کارگزاران نظام

حزب کارگزاران سازندگی با اشاره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و با مشارکت جمعی از مدیران دولتی او تأسیس و پس از آن هم تا فوت هاشمی در سایه نفوذ روبه‌افول او و خانواده‌اش و سپس به سبب مراودات اعضایش در نظام سیاسی تا امروز به فعالیت ادامه داده است. کارگزاران سازندگی را باید در ردیف احزاب نخبه‌گرا قرار داد زیرا همچون سایر احزاب نخبه‌گرا فاقد بدنه اجتماعی موثر است و البته هیچگاه نیز برای شکل‌دهی به چنین بدنه اجتماعی تلاش نکرد و از ابتدا مشی خود را بر چانه زنی در ساخت قدرت به مدد نفوذش در ساختار سیاسی قرار داد.

این حزب که از اوایل دهه هفتاد به عنوان طبقه سیاسی-اقتصادی جدید و نوخاسته در بلوك قدرت ظاهر شد برخورداری از خصلتی سرمایه دارانه، تکنوکراتیک و بوروکراتیک را هیچگاه انکار نکرد. دولت کارگزاران در حالی که تقریبا مدیریت همه‌ی دستگاه‌های اجرایی را در قوه مجریه عهده‌دار بود اجرای برنامه تعدیل ساختاری را در دستور کار خود قرار داد تا رکورد‌دار تورم و بدهی خارجی در طول سال‌های پس از انقلاب شود. کارنامه سیاسی دولت متبوع آنان در این دوران نیز چندان قابل تایید نیست. برای مثال در دولت سازندگی هاشمی قتل‌های فعالان سیاسی و فرهنگی تداوم داشت و گویا رییس جمهور وقت نیز بر آن اشراف داشته است. افراد صاحب نامی مثل مهندس عزت‌اله سحابی به دلیل انتقاد از سیاست‌های دولت، در همین دوران بازداشت و زندانی شدند و روزنامه‌نگاران مستقل نیز از امنیت برخوردار نبودند.

برگزاری سومین کنگره ملی حزب کارگزاران سازندگی در آذرماه امسال و صدور بیانیه پایانی نیز فرصتی بود تا این حزب آخرین مواضع‌اش را در شرایط جاری اعلام کند. براساس بند یک بیانیه کارگزاران، عمده ترین چالش پیش‌روی کشور «ناکارآمدی» هر دو گروه اصلاح طلب و اصولگرا است. شنیدن این سخن از زبان حزبی که مدعی توانایی بالا در اجرا و کارگزاری است چندان غیر منتظره نیست، اگرچه در متن بیانیه، اشاره‌ای به دلایل این ناکارآمدی نشده است. به همین دلیل هم راهکارهای کارگزاران برای برون‌رفت از ناکارآمدی، ربط روشنی با مشکل مطرح شده از سوی آنان ندارد. کارگزاران مدعی شده با «گفتگوی ملی» میان دو جناح می‌توان چراغ امید را روشن نگه‌داشت اما توضیح نمی‌دهد چرا توافق دو جناح «گفتگوی ملی» است؟ و چگونه توافق دو جناحی که خود اذعان دارد هردو به بیماری ناکارآمدی مبتلا هستند وضعیت کنونی را بهبود می‌بخشد؟ کارگزاران درباره پیشینه این ناکارآمدی و ریشه آن سخن نمی‌گوید و برای مثال به نقش فساد ساختاری در ناکارآمدی هیچ اشاره‌ای نمی‌کند.

در بیانیه اساساً فساد ساختاری کنونی مغفول مانده و گویی از نگاه کارگزاران در اولویت مسائل کنونی کشور نیست. این حزب در بند دیگری از بیانیه ضمن اشاره به هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از سران جبهه اصلاحات از ضرورت بازسازی این جبهه سخن گفته و برای تشکیل ساختار فراگیر و دمکراتیک فراخوان داده است.

کارگزاران سازندگی همواره سهم زیادی در نهادهای مرتبط با اصلاح‌طلبان داشته‌اند که اغلب مورد اعتراض دیگر گروه‌ها و برخی فعالان اصلاح‌طلب بوده‌است. نقش منابع مالی و نفوذ آن‌ها در تعیین ترکیب نامزدهای مورد حمایت اصلاح‌طلبان در شورای شهر اگرچه هیچگاه به روشنی توضیح داده نشد اما از چشم بسیاری پوشیده نماند. حزب سازندگی نه به واسطه بدنه اجتماعی فعال بلکه با اتکا به منابع مالی همواره بیش از وزن اجتماعی واقعی خود در اردوی اصلاح‌طلبان سهم داشته‌است. اصلاح ساختار نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر اصلاح‌طلبان خواست قابل دفاعی است که یکی از مهمترین الزامات آن تجدید نظر در رفتار و جایگاه کارگزاران است.

اینکه بیانیه نویس کارگزاران مرحوم هاشمی رفسنجانی را در ردیف سران اصلاحات مثل آقای خاتمی یا آقای کروبی قرار داده جای حرف و حدیث دارد. آقای هاشمی تا پیش از سال ۱۳۸۸ و به ویژه در زمانی که جایگاه مقتدری در نظام سیاسی داشت، در تثبیت حفظ وضع موجود تلاش کرد و بانی بسیاری از مشکلاتی شد که امروز ملت ایران را به سختی کشانده است. بنابراین سخن از عملکرد ایشان و جایگاه او در جناح‌های کشور، اگر و اماهای فراوان دارد.

در بند ۳ بیانیه کارگزاران سخن از تغییر قانون اساسی به میان آمده و هر ناظر آگاهی می‌داند که تغییر قانون اساسی به ویژه با اشارات مبهمی که در بیانیه به آنها اشاره شده است مثل سایر مواضع آن‌ها، می‌تواند استعداد پیچش به راست داشته باشد.

اصرار کارگزاران سازندگی در تثبیت تفسیر اصل ۴۴ قانون اساسی و خصوصی سازی آن هم در روزهایی که فساد و فجایع حاصل از اجرای این سیاست بیش از هر زمان دیگر گریبان ملک و ملت را گرفته و به غارت اموال عمومی ختم شده، حکایت لحاف ملا را به یاد می‌آورد و نقش کارگزاران در تجاری سازی سیاست در این مرز و بوم.

منتشر شده در شماره ۴۵ ایران فردا

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله