علیرضا رجایی، حقِِِِ به یغما رفته!

این گزارش زمانی نوشته شد که علیرضا رجایی عضو شورای فعالان ملی مذهبی در زندان به سر می برد. زندانی با تبعات سنگین از جمله سرطان و دوری از خانواده. دکتر رجایی اخیرا به خاطر عمل سنگین جراحی  یک چشم خود و بخشی از گونه خود را از دست داده است. عدم رسیدگی به وضعیت ایشان در زندان باعث پیشرفت این بیماری شد تا حقوق از دست رفته او به خاطر ظلم و ستم حاکمیت افزایش یابد.

با آروزی سلامتی برای آقای رجایی این گزارش از طرف سایت ملی مذهبی بازنشر می شود:

علیرضا رجائي متولد ۲۸ مهرماه ۱۳۴۱ است. نوجوانی وی همزمان با پیروزی انقلاب بوده‌است. او پس از پایان دبیرستان همزمان با جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران، برای دفاع از این مرزو بوم راهی جبهه‌های جنگ شده و پس از بازگشت از جبهه با کسب نمره عالی روانه دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران می‌شود. رجائي همزمان با تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران در وزارت خارجه نیز مشغول به کار می‌شود اما به دلیل نزدیکی به مهندس عزت الله سحابی در سال ۱۳۷۱ با تشکیل پرونده قضائي از وزارت خارجه اخراج و به وزارت علوم منتقل شده و  در دفتر یونسکو مشغول به کار می‌گردد. فعالیت او در این دفتر تا سال ۱۳۷۴ ادامه داشته است. رجائي پس از آن به سازمان صدا و سیما می‌رود و در این سازمان  به عنوان نویسنده در بسیاری از برنامه‌ها ایفای نقش می‌کند. اما نهایتاً پس از ۲۸ سال به دنبال دستگیری در سال ۹۱ از خدمت در این سازمان نیز معلق می‌شود. رجایی اما فعالیتهای آکادمیک خود را ادامه داده و فوق لیسانس علوم سیاسی خود را از دانشگاه تربیت مدرس و دکترای علوم سیاسی را علیرغم ممانعت از حضور او در  دانشگاه تهران ، نهایتا از پژوهشکده علوم انسانی با نمره عالی کسب کرد.

نماینده مردم تهران

اگرچه شورای نگهبان در سال ۸۸ با تقلب گسترده در انتخابات ریاست جمهوری کشور را در ورطه بحرانی غوطه ور کرد که همچنان تبعات آن ادامه دارد اما این نخستین بار نبود که با تقلب افراد دیگری جای نمایندگان واقعی ملت را می‌گرفتند؛ یکی از این موارد  انتخابات مجلس ششم بود. در این انتخابات علیرضا رجائي که در صدر لیست نیروهای ملی – مذهبی قرار داشت توانست اکثریت لازم برای ورود به مجلس را کسب کند؛ اما شورای نگهبان با ابطال نزدیک به یک میلیون رأی مردم تهران غلامعلی حداد عادل را جایگزین او کرد. مصطفی تاج زاده رئیس وقت ستاد انتخابات وزارت کشور در این مورد گفته‌است: “جنتی تقلب کرد و حدادعادل را که رأی نیاورده بود به جای کاندیدایی که مردم تهران به او رأی داده بودند، یعنی دکتر علیرضا رجایی، به مجلس فرستاد. من با این که اکنون پستی ندارم اما هم چنان مسوولیتم باقی است و خود را موظف می دانم که این دو را وادار به عذرخواهی رسمی از مردم کنم. اهمیت این مسئله به عنوان وظیفه ملی برای من به حدی است که حتی اگر آقای جنتی به دیار باقی برود که در محکمه عدل الهی مجبور به جواب گویی در مورد این بی عدالتی و عدم رعایت حق الناس باشد، من تا روزی که زنده ام با پیگیری هایم تن او را در گور خواهم لرزاند تا آن که بازماندگانش مجبور به عذرخواهی از مردم و حلالیت طلبیدن از آن ها شوند”  البته تنها حق مردم تهران و علیرضا رجایی نماینده آنها نبود که توسط شورای نگهبان نادیده گرفته شد بلکه در اراک نیز رحمان کارگشا ، کاندیدای دیگر ملی – مذهبی‌ها نیز به همین طریق از راه‌یابی به مجلس بازماند و مرحوم وحید میرزاده نیز یک شب پیش از انتخابات درحالی که به طور قطع به عنوان نماینده نخست مردم کرمانشاه راهی مجلس بود؛ رد صلاحیت شد. بدین طریق رجایی به جای اینکه به عنوان نماینده مردم راهی پارلمان گردد تاکنون به تناوب روانه زندان گردیده است.

زندان و برخوردهای قضائي و امنیتی

رجایی نخستین بار در سال ۱۳۷۱ به دلیل فعالیتهای دموکراسی‌خواهانه خود و ارتباط با مرحوم مهندس عزت الله سحابی احضار شده و پس از تشکیل پرونده قضائي از محل کار خود در وزارت امورخارجه اخراج گردید؛ اما او فعالیتهای خود را ادامه داده و به یکی از چهره‌های مؤثر و شناخته شده ملی – مذهبی تبدیل گردید. به دلیل همین فعالیتها وی به همراه دیگر فعالین ملی – مذهبی در تاریخ ۲۱  اسفند ۷۹ در جلسه‌ای در منزل محمد بسته‌نگار بازداشت گردید اتهام وی و دیگر فعالان ملی – مذهبی تلاش برای براندازی نظام اعلام شد و به مدت ۱۸۹ روز زندان ۵۹ سپاه در پادگان عشرت آباد بازداشت بود. ۹۳ روز از این مدت را وی در سلول انفرادی تک نفره تحمل کرده و ۹۶ روز نیز در یکی از همین سلولها به همراه دکتر مسعود پدرام سپری نمود و نهایتاً با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. رجایی پس از آن در دادگاه بدوی به ۴ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۳ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی کاهش پیدا کرد. رجایی بار دیگر در جریان سرکوب انتخاباتی سال ۸۸ بلافاصله پس از اعلام نتایج بازداشت اما پس از چند روز آزاد شد. وی مجدداً در تاریخ  ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰  بازداشت و روانه زندان گردید و در دادگاه به اتهام عضویت در شورای فعالان ملی و مذهبی و تبلیغ علیه نظام محاکمه و به ۴ سال حبس دیگر محکوم گردید.

علیرضا رجایی در قامت روزنامه نگار

رجایی به همراه بسیاری دیگر از فعالین ملی – مذهبی از اوایل دهه ۷۰ در نشریه ایران فردا در کنار مهندس عزت الله سحابی به روزنامه نگاری پرداخت. نشریه ایران فردا یکی از نشریات تأثیرگذار دهه ۷۰ در ایران بود که   مباحث مهمی مانند ضرورت توسعه توأمان سیاسی و اقتصادی، فاصله گیری از سیاست خارجی ایدئولوژیک، مخالفت با دین دولتی و نقد گزینش‌های عقیدتی در استخدامها و … را قبل از دوم خرداد و بعد از آن  طرح کرد؛ طرح مفهوم منافع ملی و نظریه پردازی پیرامون آن بیش از هر جا در نشریه ایران فردا توسط مهندس سحابی و همراهانش از جمله علیرضا رجایی صورت گرفت و مصدق به عنوان نماد تمام عیار دفاع از منافع ملی توسط این جمع دوباره به جامعه معرفی شد.

رجائي علاوه بر ایران فردا، در روزنامه‌هایی مانند جامعه و توس و نشاط و عصر آزادگان و خرداد ، ایران، جمهوریت و … نیز از مدیران و نویسندگان اصلی بود. او هچنین در نشریه پیام هاجر که توسط خانم اعظم طالقانی اداره می‌شد نیز فعالیت داشت.

 اگرچه در توقیف گسترده مطبوعات دوم خردادی پس از سخنرانی آیت الله خامنه‌ای در سال ۱۳۷۹ این عرصه فعالیت و اثرگذاری  برای بسیاری از جمله علیرضا رجائي بسته شد؛‌ اما وی از پیگیری خستگی ناپذیر دموکراسی خواهی دست بر نداشت.

رجائي در قامت ناشر

علیرضا رجایی به عنوان یک دانش آموخته و استاد علوم سیاسی همواره توجه فراوانی به تأثیر درازمدت فعالیتهای فرهنگی و تعمیق مبانی فکری جریانهای اصلاح طلبی داشته است و از همین رو اقدام به تأسیس انتشارات گام نو کرد.  علیرغم زحمات زیادی که رجایی در این زمینه متحمل شد  پس از بازداشت رجایی، ادامه حیات این انتشارات نیز تحمل نشد و آن را به تعطیلی کشاندند. خانم لیاقت همسر رجایی که مدتی پس از بازداشت او در تلاش بود که فعالیتهای رجایی در این انتشارات را تداوم بخشد در مورد تعطیلی آن می‌گوید:

 “… علیرضا زندان بود، من نشر گام نو را می چرخاندم. گفت باید تعطیل کنی نشر را و کتابها را بریزی دور. گفتم من ۱۶ کتاب آماده چاپ دارم و از این طریق دارم ارتزاق میکنم. هسر من نیست. من دارم کتاب چاپ میکنم، نشر ما هم یک نشر شناخته شده است و همه می شناسند، هیچ مشکلی هم ندارم، دارم یک کار فرهنگی می کنم …. بعد ریختند دفتر گام نو و نشر ما را تعطیل کردند و جلوی چاپ کتاب های ما را گرفتند عملا من را خانه نشین کردند و نشر گام نو را بستند”

 چهره‌ پیگیر و مؤثر دموکراسی‌خواهی 

رجایی بیش از دو دهه در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران فعالیت داشته و تبدیل به یکی از چهره‌های پیگیر و مؤثر دموکراسی‌خواهی در ایران شده‌است و در این راه هزینه‌های بسیاری نیز پرداخته است اما همچنان استوار و مقاوم به فعالیتهای خود ادامه می‌دهد . شاید انتخاب این جمله شریعتی توسط رجایی در مقاله‌ای که  به مناسبت سی و هشتمین سالگرد درگذشت معلم انقلاب به نام شریعتی؛ زخم‌ها و تیزاب‌ها نگاشته،  قدری ما را به درون مایه تفکر وی بیشتر آشنا کند:

“نه می توانم حرف بزنم و نه بنویسم. عقده درد دارد خفه ام می کند … دلم می خواهد فقط فریاد بکشم و همه را از فاجعه خبر کنم… اگر نسبت به این شیعه بی تفاوت بودم، به خیانت اینان می توانستم کاری نداشته باشم، تقیه کنم و رعایت مصلحت… از این همه ذلت و ذلت و ضعف و ضعف و تسلیم و تسلیم و خلق و خوی دم جنبانی در برابر قدرت و برای لقمه ای نان و پاره ای استخوان و وحشی گری در برابر ضعف و پارس کردن به فرمان ارباب به ستوه آمده ام… و چگونه خدا را سپاس بگذارم که “پیش از آنکه بمیرم مرده ام” و هیچ بند و باری بر دوش ندارم و در “خوب مردن” چیزی ندارم که دغدغه ی از دست دادنش مرا زبون کند و ناچار شوم که از شریفترین موهبات الهی و انسانی یعنی “شرع” و “عقل” تنها به عنوان دو دستگاه “کلاه دوزی” برای سر شرف خود و شعور خلق استفاده کنم”. [با مخاطبهای آشنا/ صص ۳۶-۴۰].

مطالب مرتبط

چرا روسیه و چین رفیق روزهای سخت ایران نمی‌شوند؟

مقامات چینی آگاهند ایران، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و تحت هر شرایطی به چین نیاز دارد حتی اگر گاهی روابط آن‌ها دچار فراز و نشیب شود

تعدیل نیرو از کمترین نتایج جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل

تعدیل پس از جنگ، نه‌تنها تصمیمی اقتصادی نیست که یک مساله اجتماعی و سیاسی است. بار روانی آن، در شرایطی که جامعه هنوز از شوک جنگ بیرون نیامده، بسیار سنگین است

آیا بمباران ایران را از دستیابی به سلاح اتمی باز داشت؟

ممکن است ایران از رویدادهای ۱۰ روز گذشته چنین نتیجه بگیرد که گزینه عاقلانه‌تر برای آینده، پیروی از مسیر کره شمالی است. کشوری که به‌جای نزدیک شدن به آستانه، آن را پشت سر گذاشت و نخستین آزمایش هسته‌ای‌اش را در سال ۲۰۰۶ و در زمانی که جورج بوش رئیس‌جمهوری آمریکا بود انجام داد

مطالب پربازدید

مقاله