بالایی از مردم کشورهاي آفریقایی، اروپایی، و حتا آمریکایی، نظام اسلامی مظلوم و آمریکا و متحدان مربوطه متجاوز و افزون طلب جلوه گر خواهند شد.
ب. آمریکا و اسرائیل، پس از برخورد نظامی و یا حمله به ایران با دنیاي دیگري روبه رو خواهند بود.
چند دقیقه توجه به عک سالعمل هاي مسلمانان جهان دربرابر انتشار یک تصویر نامحترمانه و خلاف شئون اسلامی که از طرف یک کشیش کینه توز و متعصب اقدام شده بود، به خوبی نشان میدهد که سرکوبی و بمباران شدید ایران و مظلوم جلوه گر شدن نظام اسلامی، به عنوان یک دولت مسلمان و خاورمیانهاي، افکار عمومی مسلمانان جهان و بهویژه ملتهاي خاورمیانه را آنچنان علیه آمریکا و اسرائیل، بسیج خواهد کرد که به منزلۀ تیر خلاص دیگري به نفوذ و رهبري جهانی آمریکا خواهد بود.
مقامات آمریکا نباید فراموش کنند که مشکلات و گرفتاريهاي کنونی جهان ، ریشه در چندین دهۀ گذشته دارد، که تحولات جهانی، ظاهراً در دنیاي غیرکمونیست، به ویژه در کشورهاي غربی و منطقۀ خاورمیانه، به نحوي تحت تأثیر رهبريهاي درست و یا نادرست آمریکاي نیرومند بوده است.
دربارة عوارض و پیامدهاي وخامت بار جنگ براي ملت فلک زده و نگونبخت ایران جاي هیچگونه تردید و بحث و گفت وگو نخواهد بود، زیرا افزون بر ره آوردهاي اولیه، حمله نظامی و نابودي پایگاه هاي نظامی و تأسیسات و منابع اقتصادي و سایر زیرساختهاي دفاعی ایران، نهایتاً باعث تضعیف امکانات دفاعی همه جانبه ایران در برابر سایر قدرتهاي همسایه نیز خواهد شد، و تأمین خواسته هاي کشورهاي استعمارگر ثالث و رابع، را تسهیل و مداومت سلطه قدرتهاي استعمارگر را تثبیت خواهد کرد.
واقعیت هاي یاد شده بالا، در یک جنگ درازمدت، در کنار سایر پیامدها و رهآوردهاي منطقه اي و جهانی جنگ، نهایتاً اقتصاد و برنامه هاي استراتژیک آمریکا را آنچنان با اختلالهاي زیربنایی روبه رو خواهد کرد، که احتمالاً به درهم شکستن هیمنه غرب منتهی، و جهان را به سمت و سوي یک جنگ جهان ی بزرگ و وخامت بار سوق خواهد داد.
تجربه شده است که پایان دادن به جنگ براي کشورهاي درگیر به سادگی آغاز آن نیست، و متأسفانه دنیاي پس از جنگ، به ویژه دنیایی که در خاورمیانه در برابر آنها قرار می گیرد، به زیبایی و دل چسبی گذشته ها نخواهد بود.
سرهنگ بازنشسته نصرالله توکلی
نامه سرگشاده / تهران / دهم اکتبر 2012