بعداز شصت سال هنوز نام مصدق درذهنیت مردم ایران نقش بسته وبرای روشنفکران نوستالوژی شده ،حتی برای مخالفین صادقش سبب افسوس که چرا او را زوتر درک نکردند ” توده ای ها”، زیرا که فراتر از ملی شدن نفت که کاری سترگ در جهان آن روز بود با انقلابی آرام “قدرت” استبدادی ووابسته را با تمام توانش ملی ومردمی با آزادی بیان واندیشه و..نمود اگرچه با کودتا امانش ندادند، حتی فراتر نوعی برنامه ” سوسیال دموکراسی” بعد از سی ام تیر با کسب اختیارات با برنامه های معطوف به حقوق محرومین تا حقوق شهروندی – سازمان تامین اجتماعی – آستقلال وکلا و.سهم کشاورزان ازمحصول و..که اجرا نمود . دریغم آمد که قلم شکسته را بیاد او و نقل خاطراتی دردست نگیرم. که درزمانه اندک او قلم از هرسانسوری آ زاد بود . قدرت نفتی ومورد حمایت شیر پیری که آن روزمعروف بود ” آفتابش درجهان غروب نمیکند ” یعنی انگلستان که یال وکوپالش با ملی شدن نفت ایران فروریخت ، که بعد از او ” ملی کردن ها شروع شد ” پیر سالینجر 1- درزمانیکه هنوز شاه سایه خدا وفرد دربرابرش عملا بنده بود .
انقلابی درروزی که دکتر مصدق دربرابر مجلس ، مجلسی از نمایندگان دربار ورجال انگلوفیل وباند سید ضیا که اجازه ندادند با هووجنجال تا لنگه کفش کوفتن برمیزها وهمراه با اوباشی مست از لژ تماشاچیان در بالکن به رهبری طیب وطاهر ومهدی قصاب وشعبان بی مخ و…. ازمیدان مولوی که علیه اش شعار های توهین آمیزودر واقع فحش میدادند ، حتی زمانیکه “کریم پور شیرازی ” دانشجوی حقوق دانشگاه بدان ها اعتراض کرد دست وپایش راگرفته از بالا به میان مجلس برروی سر نمایندگان پرت کردند که عده ای از نمایندگان منجمله کریمپور مجروح شد . او شجاعانه یک تنه نظام استبدادی ووابسته و پرادعا را افشا که انقلابی درآن شرایط بود ، بدینگونه که آن روز دردوره چهاردهم باسکوت وطمانینه از مجلس خارج شد آن طرف خیابان یک دکان کفاشی وتعمیر کفش ویک دکه روزنامه بود با همان وقار با معذرت از صاحب کفاشی ” چهارپایه چوبی ” را برداشت وکنار خیابان لب جوی آب قرار داد وبرروی آن رفت ، در اینزمان مردمی که آن جا اورا غالبا میشناختند به ویژه کسبه بهارستان تا افرادی از حزب ایران وملت ایران وزحمتکشان وعابران که به سرعت دوروبر او جمع میشدند باحیرت منتظر بودند که ” چه خواهد کرد؟ به یکباره روی چهارپایه رفت دوسه نفر بکمکش شتافتند وزیربغلش راتعدادی اندک ازوکلا که همراهش از مجلس خارج شده بودند گرفتند و…با اشاره به مجلس فریاد کرد ” آن جا دزد گاه است “. با اشاره به مردمی که لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده میشد به ویژه دانش آموزان دبیرستان های اطراف امیرکبیر – علمیه وحتی دارلفنون ومروی ، جوانانی که بعد ها طرفدارش شدند و…گفت” مجلس این جاست” انقلابی که نسل جوان آنروز را بیش از همه تحت تاثیر قرار داد دربرابر نسل پدران که همه چیز را میگفتند ” کار انگلیس هاست؟!! . نسلی که در سی ام تیر او را علیرغم خواست محافظه کارانی از جبهه ملی تا خرابکارانی از حزب توده با کنش ها وحتی خونشان به قدرت بر گرداندند. محافظه کارانی که درنهایت گاهی تند تر شده