کیوان صمیمی برای من معنای یک دوستِ تمام عیار را دارد. کسی که با وجودِ اختلاف سن، میتوانم با او راحت صحبت کنم، تندخویی کنم و با هم تمامی اینجهان یاوه و بیکیفیت را دست بیندازیم و به مضحکه بگیریم. در عین حال از جدیّت و خشونتِ اجتنابناپذیرِ این جهان برحذر نیستیم. او در همین خشونت بیرحم، دو برادر خویش را از دست دادهاست و همچنان، چنان زندگی میکند که گویا درویش فراغبالی است در خراباتِ گسسته از جهان.
۷۰ سال سنِّ اندکی نیست. اما او همواره جوان است. نظیرِ همه عیّاران، اندوهش در دل و لبخندش بر لب. هنوز بیم آن میرود که به حبس و حصر درآید و باز هم دست بردار نیست و برخلاف آن نغمهی سوگناک، در زمانهی سراب و عشق و حسرت، به انتهای گلخانههای بیکسی پناه نبرده است.
کیوان صمیمی در کشاکش دهر سرانجام نقش یکمجاهد را بر تار و پود خویش حک کرد و در میانه همه انتخابهای لذتبخشِ زندگی، از آخرین وسوسههای مسیح نیز عبور کرد و اکنون، یک تن است با این سخن مسیح که میگفت: “هر که از دست داد به دست آورد و هر که به دست آورد از دست داد”.
تولدت مبارک کیوان. آنها برای دنیای خویش جنگیدند و تو برای یک هستیِ ثمربخش که کودکان کار، زنان خیابانی، فرزندان فقر، مردان حاشیهنشین و همهی حاشیهنشینان روزگار چنان شرف بگیرند و چنان خجسته زندگی کنند که سودای تحقیر و تحمیل از میان برود.
تولدت مبارک کیوان.