گزارش اختصاصی سایت ملی مذهبی

سالمندان در تنگنای تابوی خانه از آن خود

مساله سالمندان ایرانی و بحران ها و آزارهای خانگی آنان واکاوی شد
سالمندان در تنگنای تابوی خانه از آن خود

همین که نام «خانه سالمندان» به گوش‌ آدم ها می‌خورد و از کوچ یک سالمند به این خانه‌ها خبردار می‌شوند انگار موظف هستیم که با کلمات بی‌مهری، طردشدگی، نمک نشناسی و بی ‌وفایی شروع به قضاوت کنیم.
«بیا این همه سال برای بچه زحمت بکش آخرش هم میری کنج خونه سالمندان، امان از بی عاطفگی بچه ها»، «نمک نشناس حالا اگه می ذاشتی می‌موند گوشه خونه خودش چی می‌شد؟»، «ای بابا عاقبت هممون همین خونه سالمندانه.»
این ها جملات تکرار شونده ای است که بعد از یک چنین خبری بارها شنیده ایم. تصویر به جامانده در پس ذهن هر کدام از ما از این خانه ها، پیرمرد یا پیرزنی منتظر و مغموم در پشت پنجره ای و فضای سرد و خالی از عاطفه ای است که گویی در آنجا کسی کاری ندارد به جز انتظار برای تمام شدن روزهای باقیمانده و بدون فایده عمر.
طبق گزارش سازمان آمار کشورمان، جمعیت ایران در سال ۹۸ به حدود ۸۳ میلیون نفر رسیده  و اکنون جمعیت سالمند بالای 60 سال کشورمان با رقم 8 میلیون و 231 هزار نفر، یعنی حدود 9/9 درصد جمعیت کشور و جمعيت بالاي 65 سال، 6/4 درصد جمعیت کشور را تشكيل مي دهند.

بر اساس آمار سال 99 طي دو الي سه دهه اخير رشد كلي جمعيت در ايران 1/24 درصد بوده ، در حالی که نرخ رشد جمعیت سالمند کشورمان 3/62 درصد يعني تقريبا سه برابر رشد كلي جمعيت است و پیش بینی می شود که در سال 1400 سهم سالمندی جمعیت از مرز 10 درصد و در سال 1420 از مرز 19/4 درصد و در سال 1430 از مرز 26/1 درصد عبور کند،یعنی در آن زمان یک‌ چهارم جمعیت کشور، سالمند خواهند بود.

همچنین براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، در طول ۳۰ سال آینده، سالمندان حدود ۰ ۲ درصد از جمعیت جهان را تشكیل خواهند داد، بطوری که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، جمعیت سالمندان به دو میلیارد نفر مي رسد. یعنی به ازای هر پنج نفر جمعیت دنیا ، یك نفر سالمند خواهد بود.
در جامعه ای که سبک زندگی به شدت در حال تغییر و تحول است و به شکل سرسام آوری زندگی ماشینی در روزمره مردم جای خود را باز کرده، به طور قطع نیازبه یک بازنگری اساسی و تغییر نگاه به پدیده سالمندی و خانه سالمندان وجود دارد. جامعه ما جامعه ای در حال گذار است و چه بخواهیم چه نخواهیم تعبیری که از خانه سالمندان به عنوان نمادهای تنهایی و غربت افراد سالمند در میان افکار عمومی جا گرفته نیاز به تابو شکنی دارد. جامعه مدرن امروزی چاره ای ندارد که بسترهای مناسب و آگاهی سازی‌های لازم را در خصوص این مساله فراهم آورد.

«لیلا» مدت هاست که با بیماری مادر دست به گریبان است. مادر توانایی هیچ کاری ندارد و خواهربرادرها به نوبت از او نگهداری می‌کنند. همه به جز لیلا موافق بردن مادر به خانه سالمندان هستند. او از نبود محبت در این خانه ها وحشت دارد وبه قول خودش بیشتر از حرف مردم و با وجود شرایط بسیار سخت نگهداری، حاضر به تحمل شرایط موجود است.

