پروین بختیار نژاد برای دیگران بود

جهان ماندگار است و ما رفتنی، نماند ز مردم جز از گفتنی

رحلت نا بهنگام خانم پروین بختیار نژاد همه را غمگین و متاثر نمود. بعنوان الگو، ایشان به سهم خود، نقش به سزایی در شکل گیری وجدان عمومی حق جویان و کنشگران عصر حاضر داشت.
آن هایی که پروین بختیار نژاد را از نزدیک می شناختند، روحیه آرام بخش او را التیامی برای خود می یافتند. بخاطر رویکرد ها و آراء متفاوت، معمولا بسیاری از جلسات و کنش های سیاسی و مدنی به مقابله حاد تبدیل می شوند. ولی حضور روحانی ایشان، همواره آرامشی را به افراد و گروه بر میگرداند. ولی این آرامش درونی و روحانی، هیچگاه تلاش و استقامت ایشان را برای رهایی اجتماعی را کند نکرد. علیرغم سختی های زندان، و بازجویی ها در طول سال ها، وی هرگز تلخ اندیشی بروز نداد.

مروری بر رفتار، زندگی فردی، آثار و تحقیقات پروین بختیار نژاد بخوبی نشان می دهد که ایشان دغدغه توانمندی «دیگری» را داشت. کتاب های وی، داستان نهفته بخش وسیع حاشیه اجتماعی را برایمان گشود.همه به یاد داریم که در هر موقعیت مطبوعاتی که ایشان مشغول بود، وی «صدای دیگران» شد. این حقیر هم از موهبت و توجه ایشان بی بهره نبود. ایشان باعث شد که اولین مقاله را در مطبوعات منتشر کنم.

تا زمانی که زندانیان عقیدتی از حمایت کافی حقوقی برخوردار شوند، تا زمان که پیشرفتی در رفع اختلاف طبقاتی حاصل آید، پروین بختیار نژاد را بخاطر می داریم. تا وقتی که از سلطه مرد سالاری در فرهنگ، و قوانین مدنی کاسته نشود، تا زمانی که زن آزاری در جامعه محو نشده، پروین بختیار نژاد را بخاطر می داریم، و او یکی از آیکان های ما است.
گر لعل را مهر نبود، باک نیست،
عشق در دریای غم، غمناک نیست.

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله