تخاصم شهروندان خطرناک ترین فاجعه خواهد شد

چند اتفاق در هفته‌ی گذشته علائم نابود کننده‌ای را ارسال میکنند:
۱- برخورد یک راننده‌ی اسنپ با یک بانوی جوان و تبلیغ رسانه‌ی ملی و تشویق راننده.
۲- پیامک‌هایی که شهروندان را به امر به معروف ونهی از منکر تشویق میکنند.
۳- دخالت های شهروندان در وضع ظاهری شهروندان دیگر.
۴- و…

کسانی که به این شیوه ها توصیه میکنند ویا این شیوه‌ها را طراحی میکنند میدانند که چه فاجعه‌ی خطرناکی را تدارک میبینند؟!
موقعی که مقا مات و یا رسانه‌های رسمی حاکمیتی ازاین برخوردها حمایت میکنند ویا آنرا تبلیغ میکنند، این پیام را به جامعه میدهند که ضابطین قانونی ناتوان از اعمال قانون هستند ومجبور شده‌اند از شهروندان معمولی که آموزش ندیده‌اند استفاده کنند.

عواقب چنین اقداماتی، معلوم نیست به کجا ختم شود و چه فجایعی به بار اورد. اگر به هر دلیلی شهروندان از اجرای یک قانون سر بازمیزنند،یک حاکمیت مقتدر ریشه مشکل را پیدا میکند، یا آن قانون را عوض میکند یا با استدلال، شهروندان را قانع میکند. شهروندان را به جان هم انداختن بازی حاکمیت با دم شیر است که دود ان اول از همه به چشم حاکمیت خواهد رفت.

انچه مایه ی نگرانی است، این است که این اقدام یک روش متداول حاکمیت برای آینده شود و این یعنی جنگ داخلی شهروندان با هم وسقوط قانون واقتدار حاکمیت. انحراف و شروع یک منش غلط محدود نمی‌ماند، گسترش میابد، پخش و پهن میشود. مساله و بحران میشود. بیش از هر چیز نگرانی آن است که مسئولین رده‌ی بالای مملکتی که باید بین شهروندان بیطرف باشند، سمت و سوی یک گروه را بگیرند وبر عمق تضاد بیافزایند.

صواب آن است که جلوی این روش هر چه زودتر گرفته شود و اگر کسانی میخواهند برای منافع سیاسی وگروهی خود به دشمنی بین شهروندان دامن زنند عاقلان جلوی آنرا بگیرند.

منیع: کانال تلگرامی نویسنده

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله