نقش دولت مصدق در بالندگی مطبوعات

در تاریخ معاصر ایران، مصدق را تنها به تلاش برای ملی کردن نفت کشورش می شناسند ولیکن نقش او در بالندگی مطبوعات از طریق مجال دادن به آنان کمتر مورد بحث قرار می گیرد. در این دوره حدود 70 روزنامه در زمره مخالفین و منتقدین دولت قرار داشتند و چنان در مخالفت ورزی شدید و غلیظ می نوشتند که عده ای از اصحاب نظر آنها را نه منتقد دولت، بلکه دشمن مصدق می نامیدند. 

در ادبیات سیاسی از مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی یاد می شود که بیانگر اهمیت آن در تعاملات و معادلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان مدرن است. سیر مطبوعات در ایران فراز و نشیب های گوناگونی را به خود دیده است و ما شاهد برخوردهای دوگانه با مطبوعات در دوره های مختلف بوده ایم، گاهی خفقان شدید و سانسور و زمانی دیگر آزادی و تساهل فضای مناسبی را برای مطبوعات ایجاد کرده است.

در دوره مورد بحث –نخست وزیری مرحوم دکتر محمد مصدق- همان طور که آزادی بیان برای اغلب گروه های مختلف چپ و راست وجود داشت، مطبوعات نیز از آزادی های درخوری برخوردار بودند. در این دوره حدود 70 روزنامه در زمره مخالفین و منتقدین دولت قرار داشتند و چنان در مخالفت ورزی شدید و غلیظ می نوشتند که عده ای از اصحاب نظر آنها را نه منتقد دولت، بلکه دشمن مصدق می نامیدند. نگاهی به وضعیت دوره زمامداری مصدق ما را در فهم نگاه او به مطبوعات بیشتر یاری می کند.

برای مثال حوادث 14 آذر 1330 که ضربه سختی بر دولت وی وارد ساخت و به دنبال آن، ترور دکتر حسین فاطمی این ضربه را سهمگین تر ساخت. روز 14 آذر 1330، تهران شاهد یک سلسله درگیری های خونین خیابانی بود که برخی از آن به «غائله 4 آذر»، بعضی هم آن را «نمایش جنجال سازی» و «حادثه آفرینی» خوانده اند (رهنما، علی، نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی، گام نو، 1387، ص 563) در این درگیری ها، علاوه بر آسیب دیدن افرادی که در تظاهرات شرکت کرده بودند، گروهی نیز به برخی از روزنامه های راست گرای مخالف مصدق-کاشانی (آتش، فرمان، طلوع و…) حمله ور شدند. روزنامه هایی که شهرت ضدتوده ای داشتند و به دربار نزدیک بودند. البته در نیت حمله کنندگان تردیدهای جدی وجود دارد. کما اینکه بر اساس شواهدی که از حوصله این مقاله خارج است، به نظر می رسد حمله به دفاتر این روزنامه های ضدتوده ای، نه تنها کار توده ای ها نبوده است بلکه عوامل راست گرای مخالف مصدق-کاشانی در این جریان نقش مهمی ایفا کرده اند. چنانکه دکتر فاطمی (روزنامه اطلاعات، 16 آذر 1330) در مورد این عملیات می گوید:«این تعرضات مورد کمال تأسف دولت است و دولت به این نتیجه رسید که این تعرضات طبق نقشه بوده.» او در این رابطه می افزاید:«یک هماهنگی در عملیات پریروز بین افراطیون چپ و راست وجود داشته چون از نظر مخالفت با دولت این دو دسته وحدت نظر دارند.»

بعد از این واقعه، روزنامه های راست گرا نوک پیکان حملات خود را به سوی مصدق و دولتش و تا حدودی کاشانی نشانه گرفتند و بر علیه مصدق از واژه هایی نظیر؛ فاسده العقیده، رذل، پلید، گرگ خونخوار، غارتگر و… استفاده کردند. اما مصدق بر نمی آشفت و حکم به خویشتنداری می داد و واکنشی سرکوب گرانه از سوی دولت او صورت نگرفت.

بنابراین می توان ادعا کرد که دولت او اهل تساهل و پایبندی به آزادی عقیده، بیان و مطبوعات بود. چنانچه نویسنده کتاب «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» نیز تصریح دارد، از 14 آذر 1330 تا 28 مرداد 1332 که او مدام زیر فشار توپخانه فحش و دروغ و ناسزا قرار گرفته بود، دموکرات منشانه و با تسامح تحمل می کرد و حتی به آزادی ناسزاگویی های مخالفین هم احترام می گذاشت و کسی را به جرم افترا و تشویش اذهان عمومی به دادگاه نمی کشاند…

مصدق در یکی از دیدارهایش با روزنامه نگاران در فروردین 1330 خطاب به آنان می گوید:«شما ای نمایندگان رکن چهارم آزادید بروید در تمام نقاط وضعیت مردم را مشاهده و تحقیق کنید و ببینید کیست که از این اوضاع راضی باشد و آن وقت بفرمایید دُوَلی که دم از آزادی می زنند برای مردم این سرزمین چه فکری کرده اند و چه اندیشه می خواهند به کار ببرند که از عدم رضایت جلوگیری شود… اکنون درخواست من از آقایان محترم این است که برای خدمت به بشریت، ناله های دلخراش ملت ایران را به گوش دنیای آزاد برسانند و از آنها برای انجام منظور این ملت ستمدیده استعانت کنند.»…

در تاریخ معاصر ایران، مصدق را تنها به تلاش برای ملی کردن نفت کشورش می شناسند ولیکن نقش او در بالندگی مطبوعات از طریق مجال دادن به آنان کمتر مورد بحث قرار می گیرد. حال آنکه در کتاب «شاه در آینه شاه» تألیف بیتا عظیمی نژادان (نگاه معاصر، 1388) که بررسی مصاحبه های مطبوعاتی شاه را در بردارد، می خوانیم که شاه در مصاحبه با روزنامه فیگارو و در (سال 1337) قصد داشت حتی نقش مصدق را در این نهضت بزرگ ملی کمرنگ جلوه دهد:«اگر مصدق هم نبود ما نفت را ملی می کردیم و برای انجام کار منتظر او نبودیم. تمام ملت و من خواستار ملی شدن نفت بودیم. اما احترام هر کس به دست خود اوست، ما باید شرافتمندانه عمل می کردیم تا در آن وضع حقوق بین المللی بتوانیم نفت خود را به فروش برسانیم.»

به نقل از شرق

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه‌های گوناگون است.

 

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله