پیشنهاد ترامپ ترفند است، بپذیرید!

شرط ایران برای بازگشت آمریکا به برجام در توئیت حمید ابوطالبی، مشاور رئیس جمهوری در پاسخ به دونالد ترامپ عقلانی است.این پاسخ بیشتر از هر چیز، هم عدم نفی هر گونه مذاکره و هم اجتناب از هر گونه ذوق زدگی است.
چرا که به نظر می رسد پیشنهادِ ترامپ، بیشتر از هر چیز ترفندی سیاسی با اتکا به آگاهی از حساسیتی است که محافظه کاران ایرانی در مورد رودررویی رهبران دو کشور دارند. ترامپ با آگاهی به این حساسیت درخواست مذاکره را مطرح کرده و انتظار رد این درخواست را هم دارد. این درخواست می تواند نقطه اختلافی بین دو طیف مخالف در دستگاه سیاست خارجی ایران باشد. نوع مواجهه با آمریکا یکی از نقاط اختلاف بین دو طیف است.
ترامپ از زمانی که بر سر کار آمده با هدف امنیتی کردن روابط تهران با کشورهای جهان گام برداشته. روندی که بعد از برجام آغاز شده بود باید متوقف میشد و فشارهای دولت آمریکا و خروج از برجام مقدمه سیاستی است که ترامپ علیه ایران آغاز کرد. ورود پمپئو و بولتون در کابینه در راستای نشان دادن جدیّت این سیاست است. این سیاست بازگرداندن ایران به دوران پیشا برجامی بوده و هنوز در ابتدای راه است.
ساده ترین تفسیر از درخواست ترامپ؛ محدود کردن تحلیل ها در علاقه ترامپ به نمایش و شوآف است. این ساده انگاری در تحلیل به همان اندازه تحلیلی که ترامپ را تاجری علاقه مند به حفظ روابط و انجام معامله می دانست سست و بی بنیان است. در این تحلیل آنچه که نادیده گرفته می شود نقش ساختار ها و برجسته کردن نقش افراد و خصوصیات فردیشان است.
ترامپ اگر چه خصوصیات منحصر به فردی در بین روسای جمهور تاریخ آمریکا داشته اما سیاست او در قبال ایران در راستای سیاست های کلی محافظه کاران ایالات متحده علیه تهران است:” اختلال درروند توسعه ایران ازطریق نمایش ایران به عنوان خطری برای صلح منطقه و جهان.” اعمال فشارحداکثری؛ بلند مدت کردن پرونده های بین المللی علیه تهران به خصوص پرونده هسته ای ، قراردادن ایران در وضعیت همیشه حساس و دردورنمای کلی هدر دادن منابع، توان و انرژی ایرانی ها و عقب ماندن از قطار توسعه از محورهای اصلی این سیاست است.
تغییر نظام سیاسی ابزارها شرایط و امکانات خاصی می طلبد و این هدف حداکثری متناسب با موقعیت می تواند از سوی ایالات متحده به عنوان هدف غایی تعریف شود. ولی در حال حاضر به نظر می رسد راهبرد اصلی آمریکا محدود سازی و مهار ایران است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی از اول انقلاب با تسخیر سفارت و شعار مرگ بر آمریکا از “موازنه منفی” منحرف شد و اصولا ما سیاستی به نام” نه شرقی نه غربی” هم نداشته ایم چرا که در بازی خطرناک ستیز با آمریکا افتادیم. در این بازی منظور نه اینکه ایران مقصر همه پرونده هاست و آمریکا آن چهره معصوم و بی خطاست بلکه بیشتر منظور این است توان ملی ما متناسب با شعارها نیست. در برابر آمریکا می توانستیم دنبال کننده راه سوم باشیم. یعنی نه ژاندارم ایالات متحده در منطقه باشیم و نه به عنون قدرت اصلی مقابله کننده. بعد از انقلاب گزینه دوم انتخاب شد و این گزینه هزینه های سنگینی بر ما تحمیل کرده است.
مسئولان سیاست خارجی ایران در برابر ایالات متحده باید تغییر ذهنیت دهند و به راه سوم بیندیشند و از مذاکره هراسی نداشته باشند. شعار بیهوده “مرگ بر آمریکا” را پایان دهند و با اصل تاکید بر منافع ملی حاضر به گفتگو باشند . در نتیجه ایران می تواند ضمن تاکید بر بازگشت به برجام، از درخواست ملاقات روحانی با ترامپ استقبال کند.
فایده پذیرش این درخواست خنثی کردن ترفند ترامپ برای فشار به اروپا به منظور همراهی با سیاست های تحریمی علیه ایران است. نپذیرفتن ملاقات از سوی ایران و برخورد با این موضوع به عنوان تابو دست ترامپ را برای فشار به کشورهای اروپایی باز خواهد گذاشت.
این نکته هم قابل یادآوری است که سیاست خارجی نامتوازن و بدون برنامه ایران تنها بخشی از مشکل است. کشوری که از انسجام ملی همراهی ملت و حاکمیت برخوردار نباشد دست بالایی در مذاکره نخواهد داشت.

مطالب مرتبط

نویسنده Michael KLARE / برگردان شهباز نخعي

دونالد ترامپ با رد تصمیم جوزف بایدن، رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا درمورد تحویل موشک های دوربرد به اوکراین تأکید کرده که قصد دارد درباره این پرونده اولویت های سلف خود را زیرپا بگذارد. «نخست آمریکا» در دیگر مناطق جهان به معنی باج گیری از منابع کشورهای دیگر، یا «معامله» بدون توجه به ایدیولوژی و اتحادها است.

سعید مدنی/ زندان دماوند

بسیاری از حقوق‌دانان و فعالان حقوق بشری، حبس ابد را مجازاتی غیربشری می‌دانند و طرفدار لغو آنند. گروهی در فرانسه بر این باورند که این مجازات، مرگ تدریجی فرد است

مطالب پربازدید

مقاله