معمار توافق وین: رهبر جمهوری اسلامی یا جامعه مدنی؟

در کنار خواست عمومی مردم در انتخابات 92  نباید فراموش کرد که گفتمان “نرمش قهرمانانه” آیت الله خامنه ای به هر دلیلی از روی اجبار و اضطرار یا از روی تغییر راهبرد در اداره سیاست خارجی، در این توافق موثر بود و نقش مهمی داشت.  فشار تحریم های اعمال شده نیز تاثیر خاص خودش را داشت. هزینه ای که جنبش سبز بر ساختار حاکمیت وارد کرد هم جایگاه خاص خود را داشت. تحولات منطقه که به سرعت برق وباد به سوی افراط گرایی گام بر می داشت هم  در این توافق تاثیر گذار بود. دکترین سیاست خارجی باراک اوباما و اراده وی بر حل برخی از پرونده های مناقشه برانگیز، تاثیر مهم خودش را داشت. نادیده گرفتن هر یک از عوامل ذکر شده، تحلیل چرایی دست یابی به توافق هسته ای را ناقص می کند اما این را هم باید افزود آیا اگر در انتخابات 92 ،  خواسته عمومی نفی تحریم و نفی سیاست خارجی ماجراجو شکل نمی گرفت توافقی در کار بود؟ آیا بدون روحانی و تیم دیپلماسی ظریف که  توازن  قوا را در حاکمیت زیرکانه می شناختند و در نهایت در ایجاد اجماع در قدرت و جلب نظر رهبری و بخشی از محافظه کاران  موفق هم شدند ، این توافق شدنی بود؟

نگاه تک عاملی به حل پرونده هسته ای باعث می شود که کلیت این پرونده و چرایی خاتمه آن به درستی تجزیه و تحلیل نشود. در میان دیدگاه های مختلف دو دیدگاه برجستگی خاصی دارند. دیدگاهی معتقد است معمار حل پرونده هسته ای رهبر جمهوری اسلامی بوده است. مبنای استدلال این دیدگاه بر آغاز مذاکرات میان ایران و آمریکا پیش از انتخابات ریاست جمهوری 1392 استوار شده است. مذاکراتی که قبلا خبرهایی از آن در مورد دیدار ولایتی و نماینده آمریکا در عمان درز کرده بود و بعد نیز با رسانه ای شدن نامه نگاری ها میان آقای خامنه ای و باراک اوباما صحت این دیدارها اثبات شد و رسما از سوی مقامات دو کشور تایید شد. قائلان به این دیدگاه، تیم حسن روحانی و ظریف را صرفا عاملان اجرای تصمیم بزرگ آیت الله خامنه ای می دانند. آنها معتقدند هر کسی دیگری هم بود می توانست این مذاکرات را به سرانجام برساند. محور اصلی قائلان به این دیدگاه، نفی تاثیر حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری 1392 است. آنها می گویند فشار تحریم ها رهبر جمهوری اسلامی را به اتخاذ این تصمیم قانع کرد در نتیجه اعتبار چندانی برای حضور میلیونی مردم در خرداد 1392 قائل نیستند.

دیدگاه دوم: محور حضور مردم در انتخابات 1392 است

در برابر این دیدگاه عده ای معتقدند اگر مذاکرات امروز به نتیجه رسیده و پرونده 12 ساله هسته ای حل و فصل شده است بیشتر از هر چیز مدیون حضور میلیونی مردم در صندوق های رای در خرداد 92 است. قائلان به این دیدگاه معتقدند بعد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی کمتر کسی فکر می کرد موج حمایت ار روحانی شکل بگیرد  و کاندیداهای محافظه کار از قالیباف گرفته تا جلیلی در برابر این موج شکست بخورند. آنها بر محوریت شعارهای حسن روحانی بر حل و فصل پرونده هسته ای تاکید می کنند و رفع تحریم ها را یکی از مطالبات اصلی جامعه مدنی و مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری 92 می دانند. آنها استدلال می کنند اگر تجربه حسن روحانی به عنوان شیخ دیپلمات در بیانیه سعد آباد و کاردانی جواد ظریف به عنوان وزیر خارجه نبود آیا این توافق میسر می شد؟ شعار چرخ “سانتریفیوژها باید بچرخد و اقتصاد مملکت هم باید بچرخد” را به عنوان شاهدی از یک مطالبه بزرگ مدنی مثال می آورند که میان مردم و نامزدشان حسن روحانی امضا شد تا وی پیگیر حل یکی از چالش برانگیزترین پرونده های ملی و بین المللی شود. به اعتقاد طرفداران این دیدگاه، مردم در انتخابات 92 با حضور محکم خود خواستار حل پرونده هسته ای، پایان تحریم و تغییر در روند مذاکراتی شدند که برای آنها فشار سنگین اقتصادی ، کمبود دارو، مشکل ارز و بی ثباتی بازار را به همراه آورده بود. در نتیجه این دیدگاه محوریت را به جامعه مدنی و مردم  می دهد. جامعه مدنی که با سماجت خود تا آخرین لحظه امیدش را از دست نداد و در شرایطی حداقلی، به انتخابی دست زد که محافظه کاران را شوکه کرد. موجی که در حمایت از روحانی در آخرین های روزهای انتخابات ریاست جمهوری 92 برخواست نشان داد اگر جامعه مدنی به انفعال دچار نشود توانایی تغییر معادلات را دارد.

وقتی که آرای مردم خوانده شد!

به نظر می رسد دیدگاه نخست را کسانی نمایندگی می کنند که معتقد بودند در انتخابات 92 مانند انتخابات 88 آرای مردم خوانده نخواهد شد. آنها استدلال می کردند بعد از حوادث 88 انتخاب منتخب مردم از طریق نظام رای گیری به پایان رسیده و انتخابات های بعدی نمایشی و رئیس جمهور بعدی در خدمت ایده های محافظه کاران خواهد بود. در میان طرفداران  این دیدگاه بعضا گرایش های متفاوتی هم وجود دارد. برخی اعتقاد دارند جنبش سبز ایران بهتر است با فراموش کردن سازوکارهای انتخاباتی به رویکرد جامعه محور روی آورد و از طریق جنبش اجتماعی حاکمیت را وادار کند به مطالبات مدنی مردم پاسخ دهد و در نهایت زمینه را برای برگزاری یک انتخابات آزاد فراهم کند. قائلان به این دیدگاه هیچ گاه نخواسته اند به این پرسش پاسخ دهند چگونه و در چه بستری جنبش اجتماعی بدون شکاف در قدرت شکل خواهد گرفت؟ آیا می توان تصور کرد دریک حاکمیت یکدست، جنبش اجتماعی مدنی شکل بگیرد؟ اگر در سال 88 از ظرفیت موسوی و کروبی به عنوان چهره های قدیمی و متنفذ حاکمیت استفاده نمی شد جنبش سبز تا چه میزان می توانست بقا یابد؟اوصولا جنبشی به نام سبز شکل می گرفت؟ اما گرایش دیگر از این دیدگاه، بر اساس تقابل سنتی  که با نظام سیاسی دارد چندان به حضور مردم در مکانیسم انتخاباتی اعتقادی ندارد و این حضور را یکسره بازی حاکمیت می داند. این دسته بر اساس منطق ” اینها همه سر و ته یک کرباسند” هر گونه تحول در سیاست داخلی و خارجی را به هرم قدرت وصل میکند. بر اساس این دیدگاه، کلیت مذاکرات هسته ای “شوی” حاکمیت است . نقد اصلی به این دیدگاه این است آنها همچنان نمی خواهند بپذیرند متناسب با تحولاتی که در جامعه رخ می دهد در سیستم سیاسی نیز شکاف هایی رخ می دهد. آنها به دینامیسم جامعه ایران و مطالبات مدنی متنوع در عرصه عمومی “تکه تکه” شده و “موزائیکی” ایران  اعتقا د ندارند و اوصولا معتقدند که حل بحران هایی از این دست به نفع توسعه ایران نیست. در نتیجه حضور مردم را در انتخابات 92 بی اهمیت ارزیابی می کنند. همچنانکه این عده بعد از انتخابات 88 با جنبش سبز همراه شدند و  آن انتخابات را نفی می کردند.

اگر انتخابات 92 نبود!

نگارنده قائل به محوریت دیدگاه دوم هست. اگر انتخابات 92 نبود توافقی هم در کار نبود. هم خواست عمومی مردم در حل پرونده هسته ای در میتینیگ های انتخاباتی جلوه وبروز خاصی داشت و هم در دیدگاه منتخبشان. نفی سیاست خارجی هزینه زا و ماجراجو یکی از دستاوردهای مهم انتخابات 1392 بود. انتخابات 92 بر خلاف تحلیل عده ای با موفقیت به پایان رسید زیرا قائلان به “نخواندن آرای مردم” هزینه های تحمیل شده به ساختار حاکمیت درطول حیات 4 ساله جنبش سبز و اختلاف میان محفظه کاران به ویژه تقابل دولت احمدی نژاد با بدنه حاکمیت را دست کم گرفته بودند. فشار تحریم ها ، موج گرانی و کمبود دارو و البته سومدیریت دولت دهم هم تاثیر گذار بود. انتخابات 92 را می توان ثمره مقاومت جنبش سبز برای خوانده شدن آرا دانست. همزمان، می توان آن را محصول شرایط سخت اقتصادی ناشی از فشار تحریم و بحران مدیرت دولت دهم دانست و در عین حال می توان آن را تبلور خواست عمومی برای استقرار دولتی دانست که حداقل بخشی از  مطالبات مدنی مردم را نمایندگی کند.

