دی محجوب زویری |مترجم: علی سرداری

اینها مهمترین عواملی هستند که نظامهای دموکراتیک را از بین می برند

آیا معیارهایی وجود دارد که با آن بتوان یک سیستم خاص را دموکراتیک توصیف کرد؟

ابن خلدون در نظریه توسعه جوامع از سه مرحله سخن میگوید که هر جامعه ای از آن عبور می کند: اینها مراحلی است که زندگی خود شخص را منعکس میکند. شاید یکی از دشوارترین مراحل تجزیه و تحلیل، مرحله افول و سقوط متعاقب آن باشد.

در قرن بیستم، ستونهای نظام بین الملل افول کرد و همه می دانند که جنگ جهانی دوم چه نتیجه ای در بر داشت و چگونه سیستمی که در جنگ جهانی دوم ایجاد شد، در قامت دو قطب اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا ظاهر شد. این روند فقط سی و چهار سال برای اتحاد جماهیر شوروی دوام آورد.

پرسش امروز که اغلب در بحثها مطرح می شود این است: چگونه می توان از افول یا سقوط یک رژیم یا رژیمهای دموکراتیک در جهان صحبت کرد؟ چنین پرسشی در قرنهای پیش از این مطرح نبوده است. زیرا مدل دموکراتیک یک مدل جدید است و بنابراین مشخصات و معیارهای افول یا سقوط آن کاملاً متفاوت است.

در ادامه متوجه میشویم که صحبتهایی که در دو دهه گذشته بیشتر مطرح بوده است، دقیقا تلاش میکند تا نظام دموکراتیک را استثناء کند و بباوراند آنچه در مورد سایر نظامها صدق میکند در مورد این نظام صدق نمیکند و قطعاً این صحبتها درباره نظامهای توتالیتر است.

برای پیشبرد ایده زوال و سقوط  و در تلاشی برای توضیح این افول با شک و تردید شدید مبنی بر وقوع سقوط ، “اسطوره رکود” ارائه شده است،. صرف نظر از ماهیت بحثها و تردیدهای جاری در سنگرهای این نظامهای دموکراتیک، صحبت از رکود یا افول و سقوط در کشورهای توتالیتر رخ نمیدهد. مفهوم این امر این است که یک احساس پنهان در مورد تغییراتی که اتفاق افتاده و در حال وقوع است وجود دارد و این تغییرات همان چیزی است که به بحث در مورد رکود یا سقوط وارد می کند.

چنین بحثی پرسش مهمی را برمی انگیزد:

 آیا معیارهایی وجود دارد که با آن بتوان رژیم خاصی را دموکراتیک توصیف کرد؟ اگر پاسخ مثبت است و اینطور است، رعایت آن استانداردها و تغییراتی که با آن روبرو هستند به تعیین معیارهایی برای افول یا سقوط کمک میکند و این همان چیزی است که این مقاله سعی در ارائه آن دارد.

معیارهای عقب نشینی

یکی از مهمترین معیارهایی که بیانگر یک وضعیت افول و شاید تداوم روند افول تلقی میشود، افزایش وضعیت شکاف سیاسی و فرسودگی ساختارهای سیاسی و جامعه با تردید در کارآمدی نهادهای نمایندگی است. روند دموکراتیک و همه اینها به یک نتیجه زمین کوبنده میرسد:

حالت عدم اطمینان -1

به بیان واضحتر، افزایش درگیریهای حزبی در نظام، و این که چگونه این شکافهای حزبی، نظام را شکننده تر و بدتر از آن به وجهه نظام دموکراتیک آسیب میرساند.

این تقسیم بندیها همچنین در خدمت ارائه مدلی از رهبری بی صلاحیت است و منجر به ضعف کامل نخبگان سیاسی میشود. این در عمل ودر بسیاری از کشورها اتفاق میافتد، زیرا هرکسی که به تجربیات انتخاباتی در بسیاری از کشورهای دموکراتیک در دو یا سه دهه گذشته نگاه کند، میتواند متوجه شود که چگونه این کشورها نتوانسته اند رهبری سیاسی را در سطح مورد نیاز ارائه دهند.

بلکه به نظر میرسید این رهبران سردرگم بوده و قادر به مقابله با تحولات سریع اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیستند. شاید اشاره به مقابله با اپیدمی کرونا نشان داد که این رژیمها از نظر عملکرد بدتر از رژیمهای توتالیتر هستند و زیرساختهای بهداشتی و دیگر زیرساختهابشان بسیار شکننده و ضعیف بوده و گاهی قادر به ارائه آنچه از آنها انتظار میرود نیستند.

خطرناکتر این است که رهبران با گسترش فرهنگ ترس از مهاجرت و خارجیها، با کاهش آشکار عملکرد دولتها و نهادهای آنها، شروع به فرار به جلو کرده اند. از این رو، قطبی شدن سیاسی و شکافهای حزبی تقریباً مهمترین عامل در تعیین معیار افول یا سقوط است. وقتی از افول دموکراتیک صحبت میکنیم، در مورد غیبت مخالفان سیاسی، فقدان رسانه های مستقل و تسلط رهبران و نخبگان سیاسی عمدتاً پوپولیست صحبت میکنیم

معیار دومی که در مورد آن صحبت میشود، وضعیت به اصطلاح دو قطبی شدن اجتماعی و همراه با آن فریب و گمراهی بسیاری از قوانین در جامعه است، به طوری که بحثها، گفتگوها و اختلاف نظرهای جاری به عنوان بخشی از روند دموکراتیک مطرح میشود و این یک جو سالم در جامعه دموکراتیک است.

