به لیلا حاتمی مستقل و منتقد احترام بگذاریم

✅لیلا حاتمی در جشنواره ای بین المللی به بالا بودن هزینه اعتراض در ایران انتقاد کرد. سه واکنش نسبت به این انتقاد مطرح شد. خیل عظیمی او را صدای مردم دانستند. طیفی از نیروهای ارزشی حامی نظام که به هر گونه حضور منتقدانه بین المللی بدبین هستند هجمه کردند و طیف سومی هم اعتراض به وضعیت داخلی در یک جشنواره بین المللی را نقد کردند.
✅دو طیف نخست موضوع این یادداشت نیستند اما طیف سوم برخاسته از دیدگاهی است که منتقد جدی تحریم علیه مردم ایران و تبلیغ برای حمله نظامی بوده است. در حقانیت این رویکرد بحثی نیست هر گونه همکاری با دولت خارجی در قالب تشویق به تحریم کشور و راه اندازی جنگ نفی استقلال ایران است. اپوزیسیون اصیل و منتقد باید عاری از هر گونه حمایت مالی و لجستیکی دولت های غربی باشد در غیر این صورت خاصیت درونزا بودن و مستقل بودنش را از دست می دهد و در سطح پیاده نظام دولت های مخالف جمهوری اسلامی تنزل پیدا می کند.
✅اما اعتراض به لیلا حاتمی با عباراتی سنگین از سوی طیف سوم مانند “خودباخته ” “بدون عزت نفس” و …انحراف از رویکرد اصلی است که حمله خارجی را نفی می کند و تحریم ها را نقض حقوق بشر می داند. ادبیات تهاجمی این طیف علیه حاتمی در شرایطی بیان شده که این بازیگر مطرح نه از دولت خارجی حمایت مالی گرفته نه در خدمت سیاست های آنها بوده است. او تنها از یک ترییبون بین المللی در میان هم صنفان خود خواستار احترام به جان منتقد در ایران شده است.
✅انتقادات طیف سوم بر دو محور است. محور اول نفی بیان مشکلات نزد “خارجی” است و محور دوم رعایت عزت نفس ایرانی است. هر دو انتقاد عاری از منطق است. اول اینکه در دنیای شیشه ای امروز مشکلات کشورهای مختلف به آسانی قابل رصد هستند. به لطف فضای رسانه ای بسیاری از ایرانی ها از مشکل رو به رشد راست افراطی در فرانسه آگاه هستند همچنانکه بسیاری از فرانسوی ها به محدودیت ها علیه آزدی بیان و رسانه در ایران آگاهی دارند. شما راحت می توانید از دلایل ایدئولوژیک و متعصبانه دفاع از حمل اسلحه در آمریکا به رغم کشته های بسیار بالا آگاهی یابید و یک آمریکایی هم می تواند به راحتی به سخنان احمد خاتمی مبنی بر اعدام محصوران و اعتراض کاربران ایرانی دسترسی داشته باشد.امروز بحران آب و مشکلات محیط زیستی ایران مورد توجه بسیاری از دانشگاههای جهان است. با ذهن قرن نوزدهمی نمی توان در دنیای قرن بیست و یک زندگی کرد.
✅محور دوم هم تنها گزاره ای عاری از استدلال است. لیلا حاتمی هم می توند مدعی شود نگران از دست رفتن “عزت ایرانی” در کشوری است که هزینه اعتراض می توند به از دست رفتن جان معترض منتهی شود. او هنرمندی با آوازه بین المللی است مانند هنرمندانی که جنگ الجزایر در فرانسه را محکوم می کردند یا هنرمندان آمریکایی که ظلم به سرخپوستها و اشغال ویتنام معترض بودند حق اعتراض دارد. بر حسب قضا آنچه حاتمی انجام داده در راستای ایفای رسالت هنری اش هست.
✅هیچ فردی و گروهی نمی تواند صدای مستقل حاتمی را خفه کند . او آزاد است از ابزارهای مشروع و قانونی اش برای اعتراض به وضعیت کشورش استفاده کند همچنانکه فرهادی در پیامی هم به تندروی در آمریکا اعتراض کرد و هم به تندروی در ایران. تا مادامی که حاتمی از موضع یک هنرمند مستقل بدون وابستگی به دولت خارجی سخن می گوید حق اعتراض او نه تنها محفوظ است بلکه ستایش برانگیز است چون از اعمال محدودیت علیه خود هراسی نداشته است.
✅پیشتر سنتی رایج بود ک عده ای خود را مسلمان تر از بقیه می دانستند. امروز این سنت در قالبی دیگر در حال تکرار است و این رویکرد خود حامل خطری است که عده ای خود را ایرانی تراز لیلا حاتمی می دانند.
✅رعایت عزت ایرانی در نفی مشکلات داخلی و تصویر سازی غلط از بحران ها نیست در ارائه تصویر جامعه ای است که برای حل مشکلاتش بدون اتکا به دولت های خارجی تلاش می کند و مشروعیت اعتراضش را از شهروندانی منتقد می گیرد که بدون وابستگی به هیچ قدرت خارجی خود خالق رویکرد اعتراضی خود هستند.
✅نگرانی آخر اینکه کاربرد واژگانی مانند “خودباخته” “بدون عزت نفس” و “خائن” روی دیگر سکه فقدان “رواداری” است. این ادبیات حامل نفرت است و در کاربرد این واژگان باید محتاط بود و به بار معنایی کلمات توجه کرد . در فضایی که تنفر ایجاد کند طیفی از نیروها و بازیگر های عرصه عمومی که نه “خودسانسور ” هستند و نه خودباخته به حاشیه می روند. ما به شهروندانی معترض نیاز داریم نه روابط عمومی حکومتها باشند و نه اصالت منتقد بودن را با دریافت کمک های مالی از دولت های خارجی از دست داده باشند. پس به لیلا حاتمی مستقل و منتقد نیاز داریم، به او احترام بگذاریم.

مطالب مرتبط

سعید مدنی / زندان دماوند

بی‌تردید تفاوتی ماهوی در دامنه و ابعاد خشونت علیه دانشجویان و دانشگاهیان حامی مردم غزه و طرفدار آتش‌بس در آمریکا با سرکوب دانشجویان در اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» ایران در سال ۱۴۰۱ وجود دارد

رضا خندان / زندان تهران بزرگ

به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند

ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان

لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگنده‌ها و بمب‌ها همچون کابوسی بی‌پایان بر سر ما فرود می‌آمد، زنده ماندن تنها آرزویی دست‌نیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد

مطالب پربازدید

مقاله