در بحبوحه این روزهای پراسترس کرونایی، پیام یکی از دوستان اقتصاددانم در یکی از گروههای کوچک دوستانه تلگرامی، تلنگری برای نوشتن این یادداشت شد. دوستی با دکترای اقتصاد، استاد یکی از دانشگاههای کشور که بشدت از خبر احتمال پرداخت وام ۵ میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول به ایران عصبانی بود و آن را بدترین خبر این روزهای کشور میدانست. این تنها نمونهی از مواضع دوستان بسیاری است که تحریمها را فرصتی برای رهایی از استبداد، یا ظرفیتی برای تغییر موازنه قوا به نفع نیروهای تحول خواه داخل میبینند و یا نتیجه اعمال ِحکومتی می دانند که بی نیاز از تدبیر ماست. اما در عوض، مخالفان تحریم را اگر نه مواجببگیر حکومت، که افرادی ناآگاه، گرفتار در تناقضات ذهنی، و درخدمت پروپاگاندای حکومت می دانند. بدون هیچ داوری در مورد این نگاه و یا استناد به مطالعات دانشگاهیِ حوزه تحریم در پاسخ به این دست استدلالها، هدف این نوشته صرفا مرور تجربهی نظام بهداشت و درمان عراق پس از ۱۹۹۰ است. نظام سلامتی که بعد از تحمل یک دوره طولانی تحریم و جنگ از یکی از معتبرترین نظام های سلامت خاورمیانه به نظامی ورشکسته و بیاعتبار تبدیل شده که بسیاری از شهروندان از آن میگریزند.
نظام سلامت عراق تا پیش از جنگ اول خلیج فارس و تحریمها، یکی از بهترین سیستم های درمانی خاورمیانه بود. یک سیستم یکپارچه دولتی، بیمارستان محور که به لطف درآمدهای نفتی عراق حتی در دوره ی جنگ با ایران بیش از ۷۰ درصد نیازهای خود را از طریق واردات تامین میکرد. جنگ و تحریم بنا به برآورد سازمان بهداشت جهانی نظام سلامت عراق را حداقل به ۵۰ سال پیش خود بازگرداند. جنگ بخشی از زیرساخت درمانی عراق را نابود کرد و تحریم ها باعث سقوط درآمد ملی عراق و اخلال در تامین منابع بخش سلامت شد. درآمد سرانه عراق از ۳۳۵ دلار در سال ۱۹۸۸ به یک هفتم یعنی ۴۴ دلار در سال ۱۹۹۲ رسید. در نتیجه، بودجه بخش سلامت عراق از ۴۵۰ میلیون دلار در سال ۱۹۸۸ به کمتر از ۵درصد آن یعنی ۲۱ میلیون دلار در ۱۹۹۸ و بعدتر به ۱۶ میلیون دلار در سال آخر صدام رسید. اما شدت تحریمها خللی در ارادهی صدام برای ساخت ۳ میلیارد دلار قصر جدید در اوج تحریمها ایجاد نکرد. کمبود دارو و تجهیزات پزشکی، باعث افزایش فشار امنیتی به پزشکان و کادر درمانی عراق برای استفاده کمتر از دارو و تجهیزات و پذیرش کمتر بیماران در بیمارستان ها شد. تشدید فشارهای امنیتی و افت شدید دستمزد پزشکان باعث فرار حدود نیمی از پزشکان عراقی و خروج پزشکان خارجی از این کشور شد. ۱۸ هزار از ۳۴ هزار پزشک باقی مانده عراقی نیز با دستمزد کمتر از ۳۰ دلار در ماه عملا توان تامین نیازهای اساسی خود را نیز نداشتند. محدودیت های ایجاد شده ناشی از تحریمها و فرار بخش قابل ملاحظه ی از سرمایهی انسانی، به آموزش پزشکی در عراق نیز صدمه جبران ناپذیری وارد ساخت. از دیگر نتایج کاهش کیفیت خدمات درمانی عراق، و به تعبیر WHO بازگشت به ۵۰ سال پیش خود، افزایش ۹ برابری نرخ مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال، کاهش ۶۰درصدی جراحی و ۵۰درصدی خدمات آزمایشگاهی طی دهه ۱۹۹۰ است.
حمله ی دوم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۲ نیز، بیش یک سوم مراکز خدمات درمانی پایه، ۱۲ درصد بیمارستانها، ۳۰درصدکلینیک های تنظیم خانواده و ۱۵درصد کلینیک های مراقبت از کودک را نابود کرد. بیش از ۲ هزار پزشک کشته شدند. به عبارتی از ۳۴ هزار پزشک عراق پیش از تحریمها، ۱۶هزار نفر فرار کردند، ۲هزار نفر کشته و بیش از ۲۵۰ نفر پزشک نیز ربوده شدند. با اجرای سیاست بعثیزدایی نیز بخش قابل ملاحظه ی از پزشکان با سابقه و مدیران نظام سلامت عراق اخراج شدند و جای آنان را افرادی بدون صلاحیت و بی تجربه و براساس ملاحظات فرقهی و عشریهی گرفتند. بخش درمانی اقلیم کردستان نیز که بعد از جنگ از عراق جدا شده بود به دلیل فساد اقلیم، وضعیت بهتری از سایر بخش های عراق پیدا نکرد.
دولت عراق در سال ۲۰۰۴ برای بازسازی نظام سلامت عراق بودجه یک میلیارد دلاری در نظر گرفت که بخش قابل ملاحظهای از آن ناپدید شد. بطور مثال پاریسون یک پیمانکار امریکایی ۷۰ میلیون دلار برای ساخت ۱۵۰ کلینیک در عراق دریافت کرد که هیچ وقت انجام نشد. موضوع فساد در این پروژه به بازخواست مسئولان این پیمانکار آمریکایی در کنگره هم منجر شد اما به ساخت ۱۵۰ کلینیک در عراق نیانجامید. شدت فساد در نظام سلامت عراق به حدی است که بسیاری از پزشکان عراقی، نظام سلامت عراق را از فاسدترین بخش های این کشور می دانند. کیفیت پایین خدمات و فساد گسترده در نظام سلامت عراق به قدری باعث از بین رفتن اعتماد و اعتبار عمومی این بخش شده که بسیاری از مردم برای تامین نیازهای درمانی خود به کشورهای اطراف از جمله ایران مسافرت میکنند و یا از درمان خود منصرف میشوند.
بی اعتباری نظام درمانی عراق در دورهی کرونا نیز نگرانی بسیاری از پزشکان این کشور را در پی داشته است. این افراد معتقدند که آمار ابتلا به کرونا در عراق بسیار بیشتر از آمار واقع است. مردم به دلیل بیاعتمادی به نظام سلامت عراق، توصیه های پزشکی را جدی نمیگیرند و یا افراد مبتلا به بیمارستانها مراجعه نمیکنند. برخی گزارشها نشان میدهد که تعدادی از بیماران بعد از دریافت تست مثبت کرونا از بیمارستانها فرار کردند و یا خانوادههای آنان اجازه مراجعه به بیمارستانها و مراکز درمانی را نمیدهند.
تابستان گذشته مهمان یکی از مدیران بخش سلامت کربلا در این شهر بودم و از او در مورد جمع بندیش از تجربه ی دو دهه پس از صدام پرسیدم. او نخست خاطرهی از شب شهادت برادرش در کربلا را تعریف کرد. شبی که بعد از شکست انتفاضه ۱۹۹۰ و بازگشت نیروهای بعث، معترضان فراری به نخلستان های اطراف کربلا تصمیم به بازگشت به شهر میگیرند. او به همراه جمعیتی از کودکان و زنان و سالمندان از مسیر عادی بر میگردد و مردان جوان شهر نیز برای آنکه در دام نیروهای صدام گرفتار نشوند از مسیر پشت قبرستان، به شهر بازمیگردند. غافل از اینکه جوانان همگی در کمین نیروهای بعث گرفتار می شوند و درجا تیرباران می شوند. در حالی که خانوادهها در انتظار بازگشت آنان از زندانهای عراقند، پس از ۱۲ سال با کشف گور دسته جمعی راز ناپدید شدن جوانان در آن شب فاش می شود. او بلافاصله عکس خرید جدید یخچالهای کوچک نگهداری واکسن برای شهر را نشانم داد و گفت این یخچالها را ۱۲۰۰ دلار به ما فروخته اند در حالی که شما میتوانید کمتر از ۲۰۰ دلار از همین کشورهای اطراف تهیه کنید و ممکن است بتوانید به ازای هر ده یخچال یک یخچال رایگان هم به عنوان تخفیف بگیرید. به عنوان یک خانواده شهید که بسیاری از اعضاء خانواده خود را از دست دادهم تحولات این سه دهه یک باخت بزرگ برای همه ما و عراق بوده است.
پیش تر در اربیل هم صحبت یکی از مدیران ارشد سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد FAO عراق بودم. فرد میانسالی که از ۱۹۸۸ چه به عنوان کارشناس این سازمان و در دهه ۹۰ به عنوان یکی از مسئولان برنامهي نفت در برابر غذا و بعدتر هم هماهنگ کننده و ناظر کمک های بینالمللی در عراق مشغول به خدمت بود. او با توضیح فرآیند فساد اقلیم کردستان در فروش گندم و آرد، معتقد بود روند توسعه ی عراق در ۱۹۸۸ متوقف شده و تغییری در زیرساختهای این کشور نسبت به آن دوره رخ نداده است. توضیحی که با تجربه ی سفر قبلی من به عراق در بهار ۲۰۰۲ و تردد در بین شهرهای این کشور نیز همخوانی داشت. جمع بندی او از سه دهه مسئولیت در عراق این بود که کشوری که هیچ سرمایه گذاری در سرمایه انسانی خود، خصوصا بخش سلامت و آموزش، نداشته باشد هیچ آیندهی نیز نخواهد داشت. سه دهه تحریم، جنگ، فساد و نزاع داخلی امکان سرمایهگذاری در حوزهی بهداشت و آموزش را از عراق گرفته است و بنابراین عراق هیچ آینده ی نخواهد داشت.
مرور تجربه نظام سلامت عراق در این نوشته، نه از باب فروش امنیت در برابر آزادی و یا ایجاد ترس از عراقی شدن ایران پس از تحریم هاست. نه قصدش اغماض از فساد و ناکارآمدی داخلی ایران و یا یافتن مقصر وضعیت کنونی عراق است. هدف صرفا توصیف یک عامل ریسک با احتمالِ بسیار کم اما هزینه یِ بسیار بالا است که تامل مسئولانه ما در مقام تحلیلِ تحریم های ایران را می طلبد. تحریم هایی که از نظر شدت و هزینه اقتصادی، بسیار سختتر از تحریم های عراق است. تحریمهای عراقی که از نظر تاثیر انسانی و نهادی مخرب تر از جنگهای این کشور بودند. مسئولانه تحلیل کردن تحریم ها با علم بر این نکته است که اساسا نیروهای سیاسی ایران در دوره ی کنونی فاقد قدرت لازم برای لغو تحریمها، یا عاملیت کافی برای اثر بر سیاست منطقهای ایران و یا سیاست خارجی دولت آمریکا هستند. اما با دیدن راه طی شده دیگر کشورها در گذر تحریم و جنگ، مطالبات خود را میتوانند عینی تر و ملیتر صورت بندی کنند.