اما این روند به خودی خود راه حلی ارائه نمیدهد، بلکه بدون ارائه راه حل برای مشکلات مردم به بحث باقی میماند.این منجر به ازدست دادن امید و ازدست دادن ایمان در کل فرآیند میشود.مهمترازهمه، دو اتفاق بسیارخطرناک رخ میدهد:

تقویت شکاف اجتماعی: باور نکردن مردم به نقش نهادهای دموکراتیک -2

شک و تردیدهای فزاینده در مورد مشروعیت سیستم: مردم شروع به زیر سوال بردن امکان سنجی سیستم و اینکه چرا اصلاً در آن مشارکت دارند، میکنند. از اینجا چرخه جدیدی از شکاف در جامعه آغاز میشود و گفت وگو در مورد ضرورت چنین سیستم دموکراتیک آغاز میشود.

در اینجا ذکر این نکته ضروری است که قشر وسیعی از مردم نظام دموکراتیک را میپذیرند. زیرا کیفیت زندگی بهتری را برای آنها تضمین میکند و محیطی از آزادی را برای آنها فراهم میکند که در آن آزادیهای خصوصی آنها رعایت میشود. وقتی نتواند به این مهم دست یابد، پایگاه وسیعی از جامعه به طور فزایندهای نسبت به اثربخشی سیستم مشکوک میشود و احساس میکند که در ارزشهای تنظیمکننده نظام دموکراتیک دستکاری شده است.

حاکمیت قانون –  3

سومین معیار مربوط به مسئله حاکمیت قانون است. زمانی که دودستگی رخ میدهد و راه حلی برای مشکلات مردم ارائه نمیشود، پوپولیسم گسترش مییابد و به تدریج به سمت وضعیت شکنندگی پیش میرود. وقتی یک کشور شکننده میشود، اولین مسئلهای که تحت تأثیر قرار میگیرد، حاکمیت قانون و احترام به آن است. در نتیجه، جامعه وارد مرحله ای از هرج و مرج واقعی میشود که در آن اعتماد مردم به سیستم و همچنین به نهادها به میزان قابل توجهی کاهش می یابد که شکاف بین افراد و سیستم و ابزارهای آن را تقویت میکند.

هنگامی که بسیاری از مردم احساس میکنند که این جامعه نماینده آنها نیست، یک وضعیت ناامنی اجتماعی آغاز میشود که منجر به شکاف بیشتر در جامعه و در نتیجه فروپاشی وحدت اجتماعی به شکل بسیار چشمگیری میشود. به طور خودکار، نظام سیاسی دولت را مجبور میکند، حتی در یک دموکراسی، به یک دولت خودسر تبدیل شود. چون نمیتواند با گفتمان و آزادیهای دموکراتیک با این بحران مقابله کند، به زور و گاه زور بیش از حد متوسل میشود.

نتیجه گیری

تقویت نارضایتی های اجتماعی: قدرت، پس انداز است که در آن کتیبه هایی وجود دارد که در آن دموکراسی سازی وجود دارد.

تردید در مورد منبع حقوقی سیستم: اگر شروع به پرسش کرده اید، میخواهم بپرسم که آیا سیستم قابل نصب است و اگر درگیر آن هستید در وهله نخست چیست؟ هنگامی که یک کرک جدید دارید، باید رمزهای عبور را در اسمبلی نصب کنید.

در اینجا ذکر میشود که لازم است دوباره پسا نداز سیستم دموکراتیک پوست کنده و پاک شود. این مهمترین چیزی است که باید در مورد حفظ حریم خصوصی و مراقبت خود بدانید. وقتی به این نقطه رسیدیم، برای ما مهم است که وارد جامعه ای شویم که در آن هر رابطه با نظام افزایش پیدا کند، ظاهر و احساس این نوع لخته خون شکسته است ومقررات سیستمی مشکل دارد.

یک معیاری در رابطه با موضوع حاکمیت قانون وجود دارد: در گذشته راه حلی برای مشکلات آینده وجود دارد که نظر ما در این مورد نیست. روش اتصال چیست؟ وقتی تصمیمی گرفته میشود، اولین موضوع تحت تأثیر تصمیم جدید است، اکنون حاکمیت قانون و احترام به آن برقرار است. در نتیجه دانشگاه وارد مرحله ای از هر آشفتگی واقعی میشود که زمانی اتفاق میافتد که اعتماد به سیستمی که همه نگران تکیه بر آن هستند، با تعادل جمع شدنی که کافی نیست، از بین می رود.

—————————–

*استاد تاریخ و سیاست خاورمیانه دانشگاه قطر

منبع: الجزیره

مطالب مرتبط

نویسنده Michael KLARE / برگردان شهباز نخعي

دونالد ترامپ با رد تصمیم جوزف بایدن، رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا درمورد تحویل موشک های دوربرد به اوکراین تأکید کرده که قصد دارد درباره این پرونده اولویت های سلف خود را زیرپا بگذارد. «نخست آمریکا» در دیگر مناطق جهان به معنی باج گیری از منابع کشورهای دیگر، یا «معامله» بدون توجه به ایدیولوژی و اتحادها است.

سعید مدنی/ زندان دماوند

بسیاری از حقوق‌دانان و فعالان حقوق بشری، حبس ابد را مجازاتی غیربشری می‌دانند و طرفدار لغو آنند. گروهی در فرانسه بر این باورند که این مجازات، مرگ تدریجی فرد است

مطالب پربازدید

مقاله