مجلس شورای اسلامی طی ده دوره گذشته حدود سه هزار نماینده را به خود دیده است؛ خیلیها آمدهاند و رفتهاند اما آنها كه نامشان مانده انگشت شمارند. بیشك یكی از آنها كه نامش از دفتر خاطرات مجلس پاكنشدنی است، دكتر علیرضا رجایی است. روزنامهنگار و از پیشگامان جنبش ملی ـ مذهبیون ایران كه با رأی مردم تهران به مجلس ششم راه یافت و با رأی منصوبان رهبری در نهاد شورای نگهبان از تكیه بر كرسی نمایندگی مردم بازماند.
اینكه چرا شورای نگهبان آراء رجایی را باطل و غلامعلی حدادعادل، پدر عروس رهبر ایران را بهجای او به مجلس فرستاد موضوع این یادداشت نیست؛ پرسش اینجاست که رمز ماندگاری علیرضا رجایی در چیست؟
به باور نگارنده در سه مقوله: نجابت، صدای مردم، و عدالت.
١. نجابت؛ در میان سیاستمداران ایرانی كمتر چهرهای بسان بازرگان به نجابت شهره است. رجایی یكی از این نمونههاست. او از مجلسنشینی محروم شد ولی نه برای جلب مهر ملوكانه بیت و دربار نادم شد و نه لابی پنهان و آشكار كرد و نه خم به ابرو آورد، چون نیك میدانست كه برای نمایندگی مردم، نه اعتبارنامه حكومتی لازم است و نه صندلی قرمز و سبز. منصوب رهبری بر صندلیاش تكیه زد و دوستان اصلاحطلباش بر این ظلم مهر تأیید زدند؛ ولی آنكه بهخاطر این ظلم تحقیر شد حدادعادل بود و آنهایی كه مصلحتسنجی را بر حقیقت ترجیح دادند، و آنكه ارج دید رجایی بود.
٢. صدای مردم؛ وقتی كسی به مجلس راه مییابد و اعتبارنامهاش ممهور به مهر شورای نگهبان و وزارت كشور میشود، درون حاكمیت قرار گرفته و ملزم به رعایت خطوط قرمز متعددی است كه بین او و مردم فاصله میاندازد. معدودند نمایندگانی که مقهور قوای قهریه نظام نمیشوند و صدای مردم باقی میمانند. علیرضا رجایی بهعنوان روزنامهنگار كوشید صدای مردم باشد و مردم با رأی خود، او را ارج نهادند؛ محرومیت از مجلس اما مانع از این نشد كه او رسالتاش را سلب شده بیابد. رجایی صدای مردم باقی ماند و از زندان و بند نهراسید. بعد از اتمام مجلس ششم در بوستون امریكا چند روزی در خدمتاش بودم. شرایط ماندن در امریكا و فعالیت علمی و رسانهای داشت ولی حاضر به ماندن نبود و نشد؛ میخواست كنار مردم باشد، هرچند میدانست بازگشتاش پرمخاطره خواهد بود.
٣. عدالت؛ او یكی از قربانیان نظام ناعادلانه و آپارتاید حاكم بر ایران است. او بهخاطر آزادگیاش نه تنها از حق نمایندگی، حق اظهارنظر، حق نوشتن، و حق آزادی محروم شد بلكه از حق زندگی و حق درمان نیز محروم شد. رجایی ظلم را تحمل كرد ولی مقهور ظالم نشد. از جان گذشت ولی از حق نگذشت؛ او اینگونه ماندگار شد و ماندگار خواهد ماند. مردم تهران میتوانند برای همیشه به داشتن چنین نمایندهای افتخار كنند.
زیتون