رنج زندگی روی دوش کولبران
مرگ چهار کولبر در دو هفته اخیر رقم خورده است/ کولبری بحرانی است که هیچ راه حلی افاقه درد آن نبوده است/ کولبری تنها گزینه پیش روی مرزنشینان است
کولبری حالا دیگر تنها یک واژه نیست ،در پس این مفهوم کوهی از رنج و درد است. رنج و دردی که دیگر انگار تنها بر روش ساکنان چند استان نیست و بلکه بخشی از درد یک سرزمینی را در یک کلمه حالا می توان نمایندگی کند.
در سوز سرمای زمستان یا گرمای طاقتفرسای تابستان، از صبح تا شب و از شب تا صبح، کولش را برای نان اجاره میدهد. این داستان زندگی روزمره بیشتر مرزنشینان غربی کشورمان است؛ کولبرهایی که هر روز کولهایشان را به مزد اندک اجاره میدهند تا مجبور نباشند شبها دستان خالیشان را از فرزندانشان مخفی کنند.
*کولبری رنجی روی دوش مرزنشینان
کمرهای خمیده و پاهای ورمکرده و پردرد، همیشه همراهشان است. در کنار تمام این درد و رنجها، مرگ هم سایهشان را تعقیب میکند تا در کوچکترین لغزش پا یا سنگ زیر پایشان، گریبانشان را بگیرد. این روزها هم که مرگ پشت بهمن مخفی شده و تنها منتظر گرفتن جان بیجان کولبران است؛ کولبرانی که درد کولشان آنقدر زیاد است که طاقت تحمل سرما و گرما را ندارند.
سالانه تعداد زیادی از مرزنشینان در استانهای مرزی آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و سیستان و بلوچستان، به دلیل عبور غیرقانونی از مرز و پذیرفتن مخاطرات آن جان خود را از دست میدهند. این اتفاقات در حالی رخ میدهند که علاوه بر مخاطرات جانی و به دلیل عدم نظارت بر ورود و خروج کالا از مرز سالانه ۸ میلیارد دلار به اقتصاد ملی کشور ضربه وارده شده و کشور را در شرایط بحران اقتصادی و تحریم با مشکلات دو چندانی روبه رو میکند.
*مرگ 4 کولبر در تنها دو هفته اخیر
12 تیرسال جاری ، نماینده سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی با اشاره به کشته شدن چهار کولبر طی دو هفته اخیر، خبر داده است که: «متاسفانه با وجود پیگیریها و اعلام اینکه دیگر شاهد اینگونه اتفاقات نخواهیم بود، چهار جوانی که میانگین سنی آنها ۳۰ سال بود به ضرب گلوله سربازان هنگ مرزی کشته شدند.»
«بهزادرحیمی» درگفتوگو با شفقنا در خصوص کشته شدن کولبران، گفته است که:«متاسفانه با وجود توصیهها و قولهایی که مبنی بر عدم شلیک به کولبران داده شده بود، در دو هفته اخیر باز هم شاهد کشته شدن چهار کولبر از شهروندان مریوان، بانه، سردشت و جوانرود بودیم که با شلیک مستقیم کشته شدند.»
وی در ادامه با بیان این که میانگین سنی این کولبران ۳۰ سال بود، اظهار کرد: «متاسفانه باز هم جوانان بی گناهی کشته میشوند که برای تامین معیشت خود و خانوادهشان راه سخت کولبری را انتخاب کردهاند؛ در حالی که ما بارها به مسئولین تذکر دادهایم که اگر به مواردی مشکوک شدند، این افراد را بازداشت کنند یا با گلوله پلاستیکی بزنند اما مستقیم به قلب و سر آنها شلیک میکنند و متاسفانه این افراد کشته میشوند.»
نماینده مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی، گفت: «این شلیکها از سوی سربازان هنگ مرزی انجام میشود و به دلیل اینکه در مرز اتفاق میافتد، اساسا میتوانند منکر شوند و بگویند که این کولبران به قصد خرابکاری آمدند و ضد انقلاب هستند، لذا از این حربه استفاده میکنند؛ اما کولبران مشخص هستند زیرا اسلحه ندارند، لباس محلی تنشان هست و کارشان هم معلوم است. افراد غیر کولبر هم بین آنها تردد نمیکنند اما بعضا توجیه هم میکنند که چون شب بود فکر کردیم که اینها دشمن هستند لذا به آنها شلیک کردیم.»
رحیمی بر حل معیشت مردم مناطق مرزی برای جلوگیری از کولبری تاکید کرد و گفت:«برای اینکه شغلی با عنوان کولبری و این مشکلات را نداشته باشیم، نیاز است که در ابتدا معیشت و اشتغال این مناطق را تامین کنیم زیرا تا زمانی که این موارد بهبود پیدا نکند مردم به سمت این کار خواهند رفت؛ از سوی دیگر دولت باید قوانین سختگیرانهتری را برای ورود و خروج مرزها اعمال کند.»
*کرایه جان در ازای پول
سن و سال در کولبری هیچ اهمیتی ندارد. از ۱۲ سال تا ۸۰ سال کولشان را اجاره میدهند. پسر نوجوان ۱۲ ساله کول نحیفش را اجاره میدهد به بار ۴۰ کیلویی، شاید هم بیشتر. پیرمرد ۸۰ ساله كه حالا زمان استراحت و چای خوردنش در باغ و باغچه است، کول خمیدهاش را به باری سنگینتر از وزن خود اجاره میدهد. کولبرانی که اگر راه جانشان را نگیرد، بیماری و ضعف استخوانها آنها را از پا میاندازد.
کولبران اجناسی مانند تلویزیون، کولر، بخاری، لاستیک، پوشاک، منسوجات، سیگار و … را به دوش میکشند و از راههایی میگذرند که در نگاه شاید حتی کوهنوردان نیز تنها با لوازم و تجهیزات بتوانند از آنجا عبور کنند. اما این کولبران برای دریافت مبالغ بسیار ناچیز در حد ۵۰ هزار تومان، این بارها را به دوش میکشند و درد و رنج و سختی و خطر مرگ را به جان میخرند. این شغل که شاید هنوز هم بسیاری حتی آن را شغل ندانند، میتواند یکی از خطرناکترین و سختترین مشاغل در ایران باشد. اما توجهات به آن بسیار کم است.
کولبری در مرزهای استانهای مرزی کشورمان مثل سیستان و بلوچستان، خراسان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان، شغل بسیاری از مرزنشینان است اما در مرزهای غربی کشور بیشتر و راه هم صعبالعبورتر است. مرزنشینان کشور همیشه با مشکلات اقتصادی، نبود اشتغال، کمبود امکانات رفاهی و معیشتی و عدم توسعهیافتگی روبهرو بودند و هستند. سید حسن حسینی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه تهران، درباره مشکلات مرزنشینان گفته بود که: «به طور کلی استانهای مرزی ما و بخش مرزنشینان با محرومیت روبهرو هستند. در استانهای مرزی ایران مانند هر کشور دیگری بحث استراتژیک بودن آنها مطرح است. مثل
استانهای خوزستان، بوشهر، بخشهایی از استان هرمزگان و قسمتی از استان کرمانشاه كه در آنها تاسیسات نفتی ایجاد شده است و وجود این چاههای نفتی در آنها یکی از دلایل استراتژیک بودن آنها به شمار میرود.»
یکی از دلایل عدم توجه به استانهای مرزی نیز بحث تعارضات مرزی و جنگهایی است که رخ میدهد. اولین نقاطی که تخریب میشود و مراکز صنعتی آن از بین میرود، مناطق مرزی است. مانند جنگ هشت ساله عراق و ایران که این نکته را به وضوح نشان داد. بزرگترین پالایشگاه نفتی که در آن زمان در آبادان بود وجود داشت، تخریب شد. هم چنین یکی از بزرگ ترین اسکلههای تجاری که در خرمشهر بود نیز نابود شد. این یکی از دلایلی است که حکومتهای مرکزی کمتر در این مناطق سرمایهگذاری کردند و این نکته به خصوص در منطقه خاورمیانه که ما در آن حضور داریم، بیشتر به چشم میخورد.
درد بزرگ این است که قبل از انقلاب نیز توجه ای به این مناطق نمیشد و بعد از انقلاب ایران نیز انگار سهم این مردم هم چنان درد بزرگی بود که باید روی دوش خود حمل و تحمل می کردند.
در این میان اما در برخی شهرهای مرزی که به مناطق آزاد تبدیل شده اند کمی اوضاع بهتر است. اما باید هم چنان این را در نظر داشت که ایران با هفت کشور بیش از ۶۰۰۰ هزار کیلومتر مرز خشکی مشترک دارد و با ایجاد چند منطقه آزاد نمیتوان درد تمام مرزنشینان را تسکین داد. مرزهای غربی کشور که قبل از انقلاب جزو محرومترین نقاط ایران بود، بعد از انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی هشت ساله نیز آسیبهای بسیاری را متحمل شداما برای بازسازی، ترمیم و رفع مشکلات این نواحی اقدامات چشمگیری انجام نشده است.
از سوی دیگر با توجه به اینکه بیکاری در تمام کشور وجود دارد و با توجه به دوران جنگ و تحریمهای سیاسی و اقتصادی که در این سالهای اخیر از طرف دنیا به ما تحمیل شد، از پیامدهای آن ضربه به اقتصاد جامعه بود. یکی از جلوه های این ضربه به اقتصاد نیز در بخش اشتغال خود را نشان داد.
