در ضرورت حمایت از صدای “ابوذری” محمود صادقی

✅”نطق اضطراری”،این عنوانی بود که محمود صادقی به سخنرانی دیروز در مجلس شورای اسلامی اختصاص داد تا از فساد حاکم بر کشور و انفعال پارلمان به عنوان نهاد ناظر بر امور ایران انتقاد کند. صادقی درست می گوید ما در وضعیت اضطراری هستیم. او می گوید برخی نمایندگان مجلس معتقد به مماشات با فساد هستند تا کارهای مملکت نخوابد! به همین خاطر است صادقی مجلس را نه عصاره فضایل ملت که عصاره فضایل شورای نگهبان می داند. تیغ تیز نظارت استصوابی، انبوه نمایندگانی را که باید علیه فساد اقدام کنند به اهل سازش تبدیل کرده است.
✅باید به تنوع در روش ها احترام گذاشت. ما برای رسیدن به اهدافمان هم به مذاکره، رایزنی و گفتگو ، هم به خیابان و تجمع، هم صندوق رای و انتخابات بسته به شرایط نیازمندیم. هیچ تغییری جز با بر هم ریختن توازن قوا به دست نمی آید. اگر فساد گرانیگاه بحران های کشور است و اگر اراده ای جد ی برای مبارزه با فساد در ساختار قدرت وجود ندارد ما در برابر این بحران بزرگ به فرهنگ “ابوذری” هم نیاز داریم، جایی که علیه مناسباتی که اخلاق عمومی را هدف قرار داده حق فریاد کشیدن و استفاده از زبان صریح و شفاف قائل شویم. در پارلمان ایران، محمود صادقی، پرچمدار فرهنگ ابوذری است.
✅انتشار جزئیات بودجه این گزاره را برای ما که تاریخ را خوانده ایم در ذهن متبادر می کند که اگر زمانی شاهان وفرمانراویان بودجه عمومی را برای نزدیکان و بستگانشان حیف و میل می کردند امروز این رویّه نهادمند شده و جایشان را نهادهای نزدیک به افراد با نفوذ در ساختار قدرت گرفته. و الا کدام عقل سلیم می پذیرد به جای تعمیر مدارس فرسوده در سیستان و بلوچستان یا ایلام، نهادها و کتابخانه ها و سازمان هایی که باید به صورت خصوصی اداره شوند از جیب مردم ارتزاق کنند؟ به خصوص اینکه مشخص نیست این بودجه ها که متعلق به مردم ایران است کجا مصرف می کنند.
✅آیا وقت آن نرسیده این نهادها دست از جیب مردم بردارند و خود را به صورت خصوصی اداره کنند؟ وقت آن نرسیده به جای این دیوارهای ضخیم و ستبر قدرت ، خانه ها را شیشه ای کرد. تاریکخانه های قدرت در ایران نیازمند نورافشانی هستند. این کوچکترین حق شهروندان است بدانند حاکمان چگونه در آمدها و منابع مالیشان را مصرف می کنند.
✅نطق محمود صادقی نشان داد حتی در ضعیف ترین پارلمان ها، صداهایی هستند که در سخت ترین شرایط علیه مناسبات غلط حاکم فریاد کنند.پارلمانی که رمقش را شورای نگهبان گرفته هنوز صدایی دارد اما امتداد این صدا علیه فساد باید در عرصه عمومی باشد. ما کنار ” سلمان” به ابوذر صریح اللهجه هم نیازمندیم. در کنار مذاکره، گفتگو و رایزنی به فشار اجتماعی، در کنار صندوق رای به کسب حداکثری فضاهای عمومی نیازمندیم. مگر نه این است که می گویند فساد “مثل موریانه به جان کشور افتاده” و “کیان تمدن ایرانی را تهدید می کند؟” سکوت و همراهی با فساد به معنای عدول از انجام وظایف شهروندی، نابودی عِرق ملی و پوچی اعتقادهای مذهبی مان است.
✅در سیاست به همان اندازه که به تدبیر نیاز است به شجاعت هم نیاز داریم.” شجاعت ” در سیاست فضیلت است. به نمایندگانی که می خواهند نظاره گری نکنند احترام بگذرایم. امروز صادقی “صدای شجاع” پارلمان کم رمق تحت سیطره نظارت استصوابی است. این صدا نیازمند حمایت و تقویت است.
✅محمود صادقی در نطق دیروز یکی از سخت ترین بحران های کشور را هدف قرار داد. نظارت استصوابی که نهاد پارلمان را ترسو و همراه با فساد کرده است. ما با بحران نهادهای سیاسی در کشور مواجهیم تا زمینه برای فسادی فراهم شود که سیتماتیک شده از نظام بانکی فشل گرفته تا مماشات نماینده پارلمان با مفسدان تا فقدان امنیت برای افشاگران فساد. در این شرایط صدای مبارزه با فساد نیازمند تقویت در عرصه عمومی است. مبازه با فساد باید به یک فرهنگ عمومی، مطالبه ای جدی و فراگیر تبدیل شود.
✅فساد نه با نصیحت و انذار مفسدان قابل کنترل است نه صرفا با تغییر پارلمان و دولت . پیش از همه اینها نیازمد فشار مستمر در عرصه عمومی است. جایی که پرسشگری از شیوه هزینه منابع مالی عمومی در جزئی ترین حالات به وظیفه شهروندی تبدیل شود. برای همین به تقویت صداهای ابوذری در ساختار قدرت هم نیازمندیم. از محمود صادقی و هر صدای دیگری که نظم فاسد را به چالش بکشد و مورد پرسش قرار دهد باید حمایت کرد.

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله