احمد الشرع در دیدار با گیر پدرسن، فرستاده ویژه سازمان ملل در سوریه
در جهانی که قوانین در حال بازنویسی هستند و اتحادها بهسرعت تغییر میکنند، شاهد تصمیمی بحثبرانگیز هستیم: حذف احتمالی نام «حیات تحریر الشام» از فهرست گروههای تروریستی. این تصمیم صرفاً موضوعی مستقل نیست، بلکه بازتابی از تحولات عمیق در سیاست بینالملل است؛ سیاستی که با شعار «یا با من هستید یا علیه من» به ابزاری برای سیاهنمایی و تقابل تبدیل شده است.
فهرستها و طبقهبندیها: ابزاری کهنه در دنیای جدید
لیستها و طبقهبندیهای تروریستی، بهویژه از سوی قدرتهای بزرگ به رهبری ایالات متحده آمریکا، همواره ابزاری برای فشار سیاسی و اقتصادی بودهاند. این فهرستها به جای آنکه بر اساس معیارهای ثابت و اصولی تنظیم شوند، اغلب بهعنوان ابزاری برای دستیابی به منافع خاص استفاده شدهاند. وقتی گروهی در چنین فهرستی قرار میگیرد، از هرگونه حمایت سیاسی و اقتصادی محروم میشود و افقهای تعامل بینالمللی برایش بسته میشود. بااینحال، حذف نام گروهی از این فهرستها صرفاً یک «دعوت مشروط» برای بازگشت به عرصه بینالمللی است، آنهم به شرط پذیرش قوانین طرف قویتر.
تناقض در معیارها
درحالیکه برخی گروهها بهسرعت در فهرست تروریستی قرار میگیرند، تروریسم دولتی که روزانه توسط اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه اعمال میشود، همچنان از این فهرستها مصون مانده است. این اقدام، نقض آشکار قوانین بینالمللی و انسانی است؛ اما جامعه بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل، که مسئولیت حفظ صلح و امنیت را بر عهده دارند، هیچ اقدام الزامآوری دراینباره اتخاذ نکردهاند.
پایان هژمونی یکجانبه
این تغییرات، شکافهای عمیق در اصطلاح «جامعه بینالمللی» را آشکار میسازد؛ مفهومی مبهم که بیش از آنکه نماد همبستگی جهانی باشد، ابزار قدرتنمایی ایالات متحده و متحدانش بوده است. اما با ظهور قدرتهای جدید همچون چین و روسیه و افزایش روند چندقطبی در نظام بینالملل، هژمونی یکجانبه به پایان خود نزدیک میشود. این تغییر توازن قدرت، فرصتی است برای بازاندیشی در معیارها و اصولی که دهههاست بهعنوان ابزار فشار و سلطه استفاده شدهاند.
حرکت به سوی نظم جدید
جهان امروز نیازمند بازتعریف معیارها و نظامهای بینالمللی است. آنچه در گذشته برای کنترل و باجخواهی از مردم و کشورها مفید بود، امروز کارایی خود را از دست داده است. تغییر نظم جهانی فرصتی است برای بازگشت عدالت به روابط بینالملل و دادن صدایی به مردمی که دهههاست تحت فشار قرار گرفتهاند. چین، روسیه و کشورهای منطقه میتوانند نقشی کلیدی در شکلدهی به این نظم جدید ایفا کنند و زمینه را برای مشارکت عادلانهتر فراهم آورند.
تروریسم: مفهوم انتخابشده
آیا عجیب نیست که حذف «حیات تحریر الشام» از فهرست تروریستی مورد بحث قرار میگیرد، در حالی که دیگر اشکال آشکارتر تروریسم نادیده گرفته میشوند؟ در مورد تروریسم دولتی سیستماتیک در فلسطین چه باید گفت؟ یا تحریکات اسرائیل در مرز سوریه؟ آیا «تروریسم» تنها اصطلاحی سیاسی شده است که بر اساس منافع قدرتهای بزرگ به کار گرفته میشود؟
غرب با این طبقهبندیها توهمی بزرگ ایجاد کرده است. تحت شعارهای حقوق بشر و دموکراسی، اشکال جدیدی از استعمار فکری و سیاسی اعمال میشود.
