انتخابات؛ دوگانه‌ برجامیان-نابرجامیان

به نظر می‌رسد ضرورت دیگری که ‌باید مورد توجه کنشگرانِ خواهان نجات کشور از خطراتی که آن را تهدید می‌کند قرار گیرد، شناساندن یک‌به‌یک کاندیداهای نابرجامی به مردم و توضیح تفکرات داعشی آنان و تفاوتی است که با محافظه‌کاران برجامی دارند.

 برخي نظرسنجي‌ها به تواتر نشان داده اند که شاخص اعتماد عمومي به شدت نزول کرده است و استمرار اين وضعيت به فروپاشي اجتماعي مي‌انجامد؛ فرآيندي که آغاز شده است. از سوي ديگر اما تنها راه درمان، تقويت اميد در جامعه است که اگر با تدبير محوريِ دولت همراه شود مي تواند به باز سازي سرمايه اجتماعي بپردازد.

در انتخابات پيش رو به رغم اين‌که کنشگران سياسيِ خواهان اصلاح وضع موجود، با نيت ايجاد اميد در مردم تلاش‌هايي را آغاز کرده‌‌اند اما چنانچه راهبرد مشخصي ارائه نشود، که تاکنون نشده است و يا راهبرد مطروحه ريشه  در عينيات نداشته، صرفا ذهني و انتزاعي و آرزو پندارانه باشد، به نتيجه منجر نخواهد شد و لذا نمايندگان در مجلس دچار روزمرگي شده و حداکثر اين که به طرح انتقادات و يا مطالبات دور از دسترس خواهند پرداخت. بنابراين مجلسيان عملا کاري از پيش نبرده و در نتيجه مردمي را که براي شرکت در انتخابات، در آنان ايجاد اميد کرده بودند، دچار يأس خواهد کرد. آنگاه مجموع اين نااميدي و آن بي اعتمادي، روشن است که چه بر سر جامعه و کشور خواهد آورد، لذا دعوت به مشارکت انتخاباتي بدون تبيين راهبرد ـ حتي در صورت کسب موفقيت نسبي در نتايج انتخابات ـ عملا به ضد خود يعني انفعال و يا عبور از اصلاح‌طلبان و دولت تبديل مي‌شود.

راهبرد و کلان‌تر از آن يعني گفتمان نيز ـ به‌ويژه در کشورهايي که مرحله‌ گذار به دموکراسي  را طي مي‌کنند ـ جز اينکه در چهارچوب اجماع نخبگاني باشد به نتيجه‌‌ مطلوب منجر نمي‌شود؛ نخبگانِ اکثر گروه‌هاي رقيب. مقوله‌اي که برجستگان و دلسوزان اکثر جريان‌هاي متخالف سياسي کشور، به‌خصوص از ابتداي دهه‌ 90 برآن اشتراک نظر داشته و دارند امر توسعه است؛ توسعه پايدار. در همين ارتباط است که مي‌بينيم پديده برجام از حمايت صاحب نظران و صاحب منصبان جريان محافظه‌کار نيز برخوردار مي‌شود و حتي رهبر جمهوري اسلامي بر آن صحه گذاشت، و اين کمک بزرگي است به اجماع نخبگان حول اين موضوع.

در اين رابطه، انتخابات فرصت بسيار مناسبي است براي بهره‌گيري از ظرفيتي که اجماع اکثريت فعالانِ درون و بيرون حکومت بر سر توسعه‌ِ‌ درون‌زا و پايدار ايجاد کرده است. يک موقعيت کم‌نظير هم، تقارن زمانيِ اين اجماع با حادثه‌ برجام است زيرا برجام علاوه بر حرکتي دولتي و حکومتي، به پديده‌اي در سپهر عمومي تبديل شده است. اکنون اکثريت مردم برجام را تنش‌زدايي با دنيا، بهبود وضعيت اقتصادي خود، حرکت در جاده اعتدال و آرامش، فاصله گرفتن از شعارهاي تند و امثال اين خواسته‌ها ترجمه کرده‌اند و به همين علت با آن همدلي دارند لذا برجام‌خواهي مي‌تواند با توسعه پايدار و متوازن توضيح داده شود. چنانچه از همدلي وسيع موجود با برجام، در انتخابات بهره‌اي راهبردي گرفته شود و بر آن اساس راهکارهاي پايين دستي نيز اجرايي شود مشارکت حداکثري مردم پاي صندوق‌ها حاصل خواهد شد.

نکته قابل توجه اين است که نگاه راهبرد برجامي کردن انتخابات،‌ از سويي به مفهوم انتزاعي توسعه دوخته شده و از سوي ديگر پاي در مطالبات انضمامي دارد. بدين معنا که از سويي منبع تغذيه‌ نظري برجام، گفتمان توسعه است و از سوي ديگر اجراي برجام، با خواست‌هاي عيني مردم ارتباط برقرار کرده و لذا «برجامي کردن» داراي ظرفيتي شده است که مي تواند به مثابه راهبرد مورد بهره‌برداري قرار گيرد؛ راهبرد کوتاه‌مدت در انتخابات و راهبرد ميان‌مدتِ فراانتخاباتي.

يک موضوع مهم اما مسئله‌ عجله و انتظار زود بازده بودن اصلاحات است که به علل زيادي در جامعه ما ريشه دوانده، از جمله به علت 37 سال وعده‌ دادن و گنجاندن فصل حقوق ملت در قانون اساسي ولي در عمل، تضييع حقوق ملت. بنابراين اکثر مردم دچار نا شکيبايي‌اند و انتظار دارند در صورت حضور پاي صندوق‌هاي رأي اتفاق خاصي بيفتد و لااقل طي مجلس آينده وضعيت معيشتي‌شان بهبود يابد. اما چون به‌دليل بيماري ساختاري اقتصاد کشور اين اتفاق نخواهد افتاد، خطر دلسرديِ بسياري از رأي دهندگان بايد جدي گرفته شود که البته در پرو بال دادن به اين دلسردي و نااميدي، قليلي تندرو نيز بيشترين تلاش خود را خواهند کرد. براي مقابله با انتظار زودبازده بودن اصلاح وضع موجود، ضروري به نظر مي‌رسد کانديداها و سخنرانان در فضاي انتخاباتي به تبيين الزامات توسعه‌ درون‌زا بپردازند و تشريح کنند که رونق سريع دادن به وضعيت معيشتي مردم نه ممکن است و نه با سازوکارهاي در دسترس، مطلوب. لازمه قرار گرفتن در مسير توسعه، طي کردن 10 سال مستمر با رشد اقتصادي متوسط به بالاست و اين، سه دوره متواليِ مجلس و دولتي توسعه‌گرا را مي‌طلبد البته دولت و مجلسي برجامي؛ چه محافظه‌کار و چه اصلاح‌طلب. در نتيجه براي تبديل نشدن اميد دوران انتخابات به نا اميدي در 2 سال آينده که اين دولت به پايان مي‌رسد و سرعت پيدا نکردن فروپاشي اجتماعي، ‌بايد فرآيند ميان‌مدت گشايش اقتصادي و اجتماعي را شفاف و کامل با مردم در ميان گذاشت و از آنان درخواست همکاري کرد.

گفته شد به منظور اينکه ملت به حقوق خود دست يابد مي‌بايد وارد جاده‌‌ توسعه شد و يکي از گام‌هاي مهم و اوليه آن برجام است؛ پديده‌اي که به علت بيش از 10 سال چالش هسته‌اي و تحمل لطمات آن، براي مردم بسيار ملموس است. آنان با گرايشات سياسي و اجتماعي متفاوت و حتي آن‌هايي که علقه‌جناحي خاصي ندارند، برجاميان و موافقان  اين توافق را مي‌شناسند و نيز بر اثر مخالفت پر سرو صداي نابرجاميان، با فعالان اصلي آنها نيز که شاکله‌ دولت قبل را در اختيار داشتند آشنايند. باتوجه به زاويه‌اي که دولت پيشين ـ حداقل در دو سه سال پاياني خود ـ با محافظه‌کاران پيدا کرد و نيز حمايت مقامات بالاي کشور از برجام، نابرجاميان بيش از پيش برافروخته شده و با استفاده از حضور خود در برخي نهادها اقدامات موثري در راهيابي به مجلس به عمل آورده‌اند. به نظر مي‌رسد ضرورت ديگري که مي‌بايد مورد توجه کنشگرانِ خواهان نجات کشور از خطراتي که آن را تهديد مي‌کند قرار گيرد، شناساندن يک‌به‌يک کانديداهاي نابرجامي به مردم و توضيح تفکرات داعشي آنان و تفاوتي است که با محافظه‌کاران برجامي دارند.

اگر رد صلاحيت اصلاح‌طلبان به نحوي ادامه پيدا کند که حضوري غير موثر در مجلس داشته باشند، آنقدر نگران‌کننده نيست که انتخابات به‌گونه‌اي شود تا نابرجاميان حضوري موثر داشته باشند. در اين صورت با فشار مضاعف و رسمي بر دولت، باز هم کشور را براي سالياني طولاني دچار بحران خواهند کرد و مانند فضاسازي‌هاي دولت قبل، زمينه فشارهاي غيرقابل پيش‌بيني نئوکان‌هاي امپرياليست را فراهم مي‌آورند. بنابراين لازم است با تشويق مردم به پاي صندوق‌هاي رأي، موجباتِ به مجلس فرستادن برجاميان و تمکين‌کنندگان از قانون را مستقل از گرايش سياسي‌شان را فراهم کرد و در شهرهايي که هيچ کانديداي اصلاح‌طلب وجود ندارد و يا کانديداي موجود از رأي بالايي برخوردار نيست، به کانديداي فن‌سالار و يا محافظه‌کار ولي قانون‌مدار رأي داد تا کشور بتواند حرکت گام‌به‌گام خود به سوي توسعه پايدار را آغاز کند؛ حرکتي با راهبرد برجامي که متکي بر اجماع نخبگاني است.

منبع: ایران فردا، بهمن 94

مطالب مرتبط

ایرج سبحانی، استاد علوم پزشکی دانشگاه کرتی پاریس، فرانسه


در سال‌های اخیر، نظم بین‌الملل که روزگاری بر پایه احترام به قواعد و گونه‌ای اخلاق جمعی بنا شده بود، با بحران بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. نه تنها ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، دموکراسی و حاکمیت قانون تضعیف شده، بلکه نهادهای جهانی که وظیفه‌ی پاسداری از این ارزش‌ها را داشتند، به شدت مورد بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته‌اند.

جمال کنج*

وقتی آن حسابرسی فرا برسد، مورخان مسیر را ردیابی خواهند کرد که نشان می‌دهد چگونه قوی‌ترین ملت روی زمین اجازه داده است قدرت نظامی و سیاست خارجی‌اش برای خدمت به یک کشور خارجی برون‌سپاری شود

مطالب پربازدید

مقاله