نرگس محمدی را دو بار دیدم. یک بار زمانی که از زندان به مرخصی آمده بودم و او به دیدنم آمده بود و یک بار هم زمانی که او از زندان به مرخصی آمد و من به دیدنش رفتم! مرتبه اول فرصتی برای گپ و گفت نداشتیم اما در مرتبه دوم حرف زیاد پیش آمد و تا حدی فرصت داشتم که بشناسمش.
یادم هست روز آخر مرخصی اش بود و در خانه به جز چند دوست نزدیک، کس دیگری حضور نداشت. وارد که شدیم نرگس در اتاق بغل با علی و کیانا مشغول گفتگوی اسکایپی بود. بعد که آمد چنان راحت و بی تکلف شروع به صحبت کرد که انگار که سالهاست آشنای نزدیک اویی.
صحبتها بیشتر در مورد اتفاقات داخل بند بود و گاهی هم در مورد علی و کیانا. بحث آخر هم در مورد بچههای یکی از همبندیها بود که سالها بود به مرخصی نیامده بود و نرگس میخواست برای دیدنشان شبانه به کرج برود.
نرگس محمدی آنطور که من در آن چند ساعت دیدم قبل از هر چیزی یک مادر بود. مادر نه در معنای خاص مادری برای علی و کیانا، بلکه مادر در معنای عام. نوعی حس دلسوزی، شفقت و حمایتگری نسبت به اطرافیان و خاصه نسبت به آنها که رنج میکشند.
میدانم که این ویژگیها را خیلیها دارند اما تفاوتش در مورد نرگس آنجاست که این مادرانگی را به عرصه مبارزات سیاسی و فعالیت حقوق بشری کشانده و در فعالیتهای شورای صلح، کانون مدافعان حقوق بشر و راهاندازی کمپین “لگام” (لغو گام به گام اعدام) به کار گرفته است.
نوعی انساندوستی و حساسیت نسبت به رنج دیگران که با روحیه مقاومت نیز همراه شده است. بیاد بیاوریم که نرگس حکمی بسیار سنگین گرفته و پنج سال از حبسش میگذرد. بیماریهای زمینهای متعددی داشته و اکنون به کرونا هم مبتلا شده است. در تمام مدت حبسش فقط سه روز به مرخصی آمده و مشمول هیچ گشایشی نیز نشده است. با ضرب و شتم و فحاشی از زندان اوین به زندان زنجان تبعید شده و این ظلم آخر که از فرزندانش دور مانده و یازده ماه است که با آنها سخن نگفته است. ظلمی که نامه اش به دادستان را بخاطرمان میآورد که در آن نوشته بود: «تک تک ما زن و مادریم و کودکان ما هم چون فرزندان شما و میلیونها کودک این سرزمین هستند که نیازمند مهر و عاطفه مادری اند».
راستش برای من نرگس محمدی از معدود نمادهای آن مفهوم محترمی است که زندانی سیاسی اش می نامیم. زندانی سیاسی به مثابه آن کسی که رنجی فردی را به جان میخرد تا خیری عمومی را محقق کند و در ضمن بدور از همه ادعاها و تکبرها و توقعهایی که ممکن است از چنین جایگاهی صادر شود. نرگس محمدی آن صدایی است که میگوید “زندان مرا نخواهد شکست” علیرغم آنکه به قول خودش “هیچ امکان زندگی را برایم باقی نگذاشتهاند”