به طبقهبندی توهم خوش آمدید
حذف یک گروه از فهرست تروریستی به معنای پذیرش مطلق آن نیست، بلکه نشاندهنده تغییر منافع کشورهایی است که این طبقهبندی را تعیین کردهاند. این نوعی «عفو باجخواهانه» است: یا شرایط بینالمللی را میپذیرید و بخشی از بازی سیاسی میشوید، یا به طبقهبندی پیشین بازمیگردید و عواقب آن را متحمل میشوید.
اما مهمترین پرسش اینجاست: ما باید به کدام «جامعه بینالمللی» بپیوندیم؟ جامعـهای که آزادی مردم را یک تهدید میبیند و در برابر جنایات بزرگ، اگر توسط متحدانش صورت گرفته باشد، سکوت میکند؟
نفاق بینالملل
غرب با این طبقهبندیها، توهمی عظیم ایجاد کرده است. تحت لوای شعارهای حقوق بشر و دموکراسی، اشکال جدیدی از استعمار فکری و سیاسی اعمال میشود. اما سوال اساسی این است: چه کسی به این قدرتها حق طبقهبندی دیگران را داده است؟ چه کسی به آنها اجازه داده تعیین کنند چه کسی در این دنیا پذیرفتهشده و چه کسی مردود است؟
زمان تغییر فرا رسیده است و دوران طبقهبندیها در حال پایان است، زیرا مردم آزاد میدانند قدرت واقعی آنها در رهایی از این دستهبندیهایی است که تنها هدفشان سلطه بر آنهاست.
حذف تحریر الشام از لیست تروریستی: باجخواهی یا تغییر قواعد بازی؟
در جهانی که قوانین در حال بازنویسی هستند و اتحادها دستخوش تغییر شدهاند، جهان شاهد گامی بحثبرانگیز است: صحبت از حذف نام «حیات تحریر الشام» از فهرست تروریستی. این موضوع بهتنهایی کانون بحث نیست؛ بلکه بازتابی است از تحولاتی که در سیاست بینالملل در حال وقوعاند، تحولاتی که با شعار «شما با ما هستید یا علیه ما» به عرصه سیاهنمایی کشیده شدهاند.
مشخص شده است که فهرستها و طبقهبندیها ابزاری قدیمی در دنیای جدید هستند. آنچه در دهههای گذشته برای باجگیری از مردم مفید بود، امروز دیگر کارآمدی ندارد؛ زیرا جهان شاهد تغییر توازن قوا است. همانطور که چین، روسیه و برخی کشورهای منطقه به دنبال تغییر شکل نظم جهانی هستند.
طبقهبندی به عنوان ابزاری برای باجخواهی
لیستهای تروریستی همواره ابزاری در دست قدرتهای بزرگ، به ویژه ایالات متحده آمریکا، بوده است. این فهرستها نه تنها برای طبقهبندی گروهها بر اساس ایدئولوژیها یا اقداماتشان، بلکه به عنوان ابزاری برای فشار و دستیابی به منافع سیاسی و اقتصادی به کار گرفته میشوند و در صورت نیاز فعال میشوند.
وقتی گروهی در زمره تروریستها قرار میگیرد، تمام افقهای سیاسی به روی آن بسته شده و از بودجه و حمایت محروم میشود. اما حذف این طبقهبندی به چه معناست؟ این صرفاً یک “دعوت مشروط” برای بازگشت به عرصه بینالمللی بر اساس قوانین طرف قویتر است. در همین حال، تروریسم دولتی که به صورت روزانه در غزه توسط اسرائیل اعمال میشود، علیرغم نقض آشکار قوانین بینالمللی و بشردوستانه، همچنان از قرار گرفتن در لیست تروریسم مصون میماند.
