پشت پرده دستگاه دیپلماسی اوباما (مورد مذاکرات ایران)

این متن مقدمه آقای  فرید مرجایی بر مقاله  چگونه بن رودز قواعد دیپلماسی را برای عصر دیجیتال بازنویسی کرد است که هر دو  در شماره صد نشریه چشم انداز ایران منتشر  شده اند. 

انتشار مقاله زیر در نشریه چشم‌انداز ایران به معنای تأیید محتوای مقاله و خط نویسنده نیست، در راستای بحث طولانی نویسنده، نکات کلیدی و راهبردی مطرح می‌شود تا درجه‌ای از فرآیند پنهانی رقابت نیروها در دولت باراک اوباما را برای نخستین بار آشکار ‌سازد.

نویسنده با ادبیات خاص خود به‌طور گمراه‌کننده‌ای مدعی می‌شود که برنامه ارتباط عمومی و رسانه‌ای دولت اوباما و مشاور وی بن رودز، Ben Rhodes برای متقاعد‌کردن افکار عمومی به مذاکرات ایران به‌صورت حیله‌گرانه، ماکیاولی و غیردموکراتیک بوده است. در صورتی که این طبیعی است که دولت امریکا یا هر بنگاه اقتصادی برنامه تبلیغاتی خود را پیاده می‌کند و هیچ برنامه‌ای از طرف دولت اوباما درباره مذاکرات ایران رنگ و بوی توطئه نداشت.

این مقاله در نیویورک‌تایمز در بخش مجله هفتگی آن منتشر شد، به همین دلیل طولانی‌تر از مقالات معمولی آن روزنامه است. مقاله مهم و راهبردی است، از این ‌جهت که اطلاعات تازه و زاویه جدیدی را ارائه کرده است. این مقاله درباره بن رودز یکی از مشاوران نزدیک پرزیدنت اوباما است. رودز در حلقه نزدیک به پرزیدنت در دفتر «شورای امنیت ملی» کاخ سفید قرار دارد. سابقه کاری وی به زمانی برمی‌گردد که منشی گروه تفحص درباره جنگ عراق بود، از این ‌جهت وی آشنایی زیادی با دینامیسم سیاست‌گذاری خارجی در واشنگتن پیدا کرد. در حقیقت همان سپهری که با سطه‌جویی به‌راحتی جنگ راه می‌اندازد.

این مقاله مفصل است و چندین زاویه و نکته دارد، ولی مهم‌ترین زاویه این مقاله توضیح می‌دهد که چگونه بن رودز به پرزیدنت اوباما کمک کرد که در مقابل دستگاه رسمی سیاست خارجی واشنگتن (که از هر دو حزب تشکیل شده)، بایستد و نسبت به آن پارادایم مقاومت کند. مقاله به‌طور مستقیم به ما می‌گوید که بن رودز و اوباما هر دو منتقد این سپهر حاکم در واشنگتن بوده و ساختار آن را در آشفتگی خاورمیانه مقصر می‌داند. از این مقاله متوجه می‌شویم که بن رودز از نظر سیاسی، اخلاقی و احساسی بسیار متضاد نومحافظه‌کاران (نئوکان‌ها) است.

بعضی از وزرای دولت اوباما، خیلی با برنامه سیاست خارجی اوباما همدلی و همکاری نداشتند؛ به عبارت دیگر این مقامات و وزیران از «پارادایم واشنگتن» هستند. به‌عنوان‌ مثال در این مقاله می‌بینیم که رئیس سابق سرویس اطلاعات سیا، آقای پانتا،  Panettaعصبانی است که کنترل کامل بر سیاست خارجی نداشت و کلمات ناپسندیده‌ای هم به‌کار می‌برد. خیلی‌ها معترض‌اند که چرا سیاست خارجی پرزیدنت اوباما در کاخ سفید متمرکز است. معلوم می‌شود که این منطقی است، چراکه اوباما و پلتفرمش را مردم انتخاب‌ کرده‌اند و نه مقامات دیگر. از سوی دیگر به علت همین استقلال از سپهر واشنگتن است که اوباما مجبور شده که سیاست خارجی را از دفتر شورای امنیت ملی کاخ سفید هدایت کند.