*سالمندآزاری رتبه سوم آزارهای خانگی را دارد

در میان خشونت های خانگی در ایران ، سالمند آزاری پس از کودک آزاری و همسر آزاری رتبه سوم را دارد و براساس آخرین سرشماری در سال ۱۳۹۵ در کشور ۷.۵ میلیون نفر سالمند وجود دارد رقمی که معادل حدود ۹.۲ درصد جمعیت کشور است واز سویی آمارها می گویند جمعيت بالاي 60 سال در ايران تا 20 سال آينده به 17 ميليون نفر خواهد رسید.
حال با توجه به این جمعیت سالمندی پیش رو و شکل و رویه زندگی هایی که  به طورگریزناپذیری با گذشته متفاوت شده با نشانه هایی روبه رو هستیم که خواه ناخواه اهمیت و نقش این خانه ها و کیفیت کمی و کیفی آن ها را برجسته می سازد.
«صنم شکوهی» کارمند بازنشسته از نسلی می گوید که ریشه های عاطفی در خانواده بسیار عمیق و گسترده بود و اکثرا چند نسل در کنار هم به سر می بردند. باورهایی از این قبیل که ریش سفیدها و گیس سفیدهای فامیل برکت خانواده و نگهداری جزو وظایف دلی بچه ها بود. حالا این جایگاه را در گستره چند نسل باید در نظر گرفت که پدیده  خانه سالمندان چطور باید راهی برای ظهور و ماندگاری خودش باز کند و پذیرفته شود.
صنم که مدتی در یک پروژه درمانی در حوزه سالمندان فعالیت کرده معتقد است که سابقه وجودی خانه های سالمندان و یا مراکز نگهداری  در کشور ما، بیشتر به گونه ای در اذهان عمومی نقش بسته که این مکان‎‌ها جایی است که افراد بقیه عمر را در تنهایی و دور از خانواده به انتظار سفر آخرت نشسته‌اند و باید این نگاه را عوض کرد. به باور او نه تنها ایجاد خانه ‌ای با مفهوم واقعی و سرشار از عشق و شادی برای سالمندان  ضرورری است که حتی معتقد است  نسل کنونی سالمندانی را در آینده به بار خواهد آورد که انتخابشان تنهایی و خلوت  است اما در شکلی انسانی و شایسته به معنای کلمه خانه تا نیاز این گروه سنی به درستی برآورده شود.

از سوی دیگر محمد؛ کارمند است و مخالف نگهداری سالمندان در مکانی جز خانه است . به باور او درست است که مقایسه ای بین سالمندان و کودکان وجود دارد و گفته می‌شود سالمندان هم مثل کودکان به جایی نیاز دارند که مراقبت شوند و با همسالان خودشان ارتباط برقرار کنند. ولی به نظر من افراد بزرگسال مثل کودکان به راحتی قابل به پذیرش افراد نیستند. خوگرفتن با افراد مختلف برای سالمندان کار سختی است. بعضی ها می گویند همزبان پیدا می کنند ولی بحث همزبانی نیست.
همزبانی فقط یک بعد قضیه است. ولی تحمل مکرر جایی که غیرخصوصی است و خانه خود شخص نیست. هر چند با افراد مشابه خود به مرور،غیرقابل تحمل می شود. خانه برای آن ها یک معنی خاص و نمادین دارد. او معتقد است با وجود این که در بسیاری از  خانواده ها ازدواج مجدد افراد سالمند کاری نامتعارف قلمداد می شود،ولی بهتر است ازدواج کنند تا در خانه شخصی خود مابقی روزگار را سپری کنند.

«کاوه فولادی نسب»؛ نویسنده و مدرس ادبی نیز پیش از این درباره سالمندان سخن گفته و از تابویی گفته بود که مانند بسیاری مسایل، گریبان این حقیقت انکارناپذیر را هم گرفته است. «حقیقت امر این است که درباره بعضی مسایل صحبت کردن چه در جامعه ما و چه در هر جامعه دیگری تبدیل به تابو شده چرا که نظام ارزشی جامعه به شکلی تعریف شده که اجازه نمی‌دهد در مورد هر مساله ای به راحتی صحبت شود و عمل کردن به آن که جای خود را دارد. در جامعه ما یکی از مسایلی که صحبت کردن و بدتر از آن عمل کردن به آن مورد نقد قرار می گیرد مساله خانه های سالمندان است حتی به عنوان یک نفرین از این مساله صحبت می شود. مثلا وقتی می گویند فلانی را بچه هایش خانه سالمندان گذاشتند انگاراو را سر راه گذاشته اند.»

به گفته او این موضوع از دو منظر قابل بررسی است یکی کیفیت خانه های سالمندان و رسیدگی خوب به آنها مدنظر است واینکه اجازه بدهند که آنها زندگی سالمندی خود و توام با احترام را در آنجا به نیکی سپری کنند. «یکی از تجربه های من در خارج از ایران دیدن یکی از مهم ترین گروه هایی بود که به عنوان توریست نظرم را به خود جلب کرد. درواقع این گروه، اشخاصی هستند که در یکی از خانه های سالمندان در شهری ساکن هستند و یکی از تفریحات آنها سفرکردن است. یک بار ایستادم و پیاده شدنشان را نگاه کردم حتی آنهایی که با ویلچر سوار اتوبوس می شدند و یا با واکر یا عصا بودند هرکدام امکانات و خدمات مناسب ویژه خودشان را داشتند.»
فولادی نسب ادامه می‌دهد «این یک شق بحث است و بحث بی تردید درستی است که باید به کیفیت زندگی آنها توجه شود و شرایط مطلوب برایشان فراهم شود. شق دیگر بحث عاطفی مساله است که باعث می شود گفته شود وای شنیدی فلانی را بردند خانه سالمندان. واقعیت این است که این نهاد در جهان وجود دارد و اگر وجود دارد بخاطر این است که دلایل وجودی دارد. در همین جامعه خود ما در گذشته یا همین چند دهه پیش، ما خانواده بزرگ داشتیم و اغلب پسری که ازدواج می کرد از خانه نمی‌رفت، همسرش را به خانه می‌آورد. خب ذره ذره هم سبک زندگی هم ضرورت های معیشتی ایجاب کرد که فرزندان بعد از ازدواج در خانه خودشان ساکن شوند و خانواده های بزرگ به مرور از بین رفتند.

می خواهم بگویم ما به لحاظ زندگی خانوادگی در مرحله گذار هستیم. در گذشته خانواده ها فرزندان زیاد داشتند و با رسیدن پدر و مادرها به سن پیری و نیاز به مراقب، امکان نگهداری فرزندان از آنها ساده تر بود. به لحاظ عاطفی از نگاه بقیه خوب بود ولی هیچکسی به این فکر نمی کرد که عملا این پدر هشتاد ساله با نوه پنج ساله هیچ دیالوگی ندارد و یا فرزندانی که خسته و کوفته از کار برمی گردند و به زندگی ملال آور پیرمرد و پیرزنی که کنج خانه می نشستند فکر نمی کردند و صرفا یک ارضای عاطفی بود. در صورتی که اگر در جایی با همگیس های خودش شرایط زندگی داشت این خیلی بهتر بود و حرف های مشترک و زندگی متنوع تری داشت.» به اعتقاد او در کلیت اگر خانه های سالمندان به شکل درست اجرا شوند خیلی بهتر از این است که فقط برای ارضای شخصی فرزندان، پدر و مادرهای پیر در خانه های خودشان نگهداری شوند که البته تمام این ها منوط به فضا و خدمات مناسب است و در انتها می گوید «فراموش نکنیم ما الان نسلی هستیم که خیلی از ما ازدواج نکرده اند یا اگر هم ازدواج کرده اند فرزندآوری نکرده اند و یا به یک یا نهایت دو بچه اکتفا کرده اند. واقعیت این است که نسل ما که  برای مدرسه بهترو دانشگاه و حتی شغل رقابت می کرد من فکر میکنم به کهولت هم که برسد برای پیدا کردن جایی برای آرامش و آسایش همین رقابت را خواهد داشت و احتمالا یکی از خدمات مهم آینده جامعه ما همین خانه سالمندان است.»

*طول عمر دست آورد قرن 21
اما در مجموع می‌توان گفت که افزایش طول عمر و اضافه‌ شدن جمعیت سالمندان یکی از دستاوردهای قرن ۲۱ بوده و سال‌خوردگی جمعیت، پدیده‌ای است که برخی جوامع بشر با آن روبه ‌رو شده‌اند و یا خواهند شد. براساس نظر سازمان جهانی بهداشت، این پدیده ناشی از بهبود شرایط بهداشتی و پیشگیری از بیماری‌ها است که درنهایت ، سبب افزایش امید به زندگی شده است.سال‌خوردگی جمعیت ، در واقع یک موفقیت بهداشتی است که در صورت عدم برنامه ‌ریزی مناسب، به چالش بزرگی برای جوامع تبدیل خواهد شد.

با تمام این اوصاف، جامعه نه چندان دور ایران، مدل متفاوتی خواهد بود که نظام و بافت سنتی، دیگر چندان کارکردی ندارد ومسولیت سالمندان خواه ناخواه برعهده دولت قرار خواهد گرفت. نیاز است از همین امروز برای پذیرش و نگاه واقع گرایانه جامعه دست به کار شد و فرهنگ سازی کرد.
در این میان باید توجه کرد که سالمندی ، خصوصا در دهه های بالای عمر، با محدودیت هایی خصوصا از بعد فیزیکی همراه است ، ولی وجود این محدودیت ها به معنی تنزل ارزش انسانی افراد نیست. با سالمند همان طوری رفتار کنیم که دوست داریم وقتی پیر شدیم با ما رفتار کنند . به نیازهای سالمندان، خواه از بعد فیزیکی، روان شناختی، اجتماعی و معنوی توجه کنیم. توجه به نیازهای عاطفی سالمندان، هم زندگی آنان و هم اعضای خانواده را غنی تر می کند. توانمندی های سالمندان را باور کنیم، و به انتخاب های آنان احترام بگذاریم.

 

مطالب مرتبط

«گنجشک درنده» چگونه نظام مالی ایران را مختل کرد؟

هکرها در عملیات علیه «نوبیتکس» کلیدهای کیف‌پول‌های رمزارزی این صرافی را که در اختیار افراد کلیدی در شرکت بود، به‌دست آورند. به گفته آقای راد، این کلیدها در اختیار کارکنان معتمد بوده است

دریای خزر در حال کوچک شدن است

فعالان محیط زیست قزاقستان می‌گویند حتی با چشم غیرمسلح هم می‌توان دید که دریای خزر در حال کوچک شدن است. مطالعات می‌گویند تا پایان این سده ممکن است ۳۴ درصد از مساحت دریای خزر از دست برود.

به بهانه هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل

۸۰ سال پیش در چنین روزی سازمان ملل با امضای منشور ملل متحد تأسیس شد. در مقر این سازمان در نیویورک، این مناسبت در نشست ویژه مجمع عمومی جشن گرفته می‌شود. با این حال، بسیاری سازمان ملل را گرفتار بحرانی ارزشی می‌بینند

مطالب پربازدید

مقاله