ملی-مذهبی هویتی دیر پا است امابا توجه به شرایط زمانه انواع مختلف تشکل و جریان داشته است. در تاریخ معاصر م.م از سید جمال الدین اسد ابادی شروع می شود در تنباکو تاثیر سیاسی خود را نشان می دهدو ترور ناصر الدین شاه هم روایت داغ از این جریان است .
ریشه داری این جریان ان را در انواع گوناگون تولید کرده و بازتولید . از میزرا کوچک تا مجاهدین خلق هم راویتی از این جریان است.
اما بازرگان و مهندس سحابی در چند دهه اخیر به این جریان شکل سیاسی-مدنی داده اند. البته از نقش دکتر یزدی و هم پیمان میثمی در تاثیر گذار بر این جریان نباید غفلت کرد.
این جریان تاثیر گذار و مهم بوده است اما نیروی تعیین کننده نبوده است.
در طول تاریخ معاصر ایران رد پای آشکار دارد هیچ گاه هم در تحولات غایب نبوده است همیشه پای این جریان، خوب یا بد در جریان حوادث ایران قابل رد یابی است.امروز هم چنین است.
امروز انچه م.م خوانده می شود در شکل سیاسی با نام شورای فعالان گره خورده است که بنیان گذار ان مهندس سحابی بود که با دعوت اولیه وی این جریان هویتی و بعد شکل سیاسی پیدا کرد در دوره اصلاحات و جنبش سبز نقش بازی کرد امروز هم تحت فشار است و به حیات محدود خود ادامه می دهد.
اما کاویدن دوره اصلاحات و جنبش سبز و نقش این جریان در این جریان نگاهی قابل تامل است.
مهندس سحابی باتیم ایران فردا در شکل گیری اصلاح طلبی در ایران نقش داشتند،البته به سهم خود مانند دیگران که نقش داشتند.
نگاه توسعه محوری سحابی که تجربه اش بود در دوره اصلاحات چه سرنوشتی پیدا کرد؟سحابی در تحلیل نهائی توسعه را برهمه چیز الویت می داد حتی به توسعه سیاسی. منتها معتقد بود که در ایران توسعه اقتصادی به دلایل مختلف با توجه به این نظام به میزانی از ازادی سیاسی نیاز دارد در نامه اش به خاتمی هم این موضوع را گوشزد کرد اما خاتمی به خاطر واهمه از خامنه ای از سحابی فاصله معنا دار گرفت.
شورای فعالان م.م در دوره اصلاحات مورد هجوم تند قرار گرفت که به گفته بازجویان این حرف ها را نهضت ازادی و شما یاد اصلاح طلبان دادید پس باید تنبیه شوید در سال 1380 بازجو سپاه قسم جلاله خورد که اصلاح طلبان را هم به مانند شما به زندان می اوریم که در سال 1388 اوردند.البته بازجو در مورد نقش ما غلو می کرد.
اما م.م ها به نام شورای فعالان در دوره اصلاحات و جنبش سبز نیروی تاثیر گذار بودن نه تعیین کننده در نتیجه با همین ویژگی تلاش کردند.
م.م ها به تجربه راهبردی توجه کردند توهم تعیین کنندگی نداشتند به عنوان حامی اصلاح طلبی اما مستقل که می دانستند هزینه زا است عمل کردند.
بودند اصلاح طلبانی که در دوره اصلاحات بر موکب حکومت بودند اما رادیکالتر از همه شدند. بودند اصلاح طلبانی که تلاش می کردند دیگران پله کانی برای قدرت انان شوند اما اصلاحات ادعای داشت که ان مهم بود یعنی باز شدن قفل ازادی در ایران که البته نشد.
اما بحث این مقال چیز دیگری است.اکثر م.م ها در دوره اصلاحات مقلد یا وارداتی فکر نمی کردند.اما در اسارت راهبرد وارداتی اصلاح طلبان قرار گرفتند.
باد جهانی دموکراسی لیبرال اصلاح طلبان را مسخ کرده بود راهبرد سیاسی را هم از بشیریه اقتباس کردند و فکر کردند که یا مانند بلوک شرق یا مانند اسپانیا کار را تمام می کنند البته انان بلوک شرق را الگو کرده بودند برای همین حجاریان بعد از مجلس ششم، م.م را رقیب اینده اصلاح طلبان دیده بود اما سحابی بعد پیروزی در مجلس ششم به اصلاح طلبان یاداوری کرد که باید خودشان را سامان دهند. برای همین هم بود که سحابی مخالف ولایت فقیه در کوران مجلس ششم به اصلاح طلبان گفت اگر هاشمی را بزنید بی بنیه می شوید او به طرف خامنه ای می رود اگر به او حمله کنید شما بازنده می شوید بگذارید هاشمی را ما نقد کنیم نه شما چون ما در حکومت نیستیم.
اصلاح طلبان فکر می کردند که سحابی و م.م ها قصد الترناتیو شدن داردپس در زدن هاشمی عجله هم کردند.
سحابی از اصلاح طلبان مقلد و متاثر از تجربه وارداتی دموکراسی دو چیز مهم خواست که نکردند و انجام ندادند توسعه اقتصادی و توجه عدالت و فهم توارن قوای خود.
اولی را در نامه ای 17 صفحه ای به خاتمی توضیح داد. بی توجهی به عدالت جای خاتمی را به احمدی نژاد داد.اصلاح طلبان هاشمی را رقیب سیاسی دیدند و الا به رویه اقتصاد هاشمی ادامه دادند. سحابی و اکثر م.م ها منتقد هاشمی دربرنامه اقتصادی و سیاسی او بودند.
بعد از پیروزی در مجلس ششم در میزگردی در حسینیه ارشاد زمانی که سحابی اصلاح طلبان را به توجه به خود و قناعت و پرهیز از تجمل دعوت کرد، عباس عبدی به سخن سحابی اعتراض کرد . گفت خوب شد که شما وارد مجلس نشدید. سحابی گفت قناعت و صرفه جوئی را از خود شروع کنید.
سحابی توازن قوا را درک می کرد و هم تجربه گذشته را داشت اما این تجربه نمی توانست اصلاح طلبی که مفتون تحولات دهه 1990 میلادی در جهان شده بود را قانع کند. سحابی می گفت مصدق به ضرورت به سوسیال دموکراسی روی اورد اصلاح طلبان در باد لیبرالیسم از نوع ایرانی اش دمیدند که نه لبیرال بود نه ازاد،اما در تقلید ان سر از پا نشناختند حتی تلاش حجاریان برای مقبول کردن لیبرالیسم از نوع جان رالزی نمی توانست مشکل اصلاح طلبان را حل کند.
تجربه سحابی و م.م چند نکته محوری داشت که خاتمی ان را باور نداشت.ایران بر نظام الویت دارد.اسلام برای ایران نه برعکس، توسعه اقتصادی و عدالت را نباید دست کم گرفت.
اما تجربه سحابی و اکثر م.م ها در برابر موج وارداتی اندیشه که حلقه کیان و حجاریان و اصلاح طلبان و حتی برخی از م.م ها را محصور کرده بود. توان ان را نداشت تا راه درست و تجربه سحابی را به راهبرد عملی تبدیل کند.به عبارتی بن بست خلق نظریه عملی حاصل تجربه باز رخ داد و روش وارداتی اصلاح طلبانی که دیگران را متهم به ناتوانی راهبردی می کردند و حتی مصدق شکست خورده می دانستند باز با بن بست روبرو شد.تجربه امثال سحابی به متد و روش عملی راه گشا ختم نشد. سحابی هم میدان دار اصلی نبود تا با تجربه خود رهبری اصلاحات را در دست بگیرد. توصیه های او در برابر روش های وارداتی هم به جای نرسید.
پ-ن – بی مناسبت نیست اضافه کنم که زمانی که اصلاح طلبان از جامعه توه وار در برابر جامعه مدنی می گفتند و بلوک شرق را نمونه می اوردند . در مقاله در ایران فردا نوشتم که جامعه توده وار مقابل جامعه مدنی نیست .
منظورنم این بود که در جوامع شرقی اروپا حزب کمونیست نهادهای مدرن زیر سلطه می سازد بعداز رفتن حزب این نهاد قدرت پیدا می کند. مانند کشور چک امروزی.اما در ایران سنت و حکومت دینی اجازه شکل گیری این نهاد رانداده است در دوره اصلاحات باید این نهاد را ها میدان داد.به عبارتی نقد من این بود که در سال 1377 ما در مرحله ورود به جامعه مدنی نیستیم.بلکه باید الان نهاد مدنی را تقویت کنیم این نگاه با عجله اصلاح طلبان فرق داشت که می گفتند تمام نهاد را می گیریم اما نتوانستند.