انتخابات اسفند بستری برای طرح گسترده خطری است که حیات ایران را درمعرض نابودی قرار داده است. وادار کردن حکومت به اصلاح رویه در مورد محیط زیست،خارج کردن مسئله از شکل “فانتزی گونه” به یک مسئله ملی برای احزاب و جریان های سیاسی کشور، برخورد قاطع با لابی های سدساز و ارائه الگوی مصرف بهینه آب، نیازمند وارد کردن اهرم فشاری است که هم در سطح جامعه مدنی از طریق برگزاری تجمع و تشکیل زنجیره های انسانی و رشد آگاهی و هم در سطح فشار نهادهای قانونگذار مانند مجلس باید دنبال شود. اگر انتخابات 88 و 92 علیه ” دروغ” بود، انتخابات مجلس 94 می تواند علیه خشکسالی باشد. همان دو آفت بزرگی که کورش فرمانروای نیک نهاد ایرانیان از خدای خود می خواهد کشورش را از گزند آنها مصون بدارد.
بحران آب حیات جمعی ایرانیان را در معرض خطر جدی قرار داده است. مشاور عالی ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در تازه ترین اظهار نظر خود اعلام کرده است تا 15 سال آینده ایران به کویر تبدیل خواهد شد. اظهارات یوسف حجت آنقدر نگران کننده است که “آب” را به یکی از مسائل عمومی جامعه ایران مطرح کند. یوسف حجت، روز سه شنبه در حاشیه همایش مدیران، مسئولان و رابطان محیط زیست کشور در تبریز سخنان نگران کننده ای بیان کرد و گفت : “آب زاینده رود که ۲۵ سال پیش دو میلیارد متر مکعب در سال بود، اکنون به زیر یک میلیارد کاهش یافته است ضمن اینکه خشکی کارون شدت گرفته، به طوری که عمق آن در اهواز به یک متر رسیده و امروز دیگر قایق تسمه ای هم نمی تواند در آن حرکت کند، آن هم در رودخانه ای که از گذشته های دور امکان تردد کشتی در آن فراهم بود.”
ایران 15 سال دیگر کویر می شود
بحرانی که می تواند دیر یا زود نام های رود زاینده رود و کارون را به تاریخ بسپرد. او معتقد است با ادامه وضعیت موجود ایجاد اتوبان زاینده رود و اتوبان کارون در آینده، دور از انتظار نخواهد بود. “حجت” با بیان اینکه جنگ آب از بحران های آینده نزدیک کشور است، گفت: “خشکی از جنوب کشور شروع شده و به سرعت به سمت شمال کشور در حرکت است.”بحران آب اگر چه بعدی جهانی یافته است اما ظاهرا در ایران ابعاد تراژیکش گسترش یافته است. طبق گفته “حجت” ۸۵ درصد آب های موجود کشور برداشت می شود که با روند فعلی، ایران تا ۱۵ سال دیگر تبدیل به کویر می شود.”
ما عبرت تاریخ می شویم
اما این همه ماجرا نیست. دکتر رئیسی استاد دانشگاه شهید بهشتی در نشست تخصصی رویداد آب ایران که به همت انجمن علمی دوستداران محیطزیست دانشگاه صنعتی شریف و انجمن محیطزیست دانشگاه تهران، با هدف حساسسازی اذهان دانشگاهیان و آگاهیبخشی در زمینه بحران آب در ایران برگزار شد سخنان نگران کننده ای بیان کرد، سخنانی که از سویی عمق بحران را به تصویر می کشد و از سویی دیگر نشان می دهد هنوز مسئولان کشور راهکار عملی برای مقابله با این خطر جمعی در دست تهیه ندارند. رئیسی می گوید:” متأسفانه ما غربزدهترین مردم روی زمین هستیم چون هیچکس بهاندازه ما ایرانیها روی کره زمین به قدرت تکنولوژی سختافزاری باور ندارد و هیچکس به اندازه ما به محیطزیست بیتوجه نیست، ما خیلی با ساخت سد کیف میکنیم. متأسفانه ما سیطره مخربی بر طبیعت داشتیم بهطوریکه ١٧ میلیون هکتار جنگل را در شمال تهران از بین بردیم.”
او ناامیدانه از خطر بزرگ برای حیات ایران خبر می دهد و ادامه می دهد:”منتظر باشید که درس عبرت تاریخ باشیم؛ حتما چندینسال بعد در کتابهای تاریخ خواهند نوشت؛ ملتی که همهجور ظرفیتی برای تبدیلشدن به قدرت داشت، اما خود را با دستهای خودش نابود کرد؛ بههمیندلیل من امیدی به اصلاح وضع موجود ندارم چون نشانههایی از تصمیمات سخت نمیبینم. در مقدمه برنامه دوازدهم توسعه اقتصادی کشور هند مجموعهای از مجبوربودنها نوشته شده درحالیکه من در مقدمه برنامههای توسعه اقتصادی خودمان مجموعهای از توهمات و اهداف بلندپروازانه را میبینم.”
این استاد دانشگاه از عدم کارشناسی بسیاری از پروژه های سدسازی و نقش مخرب لابی هایی که محیط زیست ایران را به بهانه بهانه ساختن سد نابود کردند گلایه می کند، گلایه هایی همراه با ناامیدی که عمق بحران مدیریت آب کشور را نشان می دهد جایی که “سودسالاری” جای کار کارشناسی را گرفته است:” مجموع اعتبارات پروژه تا پایان، ١۵ تا ٢۴ هزار میلیارد تومان است اما آیا کسی میپرسد که این ٢۴ هزار میلیارد تومان چگونه در این پروژه دیده شده است یا در مجموع چقدر شغل ایجاد میکند؟ در بهترین حالت ١۶ هزار شغل ایجاد میشود؟ یکی نیست که بگوید هر شغل را پای ملت ایران چقدر حساب میکنید. وی افزود: تا روزی که من فاضلی نتوانم در صداوسیما این عدد را به صلابه بکشم و تا روزی که گزارش زیستمحیطی سد گتوند منتشر نشود و نتوانیم بگوییم که برای آن به قیمت سال ٨۵ نزدیک به سههزار میلیارد تومان خرج کردیم که به قیمت دلار امروز ١١ هزار میلیارد تومان میشود، وضع ما همین است.”
صدای خشک شدن رودها و دریاچه ها بلند شده است
خبرها به همین جا محدود نمی شود. از گوشه و کنار کشور صدای خشک شدن دریاچه ها و رودها آنقدربلند شده که تنها کسانی که خود را به “کری” زده اند توان شنیدن آن را ندارند. مدت ها ست که توفان های شن، بی آبی، زوال صنایع دستی و کشاورزی و موج بیکاری مردم سیستان را به کوچ از این منطقه واداشته است علت چیست؟ خشک شدن هامون در سیستان و بلوچستان، سومین دریاچه ی بزرگ ایران و هفتمین تالاب مهم دنیا که زمانی در قلب شاهنامه و دویان شمس خودنمایی می کرد حالا از رمق افتاده و مردم دیارش را نیز از نفس انداخته است. استاندار گیلان از مرگ قریب الوقوع تالاب انزلی خبر داده است. او می گوید:” تالاب انزلی به عنوان یکی از تالابهای بینالمللی قدیمی در حال مرگ بوده و عمق آب آن از ۱۱ متر به ۱٫۵ متر کاهش پیدا کرده است.”
اسماعیل کهرم یکی دیگر از مشاوران سازمان محیط زیست ایران است که از دولت به خاطر عدم توجه به نظر کارشناسان انتقاد می کند و با ابراز تاسف از صدور مجوز برای ساخت سد شفارود می گوید: “این سد مساحت قابل توجهی از جنگلهای هیرکانی را از بین میبرد.”
ما را به خیر “گتوند” امید نیست
رئیس دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران از تاثیر سد گتوند بر شوری آب رود کارون خبر داده و گفته است:” این سد میتواند؛ شوری آب را حتی تا ۱۰ برابر افزایش دهد”. همان سدی که ” عیسی کلانتری، وزیر جهاد کشاورزی دولت هاشمی رفسنجانی و مشاور معاون اول روحانی از آن با عنوان جنایت یاد میکند” و 2500 میلیارد تومان خرج برداشته” و به قولی :” پروژهای که افتخارات و رکوردهایش را دیگران بردند و رنجش ماند برای شیرسنگیها، روستاییان آواره و بازماندگان آن هشت نفری که زیر بار سختیها تصمیم گرفتند در شورآبه پروژه خودکشی کنند.” این سد که قرار بود مرهم درد خوزستان شود حالا شده است زخم چرکینی که بیش از 400 هزار نخل را به نابودی کشیده است.
از ریه های تنگ گهر تا خاموشی خروش کنگان
وضعیت از این هم بحرانی تر شده است. آنقدر بحرانی که دیگر گهر نگین زیبای اشترانکوه لرستان به سختی نفس می کشد و هر روز ریه هایش تنگ تر و تنگ تر می شود. رودخانه کشگان لرستان نیز از نفس افتاده و این رود خروشان دیگر توان حرکت ندارد. حال دریاچه ارومیه هم همچنان ناخوش است. زاینده رود با مرهم های سرازیر کردن آب، دردش درمان نمی شود. وضعیت آنقدر سخت شده که وزیر نیرو چندی پیش از توقف برخی از سدها خبر داده بود: تراژدی ساخت سدهایی که قرار بود هزاران متر مکعب آب ذخیره کنند. اما کدام آب؟ در سال جاری میزان بارندگی در ایران ده صد کاهش داشته و نسبت به درازمدت 18 درصد منفی بوده است.
سهم اندک سازمان های مردم نهاد در مبارزه با بحران آب
این همه مشکل در حالی است که برخی از گزارش ها از سهم اندک” ان جی اوها” در فشار به حکومت برای یافتن راه حلی اساسی جهت کنترل این مشکل روز افزون که کشور را می تواند در معرض نابودی قرار دهد خبر می دهند”خوزستان پهناورترین استان کشور و تنها یک «انجیاو»ی زیستمحیطی!”” استان گیلان با مشکلاتی چون آلودگی رودخانهها و از بین رفتن جنگلها تنها چهار انجمن محیطزیستی ثبتشده دارد.”” سهم اصفهان از «انجیاو»های محیطزیستی ۵ مورد است.” تا کنون زنجیره های اعتراضی شکل گرفته اند اما کافی نیستند. صدای جامعه مدنی در بحران آب باید بلندتر شود. طرح یک “مسئله عمومی” در جامعه ایران مستلزم افزایش بیشتر حساسیت ها و آگاهی است اما نیازمند تحرکات عملی تری هست.
آیا آب به مسئله عمومی تبدیل شده است؟
مسئله آب نه اصلاح طلب می شناسد و نه محافظه کار یک مسئله سراسر ملی است. داستان نجات “کشتی” در طوفان دریاست. طرح مسئله عمومی مراحلی دارد. به نظر می رسد برخی از مراحل طرح مسئله آب گذشته است اما کافی نیست. این مسئله ابتدا از سوی حکومت انکار شده، اما خشک شدن رودها و دریاچه ها توجه افکار عمومی را جلب کرده است و به یک مسئله عمومی تبدیل شده است. حول این مسئله چارچوب های تفسیری شکل گرفته یعنی در این مرحله روزنامه نگاران، سیاستمداران کارشناسان و … وارد عمل شده اند و مسئله عمومیت یافته است. اما این عمومیت یافتگی نسبی است. می شود این صدا را بلندتر کرد. انتخابات اسفند جاری بهترین زمان برای طرح گسترده تر این مسئله عمومی است جایی که کاندیداهای مجلس برای راهیابی یه این نهاد قانونگذاری باید راهکارهای خود را برای حل این بحران ارائه دهند. طبیعتا نماینده ای که مسئله “آب” را مهم تر از مسئله بیرون آمدن موی سر دختران بداند بیشتر مورد پسند جامعه مدنی ایران قرار می گیرد.
انتخابات اسفند و طرح گسترده مسئله بحران آب
انتخابات اسفند بستری برای طرح گسترده خطری است که حیات ایران را درمعرض نابودی قرار داده است. وادار کردن حکومت به اصلاح رویه در مورد محیط زیست،خارج کردن مسئله از شکل “فانتزی گونه” به یک مسئله ملی برای احزاب و جریان های سیاسی کشور، برخورد قاطع با لابی های سدساز و ارائه الگوی مصرف بهینه آب، نیازمند وارد کردن اهرم فشاری است که هم در سطح جامعه مدنی از طریق برگزاری تجمع و تشکیل زنجیره های انسانی و رشد آگاهی و هم در سطح فشار نهادهای قانونگذار مانند مجلس باید دنبال شود. اگر انتخابات 88 و 92 علیه ” دروغ” بود، انتخابات مجلس 94 می تواند علیه خشکسالی باشد. همان دو آفت بزرگی که کورش فرمانروای نیک نهاد ایرانیان از خدای خود می خواهد کشورش را از گزند آنها مصون بدارد.