معنا آفرینی کیوان صمیمی

در زمانه‌ای که روح تجرد و فردگرایی بر تمام ابعاد حیات جمعی ما سایه گسترانده است و گاه مجال همبستگی اجتماعی، ایثار و همدلی ملی را از ما سلب می‌کند، به انسان‌های خویشتن‌سازی چون کیوان صمیمی بیش از گذشته نیاز داریم. او از آن دست انسان‌هایی است که به خودشناسی انعکاسی دست یافته است.
انسان‌هایی که به “خودشناسی انعکاسی جمعی” دست می‌یابند و کلیت مردم را امتداد “خود” می‌دانند، هرگاه غباری از رنج و اضطراب بر سیمای جامعه پدیدار می‌شود تاب از کف می‌دهند و متهورانه در جهت استحکام این “مای جمعی” گام برمی‌دارند. تفاوتی ندارد… خواه این غبار بر شانه‌های خمیده کارگری محروم بنشیند، خواه بر سفره‌ی بی‌نان معلمی شریف که جان و روانش را نزد فرزندان این سرزمین گرو می گذارد، و خواه بر ذهن و ضمیر دانشجویان آرمان‌خواه این سرزمین بنشیند، آن‌ها در هر شرایطی مشفقانه و فداکارانه با روح عام در می‌آمیزند و حتی گاه پا به عرصه خیابان می‌گذارند و با عبور از “خود” بی‌پروا به قلب بحران و حادثه می‌تازند، تا “دیگر”ی را در لایه‌های عمیق وجودی و هویتی خود کشف و فهم کنند.
حضور کیوان صمیمی نیز در تجمع اعتراضی کارگران در روز کارگر مقابل مجلس شورای اسلامی حکایت از همین درآمیختگی عارف مسلکانه او با روح عام دارد. حکایت از پیوند با کارگران یا به گفته خودش “زحمتکشان و دلسوزان و مستضعفان ملک و ملت” دارد که در طول تاریخ بر گرده کشنده ستم‌های بی‌شماری بوده‌اند. شاید بتوان گفت او با فعلش “تمرین همبستگی” را به ما آموخت.
ارنستو چه‌گوارا در یکی از نطق‌های پرشورش در سال ۱۹۶۰ درخصوص “ضرورت تمرین همبستگی” چنین می‌گفت:
“بله، همه شما می‌گویید که ما مردم را دوست داریم، ما کارگران و دهقانان را دوست داریم و در روزهای شنبه به اینجا و آنجا می رویم تا آنها را ببینیم. بدون شک همه شما این کار را انجام داده‌اید اما شما این کارها را برای مقاصد خیرخواهانه انجام داده‌اید. چیزی که ما امروز باید به آن عمل کنیم “تمرین همبستگی” است. باید به مردم نزدیک و نزدیک‌تر شویم. با ذهنی جستجوگر و روحی فروتن به نزد مردم، این منبع خرد برویم.”
بنابراین حضور او در تجمع اعتراضی کارگران نه تنها کنشی اعتراضی نسبت به بی‌اعتنایی و تنعم‌جویی اصحاب قدرت و ثروت به کارگران بود، بلکه مهمتر از آن یک کنش نمادین در جهت خلق معنا و حقیقت در حوزه عمومی بود. حضور نمادینی که بالاخص به نیروهای منتقد و جامعه روشنفکری در خصوص ضرورت همبستگی اجتماعی و ملی و پیوند با کارگران، دانشجویان، معلمان و… تلمیح می‌زد. این حضور نمادین حامل معنا، نهیبی قاطعانه به وجدان عمومی ما بود که ما را به پرسشگری از خود سوق می‌دهد: که به راستی تا چه حد با قول و فعلمان در جهت اتحاد اجتماعی، همبستگی ملی و ایفای تکالیف تاریخی و اجتماعی برای تغییر وضع موجود و توسعه کشورمان گام برداشته‌ایم؟
پس نباید این همراهی را تنها به یک کنش اعتراضی فردی تقلیل داد، بلکه این حضور شریف و نمادین و امید آفرین می‌تواند بسترساز خود انتقادی، گفتگو و تعامل نقادانه مستمر نیروهای حامل تغییری باشد که دل در گرو منافع ملی بسته‌اند و در جهت قوام یافتن و معنا آفرینی در جنبش اجتماعی در حرکتند‌.
امید که بیاموزیم از ذهن جستجوگر و روح فروتنش و دلی که دمادم برای رنج مردم سرزمینش در تپش و جوشش است.
@iranfardamag

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله