بررسی بسط تجربه ابراهیمی در قرائت دکتر شریعتی

معمار کعبه ایمان خویش باش

ابراهیم، در خوانش دکتر شریعتی، بانی و مؤسس جنبش اصلاح پس از هبوط انسان است؛ البته پیش از ابراهیم نیز در تلقی دینی، انبیا و مصلحانی بوده‌اند. انسانی که پس از هبوط به علت شکل بستگی مناسبات ظالمانه و تغلب در بستر تاریخ و زندگی انسان‌ها در چنبره طبقات و تبعیض جنسیتی و نژادی گرفتار افتاده است در این روند پس از هبوط وحدتِ هستی با تاریخ اجتماعی دچار انحرافِ معیار شده است و شرک  به جای وحدت و توحید هستی و تاریخ نشسته است. فی‌الواقع نهضت ابراهیم مواجهه و مقابله با نظام شرک بر مبنای احیا و ایجاد همبستگی توحیدی در تاریخ است که شریعتی حج را در کتاب تحلیلی بر مناسک حج تمرین آن همبستگی برابر و توحیدی و حضور در عرفات محل هبوط اولیه را به‌مثابه «توبه و آهنگ بازگشت» از آن انحراف معیاری می‌داند که محصول هبوط و مناسبات پس از آن است.

شریعتی در این نظرکرد به نهضت ابراهیم، از مبنای هستی‌شناسی وحدت و توحید عناصر هستی، به انکشاف معنایی راهبرد ابراهیم برای امحا و کاستن از این انحراف معیار پس از هبوط می‌پردازد. او استراتژی ابراهیم را ایجاد گفتمانی توحیدی می‌داند که مبنای همبستگی انسان‌ها را از امتیازبندی‌های طبقاتی و نژادی و جنسیتی و خدایان سلسله‌مراتبی درتنیده با آن‌ها به «اندیشه و باورمندی توحیدی» ارتقا می‌دهد؛ «همه خدای واحد دارند یعنی همه فقط انسان‌اند» (شریعتی، میعاد با ابراهیم، ص 28) و سپس در سیر خود به انبساط افق معنایی و ارائه مدلی از آن مناسبات آنچنان که شریعتی در تعریف حج ابراهیمی آن را «توحید اجتماعی» می‌نامد، ره می‌برد.

از این رو برای شریعتی، توحید و انحراف شرک دو مفهوم انتزاعی و موضوع بحث‌های کلامی نیست، بلکه او این دو مفهوم در بستر تجربه زیسته تاریخ بشر را به‌صورت انضمامی طرح می‌کند و توحید به معنای یک‌خدایی و شرک به معنای چندخدایی نیست، بلکه او به تبعات عینی این نوع نظام‌ها و جهان‌نگری‌ها در درگیری‌ها و چالش‌های اجتماعی، سیاسی،اجتماعی و اقتصادی نظر می‌کند و تأثیر متقابل و برهم کنش امر ذهنی و عینی بر همدیگر را به عرصه می‌آورد. «توحید یعنی خدا یکی؛ اما انعکاس اجتماعی این اعتقاد در جامعه و تاریخ بشری یعنی، انسان‌ها یکی هستند، نژادها یکی هستند، طبقات یکی هستند، چراکه همه دارای یک خدا هستند. شرک تنها یک شرک فلسفی و کلامی نیست، بلکه انعکاس و پرتو اجتماعی و تاریخی آن، یعنی شرک تاریخی و بشری و اجتماعی در زندگی انسان، پلید است و باید با آن مبارزه کرد. این است که داستان ابراهیم، داستان مبارزه با تغییر مسیر تاریخ بشریت پس از ورود به دوره زندگی مبتنی بر تولید و توزیع و زندگی استوار بر تبعیض – به هر معنا و به همه معانی تبعیض که وجود دارد- است و بازگشت به دوره برابری، اما برابری مبتنی بر خودآگاهی.» (همان، ص 33)

حال در این میان کعبه به تعبیر شریعتی، یادبود آغاز جهاد علیه انعکاس اجتماعی شرک در تاریخ بشر است و میقات و محل قراری برای هم‌پیمانان خدا و همراهان ابراهیم که با لبیک به ابراهیم، لبیک،  به معنای «بله آمدم»،  به مذهب او می‌گروند که در هیاهوی ایام، قبله و جهت گم نکنند.

شریعتی برای رهایی از انقیاد انعکاس اجتماعی شرک، تجربه نبوی و رهایی‌بخش «حج ابراهیمی «را در پیش رو می‌گذارد و آن را توسعه و تکامل معنایی می‌دهد. او در این اجتهادش حکم حج را «متشابه» ذی بطون می‌داند و به‌عنوان «یک حج‌کننده مسلمان» رساله‌ای فکری در باب تجربه خود از مناسک ابراهیم را بسط معنایی می‌دهد و افق معنایی بلند گشوده‌ای بر این اعمال می‌دمد تا بتواند از دل آن راهی به‌سوی کاهش آن شکاف و تضاد هستی و تاریخ بگشاید.

می‌توان گفت که شریعتی در تأویل حج در کتاب تحلیلی از مناسک حج در پی قد‌کشیدن سوژه انسانی ابراهیمی است که بتواند باتجربه آزادی و تکثیر آن، برآیندی رقم زند. دل‌‌نگرانی اصلی شریعتی در این کتاب فرجام انسان است؛ یعنی، پیشگیری از مسخ انسان آنچنان که کافکا می‌گفت و جلوگیری از جامعه طاعون‌زده آنچنان که کامو می‌گفت این نگرانی‌های شریعتی در آخر کتاب حج آمده است. از این رو می‌توانیم دغدغه شریعتی را چنین بیابیم که او از پس بازخوانی تجربه رهایی‌بخش میراث و مذهب ابراهیم در پی آن است که انسان در تبعید و در هبوط معاصر را به «مقام ابراهیم» دعوت کند و یک بعثت همگانی را سامان دهد.

شریعتی اکنون در حج راوی ابراهیمی‌شدن انسان است؛ «حج شبیه آفرینش است و در همان حال شبیه تاریخ و در همان حال شبیه توحید» (شریعتی، حج، ص 24)، بدین معنی که هر انسانی به سرشت طبیعی به‌مثابه آدم تجربه هبوط دارد و می‌تواند به‌مانند ابراهیم در دل تاریخ و هبوط شکاف بزند و شکوفه آغازین «توحیدِ آفرینش و تاریخ» را تجربه کند و در اجتماع انسانی امتداد دهد، اما شریعتی می‌داند که انسان معاصر در زیر چنبره‌ای از حجم بار آوار تاریخ در انقیاد است ندا در می‌دهد، ای «انسانی که تاریخ تو را مسخ کرده»، «صدای ابراهیم را بر پشت زمین نمی‌شنوی؟»

حج ابراهیمی در تلقی شریعتی نه زیارت که آهنگی در عمق معانی عالم و البته تجدید میثاق با فطرت و خروج از دیار درتنیده با تاریخ و زندگی است و پذیرش احرام و «پا جای پای ابراهیم» گذاشتن و احیای روح و دم مسیح در انسان مسخ‌شده و در محضر خدا و هستی و تاریخ نشستن است.

در این سیر حجی که شریعتی از این سنت استنباط می‌کند در مرحله اول «آهنگی به کعبه»‌کردن و حج اصغر است در اینجا احیای آن جهت به نسیان رفته در دل اعصار است که با کندن از وضع و موقع خویش آغاز می‌شود و بازخوانی هفت‌خوان ابراهیمی و احیای ارزش‌های همیشگی و ابدی، ایمانی دینامیک و هفتانه پایدار و ناگسستنی «طواف» بر مدار معیارها و جهت‌های کمپ او و سعی صفا و مروه دایمیِ حیات‌بخش و مدنیت‌ساز هاجری، نه سعی بیهوده‌ای که تکراری عبث و بی‌فرجامی است که حاجیانی بدون درک مدار ابراهیم و سعی هاجر و بدون عزمی برای تغییر در وضع و حال خود هجرت در مکان و نه هجرت در معنا کرده‌اند.

اما حج اکبر، «آهنگ از کعبه» رفتن است و سیر از خانه به صاحب‌خانه است که ترقی دیگر بر تجربه رهایی‌بخشی انسان است، «اکنون با جانت تجربه کن، از ابراهیم بیاموز که از هم آغاز مقصد کعبه نبود… نه دیگر حج خانه، که حج خدای خانه کن، که حج بزرگ‌تر، قبله در قفا نهادن است» (همان، 95)، از مکه بیرون رفتن و وقوف در مشعر شعور و عرفات آگاهی و منای عشق است که درنگ و تأمل بر سه وقوف خود پیش درآمدی قربانی «هر آنچه در چشم تو جای اسماعیل را دارد». (همان، ص 170)

این ذبح، آزادی از بند غریزه و رمی جمرات دائمی ابلیس و هر آنچه الیناسیون آدمی را رقم می‌زند است، رمی هر آنچه مناسبات پس از هبوط بر تاریخ تحمیل کرده و توحیدِ آفرینش و تاریخ را شکاف چندوجهی و چند سیلابی کرده است، «پس همواره در رمی جمرات باش» (همان، ص 195) و از انتقام ابلیس از انسان غافل مباش.

اکنون در پی این هفت‌خوان «ابراهیم‌وار زندگی کن و در عصر خویش، معمار کعبه ایمان باش» (همان، 76) در اینجاست که سوژه رهیده از مسخ در پس تجربه رهایی شریعتی، مسئولیتی ابراهیمی می‌یابد تا بر مناسبات حاکم بر هبوط و تاریخ عصیان کند و هشیار از انسان زدایی ماشین الینه‌گر، سیطره طاعون‌وار مصرف را و انعکاس اجتماعی شرک را نپذیرد و به میانه آتش و کوره مذاب تاریخ رود و اثرانگشت خود را و لبیک خود را بر مسیر مذهب ابراهیم حک کند تا در بعثتِ عمومیِ محصول رشد تاریخی بشر بر آن شکاف و انحراف معیاری که موجبات عدم تحقق توحید و انعکاس اجتماعی توحید در زندگی شده است، مشارکت جوید و در مسیر کاهندگی رنج بشر سهمی ایفا کند.

کتاب حج شریعتی با گفتاری درباره نیمه‌تمام گذاشتن حج و در قفا نهادن آن و آهنگ کربلا کردن است، حرکت امام حسین در تلقی شریعتی، جاری‌شدن مفاد و فحوای حج در تمام لحظات زندگی است و جهت و هنگامه را در پس الفاظ مدفون‌نکردن و تن به مناسبات محصول تغلب‌ندادن است، مراد و معنی مناسک را به‌جا آوردن و معماری افق‌های پیش‌رونده و گشوده ابراهیمی است، افق آزادی.

 

منبع: چشم انداز ایران شماره 101

مطالب مرتبط

انجمن‌ها با ابراز تأسف و محکو‌م‌کردن تجاوزگران،

زنده‌باد به خودمان! رفتاری که این روزهای بعد از حملات به تهران و شهرهای دیگرمان داشتیم، واقعا بهتر و منطقی‌تر از آنی بود که انتظار داشتیم. رفتاری خردمندانه و مدنی و... . رفتاری صمیمی همراه با مهر و صبوری. زنان و مردان از کوچک و بزرگ، در گرو‌ه‌های مجازی درخشیدند و روحیه پرستاری و محبت خود را در مقابل بلای جنگ و تخریب و خون‌ریزی به همه سرایت دادند.

ثبيت و افزايش اين سرمايه ايجاد شده در گروی تغيير رفتار عمومي حاكميت است

اكنون ما در اين مقطع نيازمند افزايش سريع و جدي قدرت ملي خود هستيم كه بسيار فراتر از بحث جنگ‌افزار و توان نظامي است. مجموعه حاكميت بايد با درايت و تدبيري سريع، رويكردي متفاوت نسبت به جامعه را در پيش بگيرد و از اين مسير امتياز تقويت قدرت ملي را براي مقاطع و مخاطرات احتمالي دريافت كند. خلاصه اينكه ما در اين جنگ هم به واسطه فعاليت‌هاي گسترده خيانتكارانه زنگ خطر ادامه رويكرد عمومي فعلي را شنيديم و هم با رفتار متين عامه مردم پيام ضرورت اعتماد و اطمينان به اين جامعه را دريافت کردیم.

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و تصمیم‌های بزرگ نیز نیازمند تغییر پارادایم‌ها و نگرش‌ها. با اعلام آتش‌بس و خاتمه موقت د‌رگیری‌ها، لازم است حرکت در مسیر تغییر نگرش و گفتمان، چه در داخل و در نسبت با افراد و جریان‌های وطن‌دوست و چه در خارج و در نسبت با کشورها و نهادهای بین‌المللی معقول و صلح‌طلب آغاز شود.

مطالب پربازدید

مقاله