تا علنا با دربار وکودتا شدند، وعلیه اش توطئه ها نموده تا سرانجام با کمک انگلیس وآمریکا کودتا کردند . کودتای ننگینی که هنوز تبعاتش را میپردازیم . در آن مقطع من ازدارالفنون عازم حزب ایران در کلاس فلسفه زنده یا د ” محمد نخشب “بودم درزمانیکه کتاب ” نزاع کلیسا وماتریالیسم” را به بحث میگداشت که چگونه از بستر دگماتیسم وخرافات باوری کلیسا ماتریالیسم بر آمد ، و دراروپا ” ماتریالیسم دیالکتیک مبنای اقتصاد گرایی مارکس تا تدر یجا درروسیه مذهبی مطلق چون سایر ادیان سکولار گردید ” مارسل گوشه.2 که لنین واستالین از بسترش بر آمد ند، وخلیل ملکی آنرا افشا کرد ، که گفت “سرمایه داری دولتی است “وازسرمایه داری لیبرال صددرجه بدتر است” وسر انجام امروز” فئودالیسم صنعتی شده است با باندهای خاص خود ” آلن تورن جامعه شناس. با “سرکوب وجنایات ویژه خود حتی در باره بزرگترین تئوریسین های مارکسیسم ” ری مدودوف 3.. واینک سیاوش کسرایی پس از سالها ازمسکو به ”سایه” اعلام میکند “فریب خوردیم همه اش دروغ بود ” وبا کمک حقوق بشر از آنجا میگریزد4 . او” مصدق” فراتراز ملی شدن در آن زمان اولین برنامه اش یک ” انتخابات آزاد” بود که زمانی که با دخالت دربار وارتش نگذاشتند انجام دهد نیمه کاره قطع نمود ، وماندن خودرا موکول به یک “رفراندم” نمود .که معتقد بود مجلس برای مردم است نه مردم بر ای مجلس ، وماندن خودرا به رفراندوم گذارد . دربار ومخالفانی از آن علیه اش بهره گرفتند وتوطئه ها را توجیه کردند ، تا بعد از همه جنجال ها درنهایت ” لویی هندرسن ” سفیر امریکا بخود اجازه داد به حضورش رسیده وبگوید ” آقاچرا مجلس را منحل کردید؟” جواب شنید “چون شمابه بیست – سی نفر از نمایندگان پول دادید” 5 مصدق حقوقدانی بود که یک ” متدولوژی سیاست ومدیریت برای ” کشورهایی چون ما” درآن زمان ارائه نمود که قبل از همه با برنامه بدون شعارها و”عوامفریبی” های معمولی بود که هیچکدام از انواع روشنفکری ایران بعد از او درک نکرد که انتخاب او وملی شدن نفت دریک لحظه وبا یک پیشنهاد رقیب یک ” فرصت” بود که تاریخ ساز شد چه او بازیرکی از آن فرصت استفاده کرد وشاه وسید ضیا وانگلستان را مات نمود . حتی به نظر من آنها که ادعای مصدقی بودن داشتند ازفرصتهای پیش آمده غفلت نمودند ، چه بعد از فرار شاه وانقلاب و…به خاطرتفرقه ها ورقابتهاشان به سرعت به حاشیه رفتند .درنهایت به خاطر فقدان تحلیل شرایط گفتند ” ماچقدر ایدالیست بودیم ؟”
پانوشتها –1روزنامه نگار ومشاور کندی و….2- فیلسوف سیاسی در ” مرکز پژوهش های عالی علوم اجتماعی- پاریس ” 3- ازکتاب ” دردادگاه تاریخ ” ترجمه منوچهرهزارخانی 4 درفیلمی ازبی بی سی درتاریخ7فوریه 2016- 5 – ازکتاب “مصدق وکودتا- مارک ،جی ،گازیوروسکی ومالکوم برن –ترجمه علی مرشد زاده – قصیده سرا –چاپ اول1348-105به نقل از گزارش 18-19-ویلبر- اورو- “بدینگونه که عوامل سیاوانتلیجنس سرویس هفتگی 1200دلار برای خرید نمایندگان کنار گذشته بودند تا همکاری شان را جذب کنند وبه هنگام کودتا کردند ، درزمانیکه 40 نفراز70 نفر استعفا داده بودند ودرواقع ” مجلسی نمانده بود” خازنی –رییس دفترمصدق.