????اقای موسوی خوئینی ها در اخرین مطلب در کانال تلگرامی خود به دفاع صنفی از روحانیت پرداخته است. اگر چه خود وی در میان روحانیون جایگاه بایسته برخوردار نیست. اما مهم این که وی طوری سخن گفته که انگار بازرگان و بنی صدر و قطب زاده وغیره ودیگران دیگر راه خود را از انقلاب جدا کردند و امام خمینی هم به ورود روحانیون به مقام مجبور شد در صورتی که می دانیم روحانیون اگر ریاست اجرائی نداشتن در همان دوره دولت موقت تا معاونت وزیر مقام گرفتند تازه قدرت فقط مقام داشتن نیست بلکه نفوذ داشتن است. اما ایشان مى خواهد هم داستان خدا و خرما را تکرار کند یعنی روحانیون مورد نظر ایشان هم حکومت کنند و هم ساده زیست باشند.
سخنان اخیر ایشان سرشار از تحریف و یک سو نگری است.
ایشان می گویند که :افرادی پست مقام گرفتند اما راه خود را از رهبر انقلاب و نظام جدا کردند. این کلی نگری پاسخ دادن نیست بلکه طفره رفتن است.چرا که آنان که حذف شدند همه مانند هم نبودند فرق های اساسی با هم داشتند.انقلاب وعده های داده بود قرار نبود رهبر انقلاب معیار باشد قرار بود که همه و رهبر انقلاب به آن معیار ها وفادار باشند.
در ضمن روحانیون طرفدار آقای خمینی هم یکسان نبودند در حزب جمهوری اسلامی مطهری دعوت نشد. آقای خوئینی ها هم در حزب جای نداشت ایشان از بانیان انشعاب در جامعه روحانیت مبارز بودند.
سازمان روحانیت هم برابر با رهبر انقلاب نیست به قول خود وی ریشه هزار ساله دارد. بسیاری از روحانیون با نظریه ولایت فقیه آقای خمینی مخالف بودند.
ایشان می خواهد هم روحانیون در حکومت باشند هم مردمی باشند هم ساده زیست باشند. این جمع محال است مجال .
اقتضای قدرت شوکت است شوکت هم ساده زیستن را محال می کند.اقتضای ثروت هم تجمل مقام ثروت می آورد به خصوص در حکومت نفتی.
آقای خوئینی ها می داند که روحانیت زیست 1000 ساله اش هم همه اش ساده زیستی نیست روحانیون تجملی هم کم نبوده اند.
آقای خوئینی تاریخ خوانده است در دوگانه تعامل و تقابل سلطنت در تاریخ ایران مردم به ناچار یا چاره در برابر شمشیر شاهان به منبر روحانیون پناه می آورند این پناه آوردن کارکردی و هم ایمانی بوده است و آقای خوئینی ها با حکومت دینی است دوگانه گی به نفع روحانیت یک گانه شده است.
آقای خوئینی ها بررسی اعمال شما به عنوان اولین گزینشگر در انتخابات ریاست جمهوری اول و کارنامه شما در اشغال سفارت امریکا و تلاش شما در تک صدای در صدا و سیما در مخالفت با قطب زاده و بسیاری از مسائل دیگرقابل نقد و بررسی است.شما در همان توضیح می گویید که آنانی که از انقلاب جدا شدند بعد می گویید روحانیت که برنامه از پیش نداشت پس دچار مشکلات شد. چرا همین توجیه را برای آنانی که از انقلاب جدا کردید نمی آوردید. این حق ویژه خواهی تمامی ندارد ؟البته ایشان قول
انگار اقای خوئینی ها و رهبر انقلاب هرچه کرده اید خوب بوده بقیه آنچه کرده اند نادرست بوده است . قدری هم واقع بینی بد نیست اگر چه سخت است .
برای شما؟