جامعه بینالمللی تقسیم شده است
این اقدام تناقض آشکار اصطلاح «جامعه بینالمللی» را آشکار میکند. جامعه بینالمللی که به باور بسیاری وجود دارد، صرفاً اصطلاحی ژلاتینی و بدون تعریف روشن است که بیش از هر چیز، ساختاری است که ایالات متحده و متحدانش برای دستیابی به منافع خود از آن بهره میگیرند. اما امروزه این «جامعه بینالمللی» به دلیل ظهور قدرتهای جدید و افزایش چندقطبی شدن جهان، تسلط خود را از دست داده است. این بدان معناست که دوران هژمونی یکجانبه رو به پایان است.
فهرستها و طبقهبندیها دیگر ابزارهایی قدیمی در دنیای جدید هستند. آنچه در دهههای گذشته برای باجگیری از ملتها مفید بود، امروز دیگر کارآیی ندارد. جهان در حال تغییر توازن قوا است و چین، روسیه و برخی کشورهای منطقه به دنبال تغییر شکل نظم جهانی هستند. این تغییر نه تنها به ملتها بلکه به جنبشهایی که تاکنون غایب یا تحت فشار این طبقهبندیها بودند، صدای بیشتری میبخشد.
تروریسم: مفهوم انتخابشده
آیا عجیب نیست که حذف «حیات تحریر الشام» از لیست تروریستی مورد بحث است، در حالی که دیگر اشکال آشکارتر تروریسم نادیده گرفته میشود؟ تروریسم دولتی سیستماتیک در فلسطین و تحریکات اسرائیل در مرز سوریه از جمله نمونههایی است که همچنان از طبقهبندی به عنوان تروریسم مصون ماندهاند. آیا «تروریسم» اصطلاحی است که بر اساس منافع قدرتهای بزرگ تعریف و اعمال میشود؟
غرب با استفاده از این طبقهبندیها توهمی بزرگ ایجاد کرده است. تحت شعارهای حقوق بشر و دموکراسی، اشکال جدیدی از استعمار فکری و سیاسی اعمال میشود. اما پرسش اینجاست: چه کسی به آنها حق طبقهبندی و داوری درباره افراد و گروهها را داده است؟
به طبقهبندی توهم خوش آمدید
حذف یک گروه از فهرست تروریستی به معنای پذیرش مطلق آن نیست، بلکه نشاندهنده تغییر منافع کشورهایی است که این فهرست را تنظیم کردهاند. این یک نوع “عفو باجخواهی” است: یا شرایط بینالمللی را میپذیرید و بخشی از بازی سیاسی میشوید، یا به طبقهبندی برمیگردید و عواقب آن را متحمل میشوید.
اما مهمترین پرسش این است: آیا ما مجبور به پیوستن به جامعهای بینالمللی هستیم که آزادی مردم را تهدیدی برای خود میداند و در مقابل جنایات بزرگ متحدانش سکوت میکند؟
نفاق بینالملل
غرب با این طبقهبندیها توهم بزرگی ایجاد کرده است. تحت شعارهای حقوق بشر و دموکراسی، اشکال جدیدی از استعمار فکری و سیاسی به کار گرفته میشود. اما سوالی که همه ما باید بپرسیم این است: چه کسی به آنها اجازه داده است که تعیین کنند چه کسی در این دنیا پذیرفته شده و چه کسی مردود است؟
زمان تغییر فرا رسیده و دوران طبقهبندیهای محدودکننده رو به پایان است. مردم آزاد در سراسر جهان میدانند که قدرت واقعی آنها در رهایی از این دسته بندیهایی است که هدفی جز تحت سلطه درآوردن آنها ندارند