در سال های اخیر و با فشار مداوم تحریم ها ، دیگر کمتر کارخانهای تاسیس میشود، و مزارع برای کشاورزی به صورت مکانیزه یا غیر مکانیزه توسعه نیافته و فعالیت دامداریها دچار مشکل شده است. این عدم توسعهیافتگی در بخش اقتصادی منجر به بالا رفتن میزان بیکاری در بین کسانی شد که در سن اشتغال هستند و باز از این مساله همچنان استانهای مرزی با توجه به وضعیت گذشته بیشتر صدمه دیدند. مرزنشینان در دوران فقدان توسعه و ایجاد اشتغال برای رفع مایحتاج و معیشتشان به کارهای مختلفی از جمله باربری روی آوردند. البته این پدیده در بازار تهران هم وجود دارد. در بازار تهران یا بازارهای مرکزی شهرها به دلیل عدم امکان رفت و آمد وسایل نقلیه نیز با کولبری به نوعی دیگر روبهرو هستیم.
اما جلوه این کولبری به سخت ترین شکل ممکن در مناطق مرزی کشور دیده شد. ساکنانی که ناچار بودند کیلومترها راه را با یخچال یا تلویزیونی بر روی دوششان حمل کنند و خطر مرگ نیز آنان را به بدترین شکل تهدید می کند.
*کولبری یعنی کشیدن رنج معیشت و نه قاچاق
در این میان اما باید توجه کرد که کولبران قاچاقچی نیستند. کولبران عموما کسانی هستند که به صورت قانونی این کار را انجام میدهند. اما تعداد کسانی که باربری میکنند، زیاد شده است و دلیلش این است که دولت مرکزی اجازه توسعه تجاری را در مناطق غربی کشور برای توسعه اقتصادی این مناطق داده است. از سوی دیگر یکی از سیاستهایی که دولت ها اخیرا برای رونق اقتصادی کشور پیشبینی کردند، توسعه اقتصادی در شهرهای مرزی بود. کولبران در این معادله اما نادیده گرفته شدند و در طولانی مدت تبدیل شدند به بخشی از کارگرانی که استثمار میشوند.
در حقیقت کولبران در حالی مسیرهای سخت و صعب را طی می کنند که در نهایت این واسطه ها و دلالان هستند که سود بیشتر را می برند و آنان حتی در معادله دو طرف خریدار و فروشنده نیز سهم چندانی ندارند.
فرزاد یکی از همین کوله بران است که خود را ساکن سنندج معرفی میکند، او به مهر از بحران کولبری در دوران شیوع کرونا می گوید: «چند سالی است که به دلیل نبود شغل مناسب به شغل کولهبری روی آوردهام با دو نفر از همکاران، در منطقه اورامان یک سویت را اجاره گرفتیم و سعی میکنیم نکات بهداشتی را رعایت کنیم.هر کولبر باری در حدود ۷۰ تا ۸۰ کیلوگرم را باید چندین کیلومتر از میان صخرهها ودرهها بر کول حمل کند و در این مسیر فشار زیادی بر جسم کولبران وارد میشود و هر از گاهی شاهد سقوط دوستانمان از ارتفاع و صخرهها هستیم و متأسفانه تعداد زیادی دچار مصدومیت شدند و گاهاً نیز شاهد مرگ آنها بودیم که بر اثر فشار کاری دچار ایست قلبی شدند و امروز نیز که کرونا شیوع پیدا کرده به مشکلات ما افزوده شده است.یکی از دوستان پس از چند روز متوجه شد که دچار کرونا شده است که به دلیل تأخیر در مراجعه به پزشک فوت کرد و کسانی دیگری هم هستند که کرونایی شدند اما همچنان کولبری میکنند و دلیل این نوع رفتارها فقر فرهنگی و مشکلات اقتصادی است.»
*کولبران فقط بار را حمل می کنند ، صاحبان بار سود می کنند
اجبار، ناچاری و استیصال برای کسب درآمد، مهمترین عوامل رشد فعالیت کولبری است و کولبران در شرایطی سخت، دست به این کار می زنند.
کولبران در حقیقت هیچ سهمی از کالایی که حمل می کنند و سود و فروش آن ندارند. آنان تنها جان خود را بر سر راه می گذارند. از سویی سودهای کلان به جیب افراد قاچاقچی میرود و از آن سو این کولبران هستند که با حداقل سود، به چنین فعالیتهایی مبادرت می ورزند. علیرغم مشقت های بسیاری که کولبران با آن مواجه هستند، قاعدتا هر آنچه رونق و جابجایی و مراودات اقتصادی و کالاهای وارداتی و صادراتی با افزایش و رونق بیشتری همراه شود، به همان میزان کسب درآمد کولبران نیز ارتقا می یابد.
اما بحران اصلی و بزرگ این است که آنان شغلی ندارند. عدم وجود کارگاه های تولیدی و عدم استغال زایی است که کولبری را به شغل و ساکنان استان های مرزنشین را ناچار به کولبری می کند.