در هجران دکتر محمد صادق ربانی املشی

حیف تو از زندان، حیف زندان از ما

او همیشه محیط کارش را آرام و دلپذیر کرده است محیط زندان را هم چنین خواهد کرد.هزاران نفر که در چهل سال گذشته با او همکار و دوست بوده اند ، گواهی می دهندکه از او جز انسانیت و همکاری و همدردی چیز دیگری ندیده اند.

اوایل مهر 1347، در کتابخانه دانشکده علوم دانشگاه تهران ، مردی با یک کت و شلوار روشن و لهجه ی شیرین گیلکی به من گفت که اهل املش است و در قم آموزگار و در کنکور رشته شیمی دانشکده علوم قبول شده است و قصد ادامه ی تحصیل دارد.

گفتم : من هم شرایطی مثل تو را دارم، اهل بیرجند ، معلم در زنجان ، قبول شده ی رشته شیمی و مصمم به ادامه تحصیل در تهران.

 چهل وچهار سال از آن زمان میگذرد، هزاران خاطره و همکاری با این بزرگ مرد خطه گیلان برایم پیش آمده است . علاوه بر همکلاسی و هم اتاقی در دانشگاه تهران ، همکاری در آموزش و پرورش قصر شیرین در سالهای 1350تا 1353 ، همکلاسی در آمریکا ، ازدواج او با یک همکلاسی فرهیخته ، معاشرت خانوادگی ، کار وی در سازمان انرژی اتمی و قائم مقامی او در آن سازمان ، استعفای او از قائم مقامی به دلیل مخالفت وی با استراتژی رئیس وقت سازمان از موضع منافع و مصالح ملی ، نقش او در تولبد آب سنگین در اراک ، چیزی که هیچ مسئولی به آن اشاره نکرد!

اشتغال دانشگاه تهران و قائم مقام معاونت پژوهشی دانشگاه تهران ، نقش سازنده ی او در بخش پذیرش اساتید دانشگاه تهران، کوشش او برای خارج کردن بعضی از همکلاسان سابق از لیست های ممنوعه و فعال کردن آنها در دستگاه دولتی ، حل مشکلات بعضی از اخراجی ها ی پرسنل انرژی اتمی که در حال حاضر منشا اثرات مفیدی در آن سازمان هستند.

مدیریت کارآمد و خلاق او در اداره ی واحدهای تحت سرپرستی خود ، امین مسئولان  برای رسیدگی به پرونده های مناقشه انگیز، اخلاق و عرفان سازنده و تعامل بخش وی ، بازنشستگی زود هنگام او از ترس بعضی ها که ریاست دانشکده و پردیس را ممکن است قبول کند، بی تفاوتی او به این حسادت ها و چشم  و هم چشمی ها، صداقت و صمیمیت او در رفتار با رفقا و دوستان و همه آنهایی را که می شناخت .

عدم بیان رابطه خانوادگی خود با بزرگان جمهوری اسلامی که شایسته ی سوء استفاده نشود حتی تا حد افراط.

پیوستن او به (( شورای ملی صلح ))که در زمان بوش پسر که تبلیغات آمریکایی ها برای حمله به ایران تشدید شده بود و عده ای از شخصیت ها ی ملی و ضد جنگ و طرفدار صلح این شورا را تشکیل داده بودند تا در تعامل با روشنفکران و صلح طلبان جهان مخالفت خود با جنگ علیه ایران را بیان کنند.مسئولیت اجرایی او در آن شورا و برگزاری یک همایش در مورد عوارض جنگ ، چیزی که بعدا برای او اتهام شد.  نوشتن ده ها مقاله درجراید کشور و دفاع از حقوق مسلم هسته ای ایران و دادن آگاهی به مسئولان تصمیم گیر.

بازداشت او در خیابان در عاشورای 88 و در محلی دور از درگیری های خیابانی  و هنگام بازگشت از مراسم عزاداری و ضرب و شتم و شکستگی استخوان هنگام بازداشت و تحمل زندان . برگزاری دادگاه بدوی و احتمالاً بدون دفاع موثر یک وکیل همکار که از او خیلی انتظار داشتیم . محکومیت غیر قابل توجیه  سه سال زندان در دادگاه بدوی و سپس تائید آن در دادگاه تجدیدنظر.

همهی اینها مواردی بودند که این مرد بزرگ را با این همه کوشش و صداقت و نزاکت برای مدت سه سال به زندان 350 کشاند.

زندان در جمهوری اسلامی ، با زندان زمان شاه کاملا متفاوت است.

در زمان شاه زندانی و زندانبان میدانستند چه کاره هستند و نقش آنها در (( بازی زمانه)) چیست؟ ولی در جمهوری اسلامی شرایط بسیار پیچیده ، بغرنج و به زحمت قابل درک و فهم است. انقلابیون صمیمی و پای کار این انقلاب در این دوران سی ساله به حصر و زندان می افتند، به جلای وطن می روند ، به حاشیه و انزوا تن می دهند ، آرام و ساکت می شوند ، برچسب های متعدد را تجربه می کنند، قضیه هم یک طرفه نمی شود ، داستان همچنان ادامه دارد. حق و باطل در دلادل هم زندگی می کنند.

داستان انقلاب ایران و نیروهای فعال در آن ، داستان تداوم زندگی حق و باطل است. هرکس خود را حق و دیگری را باطل می داند ولی دکتر ربانی هیچگاه از جاده عدالت و انصاف خارج نشد. زندان برای او و امثال او جنبه تنبه و اصلاح ندارد بلکه ظلم به منافع  و مصالح ملی است.  کسی  که در بیش از شصت سال زندگی و بیش از چهل سال کار دولتی مسوولانه و صادقانه بر پایه یک باور خالص مذهبی و   ملی به زندان می افتد ، زندان قادر به تغییر او نیست . او زندان را  یک محدودیت و رنج نمی بیند که آنرا یک تجربه و ابتلاء ارتقا دهنده برای خود حساب می کند (چیزی که دکتر ربانی در ملاقاتهای خود به بستگانش میگوید.)

او در زندان از مصاحبتها و رفاقتها بهره می برد و لذت می جوید. او را نمی توان در زندان تغییر داد، او محیط خود را تغییر می دهد . دکتر ربانی بر هم بندان خود به نکویی تاثیر خواهد گذاشت و محیط زندان را قابل تحمل تر و انسانی تر خواهد کرد ، چیزی که تمام همکاران چهل ساله ی او بر آن اجماع دارند.

او همیشه محیط کارش را آرام و دلپذیر کرده است محیط زندان را هم چنین خواهد کرد.

هزاران نفر که در چهل سال گذشته با او همکار و دوست بوده اند ، گواهی می دهند که از او جز انسانیت و همکاری و همدردی و همنوایی، چیز دیگری ندیده اند البته با حفظ اصول. او تربیت شده ی خانواده ی ضد ظلم و در عین حال ضد تشنج و ضد تفاخر ، است. او به سادگی در جمهوری اسلامی میتوانست صاحب ” مال و منال و مقام و منزلت” شود ولی چنین نکرد، همیشه به کمتر از حق و حقوق خود قانع بود. این ارزش ها جهان شمول هستند و شایسته در بند کردن چنین انسانی نمی باشند.

بهرحال ، صرف نظر از اینکه به چه شکلی پرونده او به چنین مرحله ای رسیده است ولی در آن تردیدی نیست که ظلمی وارد شده باید از ادامه آن جلوگیری کرد.

بر مسئولان زندان و رصدکنندگان این پرونده هاست که تداوم این ظلم را برنتابند  و در توقف آن بکوشند.

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله