« اینجانب از سال ۱۳۴۰ که نهضت آزادی ایران تأسیس شده به عنوان عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و بنا بر اعتقادات اسلامی خود عضویت نهضت آزادی را پذیرفتم و در طول پنجاه سال گذشته به اتکاء اعتقادات دینی و انجام فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر به وظائف دینی و اجتماعی خود در راستای مصالح و منافع ملی عمل کردهام. استعفا از نهضت آزادی به معنی پشت کردن به این اعتقادات و نقض اصول متقن و محکم قرآنی ازجمله فریضه امر به معروف و نهی از منکر است و در ادبیات اسلامی مفهوم ارتداد را تداعی میکند که بنده هرگز باورها و ارزشهای خود (آخرت) را به راحتی زندگی دنیا نخواهم فروخت. در مورد تبری از سوابق و خدمات گذشته نهضت آزادی با توجه به خدمات برجسته پایهگذاران و فعالان نهضت آزادی چه در سالهای قبل و چه بعد از انقلاب که بر آگاهان جامعه پوشیده نیست نهتنها جایی برای تبری وجود ندارد بلکه موجب مباهات و افتخار بنده و آگاهان جامعه میباشد.»
ابن جملات بخشی از نامه محمد توسلی به صادق آملی لاریجانی است . هر نامه یا گزارشی نقطه اوجی دارد و سایر بندهای آن نامه یا گزارش حول آن محور می چرخد. این قسمت از نامه نقطه اوج نامه محمد توسلی است. جایی که عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران با صراحت وفاداری اش را به نهضت آزادی ایران اعلام می کند و در برابر فشارها،تهدیدها و آزار و اذیت ها اعلام می کند عضویت در نهضت آزادی ایران و تبعیت از آرمان های این حزب نه مایه تبری جستن که موجب مباهات است . این اعلام مواضع از سوی زندانی سیاسی که به تازگی 11 سال حبس تعزیری را از دستگاه قضایی تحت نظارت آملی لاریجانی دریافت کرده خود نکته ها، غرورها و افسوس هایی دارد. پیام اصلی این نامه این است :« من محمد توسلی همچنان یک نهضتی ام.»
میانه روی همراه با استقامت علیه سکوت و انفعال
نهضتی ها در طول تاریخ چند ده ساله خود از دو ویژگی مهم و محوری برخوردار بوده اند. نخستین ویژگی میانه روی و حفظ اعتدال است. اما میانه روی به خودی خود مثبت نیست اگر عاری از عنصر استقامت باشد. چه بسا میانه روهایی هستند که در بزنگاه های حساس جامعه با تمسک به اصل میانه روی سکوت اختیار می کنند و یا از تداوم ایده ها و راهبردهایش صرف نظر می کنند. اما نهضتی ها در طول سال های حیات نهضت آزادی از زمانی که بازرگان در دادگاه نظامی شاهنشاه خطاب به قاضی از آخرین نسلی سخن گفت که با زبان تساهل و تسامح سخن می گوید تا اکنون که در دوران جنبش سبز به سر می بریم ضمن پایبندی به اصل میانه روی برای تحقق مطالباتشان استقامات هم ورزیده اند. در تاریخ 50 ساله نهضت دوره ای را سراغ نداریم که اعضای این حزب به کنج عافیت خزیده باشند یا مصلحتا سکوت اختیار کرده باشند. در دوره ای که جذبه آیت الله خمینی بسیاری از بزرگان و گروه ها را به سکوت وا می داشت نهضتی ها با رعایت اصل ادب و احترام انتقادات خود را با صراحت و بدون ابهام بیان کردند. زمانی که کسی را یارای مخالفت با تداوم جنگ نبود این بازرگان بود که در نامه ای محرمانه به آیت الله خمینی نسبت به خطرات تداوم جنگی بیهوده هشدار داد. این نامه در همان سال های نخست جنگ زمانی که خبرهایی از ارائه پیشنهاد به آیت الله خمینی برای ختم جنگ منتشر شده بود نوشته شد اما آخرین نامه هم نبود. نهضت از سال 1362 تا 1367 در نامه های مختلف خطرات تداوم این جنگ خانمان سوز و هدر رفتن منابع ملی و کشته شدن جوانان با استعداد کشور را گوشزد کرد.
همچنانکه در سال 1367 کمتر جریان و کمتر شخصیتی یارای مخالفت با اعدام های دسته جمعی را داشت اما این نهضتی ها بودند که به همراه بیت آیت الله منتظری اعدام هایی که بذر نفرت و کینه را در ایران پراکند، با صراحت محکوم کردند.
این اعدام ها و تعدی ها باعث نمی شد تا نهضتی ها رویکرد خشونت آمیز برخی از گروه های سیاسی را در سال های نخست انقلاب نقد نکنند. بازرگان و یارانش در همان سال های نخست خواستار برخورد پدرانه بودند به خصوص اینکه بسیاری از این گروه ها جوانانی شوریده و بدون تجربه بودند و بازرگان بارها خواستار برخورد مسئولانه و به دور از هر گونه کینه ای با آنها شد.
توسلی برگی از شناسنامه نهضت آزادی
نهضت آزادی در طول چند دهه فعالیت خود همیشه خط سیری داشته و بر اصولی پایدار مانده است، هر چند که هزینه پرداخت این اصول سنگین بوده است. محمد توسلی نیز دیر زمانی است که حیات سیاسی و زندگی شخصی و آرمانهای فردی و اجتماعی اش را به نهضت پیونده زده است. اگر اعتبار نهضت آزادی ایران معادل با چند دهه مبارزه در عرصه سیاسی ایران بوده است این اعتبار مرهون همین پیرمردهایی است که زمانی از نخبه ترین دانشجویان ایرانی بودند و در ادامه به عنوان کارشناسان ملی به نمادهای پیوند اخلاق و سیاست ،تعهد و تخصص تبدیل شدند. امروز نهضت آزادی شناسنامه نسلی آزادیخواه است و برخی درست یا غلط این نسل را رو به انقراض می دانند. البته صفحات این شناسنامه قطور را تیپ هایی مانند توسلی شکل داده اند. نه توسلی دیگر می تواند نهضت را انکار کند و نه نهضت می تواند توسلی را فراموش کند. توسلی به نهضت اعتبار داده و نهضت به توسلی هر چند حق تقدم با نهضت آزادی و اصولش است و البته آنچه که خواهد ماند نهضت است. چون اعتبار به اصول است و آرمان ها، به تاریخی که با رنج ها ، زندان ها ، مشقت ها ، اضطراب ها، استرس ها و فشارها ساخته شده . اما تکه تکه این اعتبار را توسلی ها ساخته اند. همان دانشجوی جوان دانشکده فنی دانشگاه تهران که در نخستین سالهای دوران دانشجویی اش به سازمان دانشجویی جبهه ملی و انجمن اسلامی پیوست و در دهه 40 فعالیت خود را برای نهضت آزادی آغاز کرد و راهی غرب شد تا در کنار تعهدش به اسلام سیاسی اخلاق مداری که نهضت آزادی ارائه می کرد تخصشش را در گرايش راه و حمل و نقل و ترافيك از آمریکا بگیرد و برای ادامه تحصيل در رشته دكترای حمل و نقل و ترافيك مجدداً به آلمان برگردد. دکترایی که البته به دلیل ممنوع الخروجی در رژیم پهلوی ناتمام ماند. مهندس توسلی در سال 1351 نخستین زندان خود را تجربه کرد تا به جرم حمایت و کمک به اعضای مجاهدین خلق یک سال را در زندان بگذراند. زندانی سخت که باعث نشد او از تلاش هایش علیه رژیم پهلوی دست بردارد.
توسلی بعد از انقلاب دو سال در مقام شهردار تهران ناب ترین تجربه هایی را به دست آورد که تنها در کشمکش هایی حساس در جریان انقلاب ها و دگرگونی های سیاسی عمده به دست می آید. زمانی که روحانیون تازه کار که بر اسب قدرت سوار شده بودند در برابر هر تخصصی می ایستادند. زمانی که از آب و برق مجانی سخن گفته می شد ، تنظیم جمعیت خانواده دستکاری درکار خدا محسوب و ساخت مترو در کلانشهر تهران که از ایده های مهندس توسلی بود بیهوده کاری در نظر می آمد. مهندس توسلی در دوسال فعالیت به عنوان شهردار بارها کارشکنی ها و مزاحمت هایی را دید که از دو منشا رقابت های سیاسی و عدم توجه به اصول کارشناسی بر می خاست.
اگر بازرگان را 9 ماهه مجبور به استعفا کردند اما توسلی دو سال دوام آورد تا بلکه از تخصص و توان کارشناسی اش استفاده شود اما طوفان حوادث به سمتی بود که توسلی نیز باید می رفت. نهضتی ها و ملی- مذهبی ها باید خانه نشین می شدند تا جوانان تازه به دوران رسیده در کنار روحانیون ناآشنا به اصل حکومت داری دوره ای سهمگین از آزمون و خطا را بگذرانند.
مبارزه ای سخت تر از قبل
نهضتی ها چند سالی بیشتر طعم مدیریت و قدرت را نچشیدند، طعمی تلخ که یادآور دوره ای پر رنج و مشقت، بود جایی که دو قرائت متفاوت از اسلام در برابر یکدیگر قرار می گرفت. اسلامی که قرار بود ایران را در خدمت مفهومی مبهم از امت اسلامی قرار دهد و اسلامی که قرار بود به اخلاقی شدن جامعه ایران کمک کند. همان که بازرگان در کتاب «انقلاب اسلامی در دو حرکت»نوشت:« من اسلام را برای ایران می خواستم و آیت الله خمینی ایران را برای اسلام.» توسلی نیزخیلی زود متوجه شد انقلاب پیروز شده اما مبارزه ای سخت تر از قبلی آغاز شده است. او در هر دو مبارزه بر روش اصلاح طلبی وفادار ماند. اما جنس مبارزه دومی از اولی بس سخت تر بود. اگر در مبارزه نخست شاهنشاهی وجود داشت که تنها خود را نماینده فره ایزدی بر زمین می دانست اما به نام دین رویکرد استبدادی اش را بر مردم تحمیل نمی کرد؛ در مبارزه دوم توسلی و یارانش باید در مقابل قرائت رسمی از دین که ساختار حکومت را به کمک خود طلبیده بود می ایستادند و البته این مبارزه سختی بود. زیرا منتقدان شاه معتقدند او با بزرگ نمایی خطر کمونیسم از رشد اسلام سیاسی و اجتماعی چه در وجه سنتی و چه در وجه مدرنش غافل ماند و غافل از خطابه های پرشور شریعتی و سازماندهی مجاهدین و کاریزمای خمینی و فعالیت روحانیون منبری میدان را به مذهبی ها سپرد. اما در دوره دوم مبارزه مهندس توسلی؛ حاکمیت، نهضت را رقیب خود می دانست زیرا هر گونه ارائه آلترناتیوی از اسلامی مدرن منطبق با دموکراسی، توسعه و پیشرفت با داعیه داری حقوق بشر می توانست رقیبی خطرناک باشد، همان نکته ای که شادروان عزت الله سحابی در یکی از آخرین مصاحبه هایش در تبیین دلایل اذیت و آزار نهضتی ها و ملی-مذهبی تاکید کرد:« آنها احساس می کنند ما رقیب آنها هستیم و رقیب هم از دشمن خطرناک تر است». این سخن کاملا درست است زیرا در برابر دشمن بخش بزرگی از ملت متحد می شوند اما رقیب می تواند بخشی از ملت را در برابر حاکمیت قرار دهد؛ به خصوص رقیبی که هم از تخصص برخوردار است و هم از اسلامی نرم و تساهل بخش سخن می گوید و هم در مورد منافع ملی ایران با هیچ قدرت و جریانی شوخی ندارد. رقیبی که می تواند وجهه مترقی از عناصر سازنده یک ملت را نمایش دهد: مذهبی تعالی بخش و ملیتی معتدل به دور از هر گونه انگاره نژادپرستانه .
پس توسلی در دهه 60 در کنار بازرگان ایستاد . هشدار در مورد پیامدهای جنگ ویرانگری که حداقل می توانست 6 سال زودتر قطع شود باعث شد تا او نزدیک به هشت ماه زندان را در سال 1367 تحمل کند. زندانی سخت و طاقت فرسا که دو سال بعد نیز تکرار شد. 90 امضاکننده نامه ای هشدار آمیز به هاشمی رفسنجانی باید تاوان انذارهایشان را می پرداختند و سهم توسلی از این مجازات ها دو سال زندان بود. زندانی که نتیجه اراده رئیس جمهور وقت برای ساکت کردن هر گونه صدای اعتراضی بود.
دوم خرداد و باز هم زندان
دوم خرداد که رسید نهضت حیاتی دوباره را تجربه کرد. دوم خرداد را به نوعی می توان بازگشتی به آرمان های نهضت دانست. جوانان دانشجوی بسیاری به یمن فضای نسبتا باز سیاسی توانستند به بازخوانی انقلاب بپردازند. نهضتی ها و ملی-مذهبی ها حداقل در دانشگاه ها جان تازه ای یافتند. زیرا از حقانیت تاریخی برخوردار بودند و استمرار در خط مبارزه با حفظ اصل واقع بینی و نگاه بعضا راهبردی که به مسائل سیاسی داشتند برای نسل دانشجو از آنها چهره ای جذاب ساخته بود. توسلی نیز در کنار نهضتی ها به فعالیت خود ادامه داد، فعالیتی که باعث شد در سال 1380 همراه یاران نهضتی اش زندانی سخت تر از قبل را تجربه کند. 11 ماه انفرادی تاوان اقبال دانشجویان و بخشی از طبقه متوسط به نهضتی ها بود. بین سال های 1379 تا 1381 بخشی از حاکمیت عزم خود را جزم کرده بود در برابر هر گونه تلاش ملی-مذهبی ها برای ساختن نهادهایی که بتوانند پایگاه مردمی شان را متعین کند بایستد. به همین خاطر است که برخی از سرداران سپاه از بازداشت و سرکوب نهضتی ها و ملی-مذهبی در این سالها با عنوان کور کردن چشم فتنه یاد می کنند.
جنبش سبز و خاندان توسلی
اما جنبش سبز برای مهندس توسلی دوره ای تازه از فشارها بود. دوره ای متفاوت از قبل، پیرمرد 74 ساله زمانی که ابراهیم یزدی از زندان رهایی یافته بود مسن ترین زندانی سیاسی محسوب می شد. رکوردی که زمانی میان او و یزدی دست به دست می شد همچنانکه صدر حاج سید جوادی پیرترین ممنوع الخروجی ایران نام گرفت. در دوران جنبش سبز توسلی را به جرم جعل امضا برای نامه 143 روشنفکر و فعال سیاسی ایرانی به سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق زندان بردند تا هفت ماه دیگر را در بند امنیتی زندان اوین بگذراند . زندانی سخت که در نامه وی به آملی لاریجانی توهین ها ، فشارها و تعدی ماموران اطلاعات از قانون روایت شده است. به خصوص جایی که توسلی خطاب به لاریجانی گفت :« همه قرائن نشان میدهد که ضابطین قوه قضاییه از امضای نامه مذکور به عنوان بهانهای برای تحت فشار قراردادن اینجانب و خانوادهام استفاده کردهاند. آیا چنین روشی قانونی، شرعی و انسانی است؟ جنابعالی که طبق اصل یک صد و پنجاه و هفت قانون اساسی به عنوان مجتهدی عادل بر این مسند خطیر قرار گرفتهاید، به خوبی استحضار دارید که در قرون وسطی نیز اصحاب کلیسا از همین روشها برای تغییر عقیده مردم استفاده میکردند. آیا در قوه قضاییه جمهوری اسلامی که مدعی اجرای احکام الهی و شرعی است، چنین روشهایی مورد پذیرش است؟ و آیا برای جنابعالی به عنوان مسئول این نهاد مهم، تکلیفی برای برخورد با موارد خلاف قانون و اخلاق در حیطه دستگاه تحت امرتان و پیشگیری از تکرار آن احساس نمیشود؟ اگر مسئولان رده بالای قوه قضاییه در پیشگیری از وقوع و تکرار جرم در دستگاه قضایی کشور ناتوان بوده و یا غفلت ورزند، چه امیدی بر کارایی این نهاد در سطح وسیع جامعه میتوان داشت؟»
اما اینها همه رنج های توسلی در دوران جنبش سبز نیست زیرا که دختر او لیلا نیز به جرم افشای زیر گرفتن شهروند ایرانی در روز اعتراضی عاشورای 88 به جای قاتل محکوم و روانه زندان شد. سارا دیگر دختر او نیز به جرم رفتن به خانه خواهر میر حسین برای عرض تسلیت و شرکت در تظاهرات روز عاشورا به همراه شوهرش مهندس طاهری راهی زندان شد. فشارهایی همه جانبه که برای شکستن پیرمرد 74 ساله صورت گرفت اما او سرانجام نشکست!
کارشناسی ملی قربانی استبداد
اعلام وفاداری به آرمان های نهضت آزادی بعد از ده ها سال زندان و فشار در یکی از سخت ترین دوره های جنبش آزادی خواهی ایران خود سندی بر این نشکستن است. پرچم نهضت آزادی ایران را در هر دوره ای فعالانی به دست گرفته اند. این پرچم دو رو دارد. روی نخست آن مبارزه است و استقامت در شرایط سخت امنیتی است . سال ها مبارزه از مهندس توسلی یک نهضتی تمام عیار ساخته است. کم نبوده اند کسانی که نماد این وجه نهضت بوده اند. اما مهندس توسلی علاوه بر این مانند بسیاری از نهضتی های دیگر مزیتی دیگر نیز دارد. آن هم نگاه او به عنوان یک کارشناس ملی است. کارشناسی که با حفظ مواضع و انتقادات خود نسبت به حاکمیت دانش خود را برای پیشرفت مردم و جامعه در اختیار رقیب هم قرار می دهد. به همین خاطر است چه آن زمان که توسلی در قامت شهردار تهران فعالیت کرد و چه زمانی که با حفظ سلامت مالی ده ها پروژه بزرگ راهسازی، آسفالت، حمل و نقل و ترافيك و فرودگاهها را با خدمات كارشناسی و مديريتی خويش به ثمر رساند در قامت یک کارشناس ملی ظاهر شد. افسوس که مهندس توسلی بیشتر از اینکه دانشش باید در خدمت ایرانی ها قرار بگیرد وجه دیگری از شخصیتش در معرض نمایش قرار گرفته است. آن هم توان ایستادن در طوفان حوادث است. این هم برای خود درسی از زندگی است. اما این ایستادن نشانه خوبی نیست زیرا رفت و آمد توسلی ها به زندان و تحمل فشارها به همان میزان که نشان می دهد در این سرزمین چراغ آزادیخواهی روشن است به همان میزان هم نمایانگر سیطره استبداد بر این مرز وبوم است. سیطره ای که نشان داده این استعداد را دارد ایران را تا مرز نابودی هم بکشاند.
مبارزآزادی خواه و کارشناس ملی ما این روزها پس از تحمل دورانی سخت از فشار با صدای بلند آمادگی خود را برای ایستادن بر آرمان های نهضت آزادی با علم به تمامی مخاطرات آن اعلام کرده است و شاید برای یک عاشق نهضت آزادی زمانی که می نویسد:«در مورد تبری از سوابق و خدمات گذشته نهضت آزادی با توجه به خدمات برجسته پایهگذاران و فعالان نهضت آزادی چه در سالهای قبل و چه بعد از انقلاب که بر آگاهان جامعه پوشیده نیست نهتنها جایی برای تبری وجود ندارد بلکه موجب مباهات و افتخار بنده و آگاهان جامعه میباشد» حکایت لحظاتی ناب از غروری مثبت باشد. زیرا این ادعا بعد از اثبات آن در ماراتنی از فشارها نوشته شده است.
اما نکته تاسف برانگیز اینجاست کارشناس ملی نهضتی می توانست در قامت تکنوکراتی مسلمان منشا خدماتی بزرگ در کشور شود. تکنو کراتی که دین را برای تحکیم اخلاق در جامعه و نه کسب قدرت می خواهد و به ملیت تعدیل شده و به دور از هرگونه نژاد پرستی وفادار است. حوزه بحث های کارشناسی را با مباحث ایدئولوژیک آمیخته نمی کند و از اقتصادی شفاف مجهز به ابزارهای نظارتی دفاع می کند. اما افسوس که این توسلی مجبور است یک وجهه از شخصیت خود را بیشتر در خدمت ایرانی ها قرار بدهد و آنهم وجه مبارزه جویانه اوست. شاید در آینده ای نه چندان دور آنانکه صورت توسلی ها را با سیلی هایشان سرخ می کنند از رفتار امروزشان ابراز ندامت کنند هم چنانکه امروز بازرگان به شاخصی از حقانیت برای نقد رفتارهای گذشته تبدیل شده توسلی نیز می تواند اینگونه باشد. از دل این ندامت ها تنها افسوس و آه هایی برای محروم شدن ملتی از دانش کارشناسانی ملی و سیاستمدارانی با اخلاق باقی می ماند.
اما با تمام این سیلی سرخ کردن ها توسلی در نامه خود با اتکا به همین روحیه مبارزه طلبانه خود این پیام را رساند که همچنان در قامت یک نهضتی باقی مانده است.