خرداد ماه سال ۹۰ مهندس عزت الله سحابی به دیار باقی شتافت. در پی آن هاله سحابی دخترش نیز به دلیل وقوع یک حادثه در مراسم تشییع پیکر پدرش درگذشت.
در همین رابطه، سعید مدنی درباره مرحوم هاله سحابی گفت: ۹ سال از فقدان سحابی ها می گذرد. طی این سال ها نه تنها در مقایسه با زمانی که این دو بزرگوار زنده بودند وضع عمومی جامعه ما بهتر نشده، بلکه روند به شدت نامطلوب تری نیز طی کرده است. بحران هایی که در زمان حیات مهندس سحابی وجود داشت، تداوم یافته و به همین اعتبار جامعه ایران را در برابر وضعیتی بسیار دشوارتر و پیچیده تر قرار داده است. بیهوده نبود که مهندس در بستر بیماری گفت:”خدا میداند که من چقدر برای ایران نگران ام”.
این فعال ملی مذهبی ادامه داد: به نظرم اگر مهندس سحابی حضور داشت با همان صراحت و صداقت همیشگی در رفتارش، به زمامداران کنونی برای خطیر بودن شرایط کشور هشدار میداد و ضرورت انجام اصلاحات جدی ساختاری را به آنها توصیه میکرد. مهندس سحابی همانطور که بسیاری از دوستان و حتی مخالفانش نیز بر آن تاکید دارند، از «صداقت» بسیار بالایی برخوردار بود. او آنچه را که تصور می کرد به نفع ملک و ملت است، به صراحت بیان می کرد و هیچ گونه محدودیتی در این زمینه برای خود قائل نبود.
مدنی ادامه داد: همین خصلت بود که موجب شد مهندس سحابی ابتدای انقلاب در مجلس خبرگان یکی از معدود کسانی باشد که نظریه ولایت فقیه را به عنوان یک الگوی سیاسی مبتنی بر اندیشه شیعی و دینی رد کند و آن را نه به صلاح دین و ملت نداند. او به صراحت تمام در مراسم بزرگداشت آیت الله طالقانی در خزانه این دیدگاه و موضع خود را بیان نمود و با وجود فشارهای جدی برای تجدید نظر و زندن های مکرر تا پایان عمر بر آن تاکید کرد. این نشان دهنده صداقتی بود که مهندس سحابی در بیان مواضع خود داشت. طبیعتا آنچه امروز برای خروج جامعه ایران از بحران های کنونی نیاز است، وجود این نوع صداقت در میان فعالان سیاسی و اجتماعی است.
او بیان کرد: بی تردید سیاستمداران و فعالان اجتماعی باید آنچه که ضروری می دانند، فارغ از هرگونه دغدغه جان و مال خودشان به صراحت بیان کنند تا راهی برای خروج از بحران ها ایجاد شود. دغدغه ایران هیچگاه اجازه نداد تا مهندس سحابی مصلحت اندیشی کرده یا آنچه را که به صلاح حفظ استقلال و تمامیت ارضی و منافع ملی میداند با شفافیت تمام و صداقت کامل بیان نکند. نکته دومی که به نظرم در منش مهندس سحابی وجود داشت و امروز بیش از هر زمان دیگری می تواند سرمشق قرار گیرد، «به رسمیت شناختن در نظر و اندیشه متفاوت دیگران» بود. در برخورد و مواجهه اش با افراد فکر می کرد که همه آنها حرفی برای گفتن دارند. برای همین در عالم نظر و اندیشه هیچ گاه در پی فیلتر گذاری در روابط و گزینش یا تفکیک به خودی و غیرخودی در گفت و گو نبود.
سعید مدنی در ادامه گفت: مهندس سحابی حرف همه را می شنید و سعی می کرد از همه چیزی بیاموزد و در مقابل نیز به همین دلیل دیگران از او بسیار می آموختند. در واقع این ویژگی ناشی از نوع نگاه او به انسان بود و اینکه همه انسان ها فطرتا پاک هستند و هر انسانی می تواند با همه تفاوت هایی که با دیگران دارد، بخشی از حقیقت را در اختیار داشته باشد.
این فعال مدنی ادامه داد: مهندس سحابی در عین اینکه مرزبندی های فکری- سیاسی داشت، ولی این مانع از آن نمی شد که وارد گفت و گو و تعامل با دیگران نشود و حرف های خودش را در معرض نقد و نظر آنها قرار ندهد. این مَنِشی است که در میان همه تنگ نظری ها و مرزبندی های کاذبی که امروز وجود دارد، به آن نیاز داریم.
سومین ویژگی مهندس سحابی که بیش از هر زمان دیگری برای نجات جامعه ایران ضروری است و در میان صاحب منصبان، فعالان سیاسی و اجتماعی، مدیران و حاکمان دیده بسیار کم دیده می شود«کم خواهی» یا «هیچ خواهی» است.
او افزود: به رغم اینکه مهندس سحابی پیش از انقلاب سابقه فعالیت سیاسی داشت و بعد از انقلاب نیز مدت ها ریاست سازمان برنامه را برعهده داشت. به رغم اینکه او عضو فعال و موثر شورای انقلاب بود و بعدها نیز تا مدتی مسئولیت هایی برعهده داشت، ولی هیچ گاه در طول آن دوره، نشانه ای از اینکه کمترین نفعی از مقام و منصبش برای خود در نظر گیرد، دیده نشد. در این شرایط که کشور با انبوهی از فساد مواجه است، وجود چنین خصیصه ای می تواند بسیار راه گشا باشد.او بارها قبل و پس از انقلاب به زندان افتاد و تحت شدید ترین فشارها قرار گرفت اما همیشه از بازگو کردن رنج های خود اکراه داشت و ترجیح میداد کمتر درباره خودش سخن بگوید. همه زندگی و موجودیت خود و خانواده اش را صرف تلاش برای تحقق آرمانهایش برای ایران و مردم کرد ترویج همین منش های مرحوم سحابی یعنی صداقت و صراحت، دگرپذیری و سعه صدر و به رسمیت شناختن اختلاف، کم خواهی و هیچ خواهی و در نهایت فنای خود و خانواده اش برای منافع ملی و تحقق حقوق ملت و حاکمیت ملی ویژگی های عمده ای هستند که امروز بیش از هر زمان میتواند سرمشق همه ما قرار گیرد.
وی در ادامه گفت: مرحوم هاله سحابی نیز در همین خصایصی که مطرح کردم، شبیه پدرش بود. هنگامی که با هاله صحبت یا گفت و گو می شد، گویی که شما با صداقت و سلامتی شبیه بی پیرایگی یک کودک روبرو می شدید. بسیاری تصور می کردند هاله سحابی انسان ساده ای است، در حالی که این سادگی نبود بلکه نوعی از صداقت محض بود که در رفتار و گفتار او دیده می شد. هاله مانند پدرش هم صداقت داشت و آنچه در کُنه و بُنه ذهنش وجود داشت، بیان می کرد.
مدنی گفت: تا این لحظه نشنیدم که کسی دروغی از هاله شنیده باشد یا حتی حرف زشتی، او در کمال صداقت در رفتارش با دیگران بسیار متواضع بود. این تواضع نیز ناشی از دگرپذیری او بود. نشست و برخاست با کوچک و بزرگ برایش تفاوتی نداشت. انگار که همه افراد را انسان هایی می دانست که می تواند با آنها تعامل داشته و از آنها بیاموزد و به آنها بیاموزاند.
این فعال ملی مذهبی در پایان گفت: هاله سحابی دارای روابط سیاسی اجتماعی و فرهنگی بسیار گسترده و موثر بود. او با طیف های مختلف فکری، سیاسی و اجتماعی سرو کار داشت و همواره بر آنها اثرگذار بود. اما با این وجود هیچ وقت ندیدم و نشنیدم که هاله از خودش صحبت کند. او شاعر، نقاش، صاحب اندیشه قرآنی و اهل بحث و نظر بود. ولی هیچ گاه ادعایی نداشت. از خانواده ای بود که سال ها تجربه فعالیت سیاسی و اجتماعی داشتند و انسان بسیار مطلعی بود، ولی کمتر راجع به خاطرات شخصی خود و خانواده اش صحبت می کرد. تردید ندارم اگر قاتل هاله به دست عدالت سپرده نشد با این وجود از عذاب جنایتی که کرده یعنی قتل انسانی مومن، قرآن پژوه، صاحب معرفت و خلوص تا پایان عمر کمترین آرامشی داشته باشد.
منبع: امتداد