در آن روز، گفت وگوی روزنامه نگار اسرائیلی بر عدم امکان تشکیل کشور فلسطین متمرکز بود. شهرکها در سرزمینهای کرانه باختری پراکنده بودند، به گونه ای که در کرانه باختری زمینی خالی از شهرک سازی باقی نمانده بود که اجازه دهد یک کشور ایجاد شود. سوال فوری روزنامه نگار این بود: چگونه رهبری توافقنامه اسلو را بدون شرط تخلیه شهرکها و عدم گسترش آنها امضا کرد؟ منطق صحیح روزنامه نگار اسرائیلی مرا ملزم کرد که دست او را بگیرم و به اتاق جلسه کمیته سیاسی برخاسته از جلسات شورای ملی ببرم تا در زمانی که شهرکها باقی مانده اند، جدی بودن توافق را برای آنها توضیح دهم. در آن روز، سرتیپ بعلوشا، رئیس کمیته، به حضور امیره هس، روزنامه نگار اسرائیلی، در جلسات کمیته سیاسی اعتراض کرد، اما منطق ارائه سیاسی روزنامه نگار باعث شد که من مجبور شوم حضور او را در جلسات کمیته تحمیل کنم.
امیره هس، روزنامه نگار، نقشه ای از کرانه باختری تهیه کرد که مناطق پراکنده شهرکها را نشان می داد که زمین ها را از بین می برد و از اتصال شمال و جنوب کرانه باختری جلوگیری می کرد و در واقع مانع ارتباط بین شهرها و روستاهای فلسطینی می شد. او نسبت به عدم امکان تشکیل کشور فلسطینی با توجه به وجود این تعداد شهرک هشدار داد.
حضار با گوش دادن به دو ترجمه من از سخنان امیره هس، روزنامه نگار، سرهای خود را به طعنه تکان دادند و به اتفاق آرا گفتند: این یک مرحله انتقالی است که در سال 1999 با تشکیل دولت فلسطین در تمام اراضی کرانه باختری و غزه به پایان میرسد و نیازی به نگرانی در مورد آینده نیست. از همه شما متشکریم.
این حادثه با تصمیم کنست اسرائیل و با اکثریت 68 رای، برای جلوگیری از تشکیل کشور فلسطینی بین رودخانه و دریا، در برابر آن دسته از صهیونیستهایی که از راه حل دو کشوری به رهبری بنی گانتز حمایت میکنند، اتخاذ شد .درست است که راه حل دو دولتی مدتها پیش روی زمین مرده بود، زیرا گسترش شهرک سازی طی دهه ها بدون هیچ واکنش فلسطینی یا عربی ادامه داشت. و همه میدانند که رشد تعداد شهرک نشینان از 180,000 شهرک نشین در سال 1994 به نزدیک به 800,000 شهرک نشین در این روزها، برای ایده ایجاد یک کشور فلسطینی کشنده است . بنابراین هر فلسطینی که خواهان راه حل دو دولتی است، فریب خورده است و مردم فلسطین را فریب میدهد. واقعیت میدانی موجود، موید این است که هیچ فضای جغرافیایی بین رودخانه و دریا وجود ندارد که اجازه ایجاد یک کشور فلسطینی را بدهد، این یک واقعیت عینی است که شهرک نشینان صهیونیست قبل از تصمیم کنست در این میدان تحمیل کرده اند.
تصمیم کنست اسرائیل ضعف رژیم های عربی و شکست گرایی را که صاحبان ابتکار صلح عربی داشتند برملا میکند. آنها در همه کنفرانسها بر راه حل دو دولتی تأکید میکنند و تصویب راه حل دو دولتی را یک نقطه ورود برای عادی سازی روابط با دشمن اسرائیلی و تبادل سفیران میدانند. نتیجه این شد که حضور سفرای اسرائیل در پایتختهای عربی میانی و راه حل دو کشوری از بین رفت.
قطعنامه کنست تمامی کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی را که کشور فلسطین را به رسمیت میشناسند، به سخره میگیرد. حقایق غم انگیزتری که رهبران سیاسی نادیده میگیرند و در پشت راه حل دو دولتی پنهان میشوند، این است که جامعه اسرائیل با همه احزاب و گروههایش به عنوان یک کل، تشکیل کشور فلسطین و تقسیم بیت المقدس را رد میکند و آن را پایتخت ابدی دولت خود میدانند.
در چنین وضعیتی برای فلسطینیها جز توقف هماهنگیهای امنیتی و مبارزه با اشغالگران چه میماند ؟
تنها با نوک شمشیر می توان به مقابله پرداخت. تقاضای یک دولت از رودخانه تا دریا، صرف نظر از نام آن، یک کشور که در آن اعراب از حقوق سیاسی و مدنی مساوی با یهودیان برخوردار باشند، یک دولت که برای همه ساکنان آن باشد جز اینکه توازن قدرت بین المللی تنظیم شود و تا زمانی که شرایط ملت عرب تغییر کند، امکان ناپذیر است .
هیچ گزینه دیگری برای فلسطینیها وجود ندارد جز گزینه اسموتریچ، وزیر شهرک سازی صهیونیستی، گزینه ای که مبتنی بر حل و فصل مناقشه با فلسطینیان است و آنها را با سه گزینه ترک زمین و سپردن آن به صهیونیستها، مرگ برای هر کس که به فکر مبارزه با اسرائیل باشد، و ترجیح یا انتخاب گزینه سوم تسلیم و زندگی با ذلت ، بر مهاجرت و اشغال است.
———————-
* منبع: القدس العربی