تحلیل چند عاملی از توافق هسته ای

برای اجتناب از تحلیل غلط، توافق اخیر هسته ای را نیز باید چند عاملی تفسیر کرد. عوامل زیادی در این توافق نقش داشتند اما محوریت حضور و خواست مردم در یک انتخابات سخت که شورای نگهبان برگ های اصلی جامعه مدنی را با اختیارات فوق العاده اش از بازی خارج می کرد نقش تعیین کننده داشت. انتخاب روحانی از سوی مردم خارج از تصور شورای نگهبان بود. در بین اصلاح طلبان و در بین محافظه کاران، بسیاری به برد روحانی امیدی نداشتند. موج حمایتی که در روزهای آخر و البته نقش مثبت هاشمی،خاتمی و عارف در این انتخابات در نهایت محافظه کاران را شوکه کرد و این گزاره را ثابت کرد که حتی افراد کمتر مطرح، چنانچه بخشی از مطالبات مدنی را نمایندگی کنند با اقبال مردمی روبرو خواهند شد. اما در کنار این خواست عمومی نباید فراموش کرد که گفتمان “نرمش قهرمانانه” آیت الله خامنه ای به هر دلیلی از روی اجبار و اضطرار یا از روی تغییر راهبرد در اداره سیاست خارجی، در این توافق موثر بود و نقش مهمی داشت.  فشار تحریم های اعمال شده نیز تاثیر خاص خودش را داشت. هزینه ای که جنبش سبز بر ساختار حاکمیت وارد کرد هم جایگاه خاص خود را داشت. تحولات منطقه که به سرعت برق وباد به سوی افراط گرایی گام بر می داشت هم  در این توافق تاثیر گذار بود. دکترین سیاست خارجی باراک اوباما و اراده وی بر حل برخی از پرونده های مناقشه برانگیز، تاثیر مهم خودش را داشت. نادیده گرفتن هر یک از عوامل ذکر شده، تحلیل چرایی دست یابی به توافق هسته ای را ناقص می کند اما این را هم باید افزود آیا اگر در انتخابات 92 ،  خواسته عمومی نفی تحریم و نفی سیاست خارجی ماجراجو شکل نمی گرفت توافقی در کار بود؟ آیا بدون روحانی و تیم دیپلماسی ظریف که ساختار قدرت و توازن  قوا را در حاکمیت زیرکانه می شناختند و در نهایت در ایجاد اجماع در قدرت و جلب نظر رهبری و بخشی از محافظه کاران  موفق هم شدند  این  توافق شدنی بود؟

نادیده گرفتن نقش لابی در ساختار

 عوامل زیادی در این توافق نقش داشتند اما محور اصلی همان حضور مردم در انتخاباتی است که نه اصلاح طلبان و نه محافظه کاران نتیجه اش را اینگونه پیش بینی نمی کردند. حضور روحانی وظریف در نهایت به انعطاف ساختار تصمیم گیری در سیاست خارجی منتهی شد. دیدگاهی که  یکسره معمار این توافق را رهبر جمهوری اسلامی می داند و حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری 92 و انتخاب روحانی را نادیده می گیرد با یک عامل اصلی در سیاست بیگانه است: نقش لابی در ساختار. روسای جمهور در ساختار نظام جمهوری اسلامی لابی گرانی  مهم هستند که بر تصمیم های رهبر جمهوری اسلامی تاثیر فراوانی دارند. برای همین است که در دوران اصلاحات شاهد بیانیه سعدآباد هستیم و در دوران احمدی نژاد شاهد سیاست بریدن ترمز قطار هسته ای هستیم و دوران فعلی شاهد سیاست “نرمش قهرمانامه”.  همین نقش بود که باعث شد تیم روحانی زمینه را برای تحقق یکی از مطالبات اصلی جامعه مدنی فراهم کند: نفی سیاست خارجی ماجراجو و هزینه زا .

مطالب مرتبط

از سربازان تا کودکان و غیرنظامی ها

کاربران شبکه‌های اجتماعی از کشته شدن سه سرباز به نام‌های «امیرعلی فضلی»، ۱۹ ساله، «امیرمحمد رحمتی»، ۲۲ ساله و یک سرباز دیگر به نام «علیرضا محمودی»، اهل خمین در حمله اسراییل به ورودی زندان اوین خبر داده‌اند

«گنجشک درنده» چگونه نظام مالی ایران را مختل کرد؟

هکرها در عملیات علیه «نوبیتکس» کلیدهای کیف‌پول‌های رمزارزی این صرافی را که در اختیار افراد کلیدی در شرکت بود، به‌دست آورند. به گفته آقای راد، این کلیدها در اختیار کارکنان معتمد بوده است

دریای خزر در حال کوچک شدن است

فعالان محیط زیست قزاقستان می‌گویند حتی با چشم غیرمسلح هم می‌توان دید که دریای خزر در حال کوچک شدن است. مطالعات می‌گویند تا پایان این سده ممکن است ۳۴ درصد از مساحت دریای خزر از دست برود.

مطالب پربازدید

مقاله