بن‌رودز از نام و واژه جالبی برای این سیستم قدرت و پارادایم واشنگتن استفاده می‌کند. وی آن‌ها را Blob  خطاب می‌کند. پرزیدنت اوباما با کمک این گروه جوان در مقابل «سیستم واشنگتن» مقاومت کرده و سیاست خارجی خود را درباره کوبا و مذاکرات ایران دنبال کرد. به‌جز بن رودز افراد دیگری نیز در این گروه هستند، افرادی چون رابرت مالی  Robert Malley و دراک چولت .Derek Chollet وقتی رابرت مالی به دفتر کاخ سفید اوباما ملحق شد، نومحافظه‌کاران، صهیونیست‌ها و راست‌گرایان به آن اعتراض کردند. از سوی دیگر، آقای درک چولت هم کتابی منتشر کرد با عنوان «چگونه اوباما در مقابل واشنگتن ایستاده و تعریف جدیدی از نقش امریکا در دنیا ارائه داد».

 بن رودز می‌گوید با برقراری رابطه با ایران، می‌خواهیم که سیاست سنتی و سابق امریکا در خاورمیانه را متحول کنیم. ایران نباید همیشه به‌صورت خصمانه دیده شود و ترکیه، اسرائیل و عربستان همیشه سیاست‌های الزاماً مفیدی برای امریکا ندارند. مقاله می‌گوید برای اینکه رودز جاه‌طلب نیست و نمی‌خواهد آینده‌ای حرفه‌ای برای خود در واشنگتن بسازد، توانسته با قاطعیت این برنامه‌ها را به‌طور جدی دنبال کند.

در پاسخ به پرسش مصاحبه‌کننده، بن رودز خاطره‌ای را از ملاقات با هنری کیسینجر در کاخ سفید بیان می کند. وی می‌گوید هنری کیسینجر را در ضیافتی رسمی در کاخ سفید دید و به او گفت: «قرار است سفری داشته باشم به کشور لائوس». آن‌هایی که با لفظ واشنگتنی آشنا هستند می‌فهمند که رودز غیرمستقیم و با کنایه به کیسینجر می‌گوید ما فراموش نکرده‌ایم که شما در مقام دولت، در زمان جنگ ویتنام کشور لائوس را به‌طور پنهانی و غیرقانونی بمباران می‌کردید. در این مقاله رودز اشاره می‌کند که کاخ سفید با کادر خبرنگارانی در واشنگتن روبه‌روست که درباره امور بین‌المللی بسیار کم‌تجربه‌اند.

به‌نظر می‌رسد نویسنده این مقاله یک صهیونیست لیبرال باشد. نویسنده در این مقاله و مصاحبه‌های خود در اکثر موارد یک گزارشگر صرف است، ولی وقتی موضوعات ایران و کشور سوریه مطرح می‌شود، به‌طور آشکار آنتن و درجه حرارت بیان آرای شخصی‌اش بالا می‌رود و می‌خواهد که چهره رودز و اوباما را نامشروع ارائه کند. نویسنده درجایی از مقاله، مشاور اوباما، مالی، را متهم می‌کند که می‌خواهد بشار اسد را بر سر قدرت نگه دارد. پس از انتشار این مقاله بسیاری از افراد به لحن یک‌جانبه‌گرای آن اعتراض کردند و نویسنده مجبور شد که پاسخی منتشر کند و از کار خود دفاع کند. وی اذعان می‌دارد در میزگردی درباره مذاکرات ایران، در مؤسسه هادسن Hudson Institute شرکت کرده است که از راست‌ترین و صهیونیستی‌ترین اتاق‌های فکر است.

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله