برداشتی از سوره جاثیه

ابعاد نگرش انسانها به جهان و شكل گيرى گفتمان هاى متفاوت

مقدمه

در سوره دخان به طرح مبانی گفتمان توحید در قالب شکل گیری کتاب و استمرار آن در تعامل با گفتمان شرک که به شک مستمر دلخوش بودند، پرداخت و توصیه به انتظار در واژه ارتقاب که مراقبه و مراقبت را در خود دارد و یا اعتزال که حالت نه دوستی و نه دشمنی است نمود. شک مستمر باعث تنیدن شبکه ای در اطراف گفتمان شرک می شود که آنرا به دخان تشبیه کرده بود که بازگشت ناپذیر و امکان اصلاح نبود. گفتمان توحید – شرک به صورت طیف است و انسانها همواره وجوهی از این طیف را دارا هستند ولی جهت گیری به سمت توحید یا شرک مهم است.

در سوره جاثیه به توسعه و تفصیل سوره دخان می پردازد. واژه انتزال در سوره دخان تبدیل به تنزیل در سوره جاثیه میشود که نمایانگر تفضیل و تدریج در نزول است. در این سوره اصل توسعه و شوندگی را با مثالهای متفاوت در سطوح مختلف طرح می کند و به نحوه برخورد گفتمان شرک می پردازد و در روش برخورد به جریان توحید توصیه می کند که برخورد آنها را نادیده گرفته و مبادرت به اعراض و حتی عفو نمایند.

طرح مبانی

آیات اولیه سوره (1) به طرح موضوع و تفضیل باورها و گفتمانها در سطوح مختلف می پردازد.

واژه تنزیل (2) در شروع سوره گویای نزول تدریجی توسعه رحمت و نعمت هاست. این نزول یک طرفه و به صورت مجرد و از بالا به پایین نیست این واژه در قرآن با مشتقات بسیاری بکار گرفته شده است. نزول باران از آسمان (3)، نزول آهن (4)، نزول لباس (5)، نزول مّن و سلوی (6)، نزول ذکر، نزول سکینه، ملائکه و غیره به وفور در قرآن آمده است. واژه “نزول” به معنای “فرود آمدن از یک موقعیت و حالت برتر و عالی میباشد. این نزول به صورت مکانیکی صورت نمی گیرد بلکه به صورت پیوسته و مستمر در تعامل با سایر پدیده ها از یک حالت به حالت دیگر در حال انجام است و جهان هستی همیشه در حالت نزول مستمر می باشد. در سطح جامعه و شکل گیری زبان، تعاملات بین انسانها به صورت نظام ارتباطی و گفتمان در قالب زبان صورت می گیرد و به نزول و خلق روابط جدید می انجامد. در مجموعه زیست – محیط ممکنات تعامل صورت می گیرد و حالات جدیدی به صورت پی در پی خلق می شود و مجموعه شرایط زیست – محیط در آن نقش دارد و محصول ارتباط حالت های جدید و نزولهای پی در پی است که حق و ضروری است. بنابراین تنزیل گویای شوندگی همیشه جاودان در جهان هستی است و پدیده ها و انسانها براساس ظرفیت خود در تعامل با این شوندگی به دریافت می رسند. دریافت پدیده ها محدود ولی دریافت انسانها براساس سامانه دانایی و میزان پاکی آنها متفاوت است و اگر براساس عقل و کار اکتساب شود بسیار رشد یابنده است.

این حالت ضروری را قرآن حق می گوید(7) که با اقتدار و حکمت پیوسته ادامه دارد(8) و با واژه های “عزیز و حکیم” آمده است. بنابراین تنزیل کتابی که عزیز و حکیم  است پیوسته ادامه دارد و تمامی این دستآوردها در هر دوران توسط پیامبران، مصلحین و مجموعه خرد جمعی انسانها طرح می شود.

در سطح اول تفصیل گفتمان توحید اشاره به آیتها در آسمانها و زمین برای کسانیکه آنها را فهم و به تنطیم رابطه درست می پردازد می کند (9).

“آیات” جمع “آیه” به معنای علامت و نشانه ای است که دلالت بر وجود چیزی نماید و به آن اشاره کند. فرآیند شکل گیری سخن در اثر ارتباط به صورت آواها، صداها، کلمات، جملات، فرضیه و تئوری شکل می گیرد که، حاصل یک نظام نشانه است (10).

آُسمانها و زمین دارای جهات و وجوه مختلفی هستند و هر وجه متفاوت یک “آیت” است و مؤمن که نمایانگر التزام عملی به علم و یقین است این وجوع متفاوت و روابط آن را درک و در اثر تعامل متعادل به توسعه آن می پردازد.

واژه “آیات” در سوره های آل عمران، انعام، بقره، یونس و روم با تعداد بیشتری بکار رفته است ولی از نظر درصدی حجم آن در سوره جاثیه بیشتر است.

در سطح دیگری از تنزیل کتاب به خلقت انسان و سایر موجودات و انتشار و توسعه آن می پردازد و آن را نیز دارای آیاتی می داند(11). وجوه مختلف خلقت، مراحل آن و حالتهای آن که به تفضیل و تدریج آمده است که در واژه تنزیل کتاب طرح گردیده است.

واژه “یبث” از مصدر “بث” به معنای پراکندن و افشاندن است که نمایانگر توسعه تدریجی خلقت در دایره زیست – محیط ممکنات می باشد و یک ضرورت و حق است.

واژه “بث” در سوره نساء نیز به همین معنا آمده است(12). فرآیند خلقت از حالت اولیه بسط داده شده است ولی در اثر اصل زوجیت به شتاب رسیده است. این  پیوستگی و زایندگی باعث توسعه گردیده است و در اثر “بث” پراکنده و انتشار یافته است. حالت واحد به تکثیر و تفاوت منجر شده است و در این تفاوتها خیر وجود دارد(13).

کسانیکه در این آیات تدبر می کنند و روابط بین آنها را درک و توسعه می دهند به “یوقنون” شناخته شده اند.

سپس به سطح دیگری از گفتمان توحید در قالب می پردازد که بیانگر اینست که تغیییرات در شب و روز باعث بروز حیات و توسعه رزق می شود(14).

اختلاف شب و روز به منزله حالاتی است که بین حرکت زمین و خورشید باعث بروز فصول و شب و روز می شود و این تفاوت حالات باعث پیدایش حیات، رزق و توسعه آن می باشد. حالات مختلف بخار آب، تشکیل ابر، حرکت توسط باد و تغییر دما که باعث ریزش باران می شود، “رزق” نامیده شده است زیرا باران رزق است و باعث احیاء زمین، طبقه بندی منابع آب و ذخیره آن در اعماق زمین احیاء گیاهان است.

مجموعه این حالات مختلف که منجر به شوندگی می شود را “آیات” می داند و کسانیکه این مجموعه روابط را فهم و توسعه می دهند را “یعقلون” نامیده است.

مجموعه سطوح مختلف تنزیل کتاب که ذکر شد همگی ضروری و حق هستند یعنی نزول آنها براساس تعامل همیشه جاودان بین پدیده ها و انسانها همواره در حال شوندگی است و همه “آیات” هستند و کسانیکه مجموعه آیات را درک و آنرا توسعه می دهند را “یومنون” نامیده است.

سطوح مختلف آیات توسعه سطوح مختلف دریافت کنندگان نمایانگر تفصیل کتاب است که در این سوره مد نظر می باشد و در قالب واژه های “تنزیل الکتاب” آمده است که تحقق آن ضروری و حق شمرده شده است. و این را در قالب واژه های “عزیز حکیم” آورده است.

تخصیص آیات مختلف به اقشار مختلف از مؤمنین، یوقنون و یعقلون نشانگر طرح سطوح متفاوت دریافت متناسب روابط و پیچیدگی آنها بین پدیده هاست. بیان مضارع این واژه ها گویای تنزیلی بودن آن است که نشانه پیوستگی و همیشه جاوران بودن تنزیل و دریافتها و ارتقاء در سطوح ایمان است.

در سوره دخان پس از بیان کلی مبانی گفتمان توحید در آیات اولیّه ناگهان آهنگ گفتمان تغییر کرد و برخورد شک آمیز دائمی گفتمان شرک طرح گردید که به آن دلخوش بودند و سپس به ماهیت این شک پرداخت که حالت دخان داشت و همه آنها را فراگرفته و احاطه کرده بود (غوطه ور در شک دائمی و عدم برون رفت از آن ).

در سوره جاثیه که بسط سوره دخان است پس از طرح تفصیلی سطوح مختلف آیات که حالت آموزشی داشت و گفتمان توحید را ارائه می داد ناگهان آهنگ گفتمان تغییر می کند که گویای نحوه برخورد دیگران با آن است(15). واژه ها و آهنگ بسیار تندتر از مورد مشابه در سوره دخان است. “ویل لکل افاک اثیم” در سوره جاثیه در مقابل “بل هم فی شک یلعبون” که در سوره دخان آمده است. مجموعه تنزیل و تفصیل آن آیات که نشانگر وجوه مختلف آسمانها و زمین، خلفت، اختلاف شب و روز، نزول باران، احیاء زمین و نقش باد که تحقق همه آنها ضروری و حق بوده است و در سطوح اقشار مختلف دریافت شده است واکنش تندتری بدنبال داشته است که گویای توسعه و تفصیل در گفتمان توحید – شرک در روند دورانهای تاریخی است.

واژه “ویل” به معنای هلاکت، ” افاک ” از ” افک” می آید که به معنای دروغ است و کلمه “اثیم” از “اثم” می آید که به معنای خودبینی و خطاکار است.

در برابر گفتمان بسط یافته توحید در شش آیه اول سوره ابتدا به واکنش آنها می پردازد و سپس دلایل و رفتار آنها را بازگو می کند. واکنش تند به گفتمان توحید “هلاک و مرگ بر هر دروغگوی خودبین و خطاکار” است.

سپس به صفت “افاک اثیم” در آیه بعد می پردازد (16) و می گوید علیرغم اینکه “آیات” را که برایشان خوانده می شود ولی اصرار بر کبر و استکبار دارند و قصد ندارند ضرورت و حق را بپذیرند و مانند این است که اصلاٌ این آیات را نشنیده اند و عذاب الیم را برای خود ایجاد کرده اند. در سطح دیگر می گوید این قشر “افاک ایثم” با اصرار و کبر وقتی به “آیات”، علم نیز پیدا کنند آنها را استهزاء می کنند(17) و عذاب مهین را برای خود ساخته اند.

و در سطح دیگری می گوید به علت اشتغال و وابستگی صرف به امور دنیا این گونه اکتسابات برای آنها نفعی ندارد زیرا در راستای تعامل متعادل با نعمتهای بدست آمده از تنزیل توسط توانایی آنها کسب نشده است و حق نیست و لذا پشت سر و هم پیش رو برای خود جهنمی ساخته اند که کنایه از استمرار ایجاد شبکه نامتعادل در اطراف خود است. واژه ” وراء” به معنای پشت سر و هم پیش رو بکار رفته است. واژه “شیئا” نکره بکار رفته است که دارای با ر منفی و تحقیر می باشد که بیانگر اینست که مکتسابات آنها رشد یابنده نبوده است و لذا برای خود “عذابی عظیم” فراهم کرده اند.

در فراز آخر به عنوان نتیجه می گوید تنزیل کتاب و تفصیل مستمر آن “هدی” می باشد که مبالغه در هدایت را برساند و کسانیکه که آنرا درک و ملحوظ نکنند برای خود “عذاب من رجزالیم” ساخته اند(18).

همانطور که در قسمت گفتمان توحید به تفضیل فرآیند نزول در قالب “آیات” پرداخته بود که اقشار مختلفی که آنرا درک و اجرا میکردند ، در گفتمان شرک نیز سطوح مختلفی را طرح کرده است ودلایل آنرا نیز طرح کرده است.

 

دلایل مخالفت و جدال

1- اصرار بر کبر(19)

2- هوی(20)

3- بغی(21)

4- غرور حیات دنیائی(22)

5- ظن(23)

6- عدم اتصال به توحید (24)

در اثر جدال با توحید اکتساباتی در سطوح مختلف به شرح زیر بدست آمده است(25):

1- عذاب الیم

2- عذاب مهین

3- عذاب عظیم

4- عذاب من رجز الیم

نقش انسان

“اعمال – اکتساب – اجتراع” و “تفکر و تعقل و تسخیر” همانطور که در سوره های اخیر آمده است و انسان با توجه به میزان سامانه دانایی و پاکی خود به یک تعامل و تنظیم رابطه متعادل با این رحمت که خود در حال ایجاد و تکثیر آن است می پردازد و یک زندگی سا لم را شکل میدهد که این گفتمان توحید و یا تنزیل مستمر کتاب است.

در فهم، درک و التزام عملی به گفتمان توحید در سطوح مختلف توسط  مؤمنین (ایمان التزام عمل به علم و یقین است) و در سطوح مختلف یقین ،عقل و تفکر (یوقنون، یعقلون و متفکرون)(26) انسان به روابط بین پدیده پی برده و با ترکیب آنها در فرآیند اندیشه به تدوین فرضیه و تئوری می پردازد که مبنای حرکات بعدی است. تفکر و تعقل و بازنمایی در ذهن و اندیشه بازتاب آن به منزله مبنائی برای کار، عمل، کسب و اجتراع (اکتساب) در مجموتعه ای از واژه هایی نظیر “تفکر و تعقل” و “اعمال، اکتساب و اجتراع”(28) آمده است. این فرآیند را با واژه “سخر” تبین کرده است(28) در حقیقت سطح گفتمان توحید و تنزیل کتاب را توسعه می دهد و عمق آنرا که نقش محوری انسان در اکتسابات توسط خود اوست را هدف می گیرد. فرآیند تسخیر توسط تفکر و تعقل صورت می گیرد و محصول آن علم است که در اثر عمل به آن و تعامل مستمر انسان با جهان هستی منجر به دستآوردهایی می شود که اگر این رابطه متعادل به نفع عموم باشد یک زندگی سالم ایجاد خواهد کرد(29).  قرآن در یک مثال تمثیلی که مجموعه این عوامل در آن بکار رفته است مثال کشتی و نحوه حرکت و تعادل آنرا توسط انسان بیان می کند و در این تسخیر انسان نعمتها و رزق را برای خود ایجاد می کند و باید بهره برداری درست از آن بنماید. واژه های سخر، جاری شدن کشتی در دریا، لتبتغوا من فضله” و شکر گویای این فرآیند است. در واژه “لک” حرف “ل” غایت برای نتیجه تسخیر دریاهاست. در آیه بعد فرآیند تسخیر را ارتقاء می دهد و به تمام جهان هستی توسعه می دهد و تأکید “جمیعاً” تاکید بر هر آنچه در آسمانها و زمین است می باشد. بطور کلی در سوره های اخیر جوهره اصلی گفتمان توحید انسان سازی در راستای فهم، درک و دریافت نعمت ها و رحمتها که همان تنزیل مستمر کتاب است و دائماً در حال زایش ، ریزش و رویش است می باشد به طوریکه اگر انسان با توجه به میزان سامانه دانایی و پاکی خود به تنظیم متعادل با این نعمات توسط عقل و کار بپردازد به اکتسابات نائل می آید و زندگی سالم که همان شوندگی مستمر خود و جهان هستی می باشد را پیوسته تحقق و توسعه می دهد.

مصداق تاریخی

در بیان مصداق تاریخی به قسمتی از داستان بنی اسرائیل که ارتباط به این سوره دارد می پردازد(30). بنی اسرائیل پس از رهایی از شبکه فرعون به مراحلی مختلفی از سفر دست زدند که منجر به توسعه جامعه آنها شد. قرآن می گوید آنها “به کتاب” و راهنما یافته بودند و در اثر استمرار و توسعه جامعه  نیاز به “حکم” جهت داوری داشتند. توسعه باعث بروز تفاوتها و اختلاف می شود که برای حل آنها نیاز به قراداد ها و نظم و انضباط دارد لذا شکل گیری حکم داوری نشانه این شرایط است(31). پس از بارش رحمت می توانستند با تنظیم رابطه توحیدی به رزق طیب دست پیدا کندد و این باعث برتری کیفی و ایجاد زندگی سالم می شد (گفتمان توحید) و این حالات با آیات و ئلایل روشن بر ایشان تبیین شده بود ولی آنها پس از دستیابی به علم در دوران توسعه به اختلاف در اثر بغی رسیدند که حاکی از عدم تنظیم رابطه متعادل و سالم با رزق و نعمات بود (گفتمان شرک).

با استفاده از آیات اولیه و این مصداق تاریخی به پیامبر می گوید(32) این گفتمان را با تجارب تاریخی برای تو تبیین  کردیم لذا شایسته است در این راه و حرکت نهایی ، از کسانیکه از هوی (گفتمان شرک) پیروی می کنند تبعیت نکنی.  واژه ” یغنوا” از مصدر”غنا” به معنای بردن حاجت به کس دیگر است که نشانه از اتصال به واسطه است. گفتمان توحید بدون واسطه و ایجاد شرک است و کتاب که مجموعه دستآوردهای مستمر است عامل انتقال بصیرت، هدایت و رحمت است. نکته جالب توجه اینست که در این آیات پیامبر موظف می شود که همراه مردم و مانند  آنها در این راه باشد. فرآیند فهم و درک رحمتها و تنظیم رابطه متعادل با آنها براساس میزان سامانه دانایی و پاکی انسانها به تولید و توسعه گفتمان توحید می انجامد و پیامبر خود نیز جزئی از این راه باید باشد.

بعلاوه اکتسابات دو گفتمان توحید – شرک مساوی و برابر نیست هر کس براساس اکتسابات خود ارزیابی می شود و این حق است. سپس به بسط گفتمان شرک و دلایل حق نبودن آنها می پردازد (33) که علت اصلی آ ن هوی و خودخواهی و عدم توانایی در بکارگیری عوامل شناخت است.

در نقطه عطف این سلسله آیات به دستآورد و حالات دو گفتمان به صورت تشبیه می پردازد. اگر چه خطاب به ظاهر به یک نفر که پیامبر است می باشد و لی خطاب به عموم مردم است که می گوید همواره هر گروه از مردم اکتسابات خود را می بینند و نتایج اعمال خود را لمس می کنند. این حالت را با واژه “جاثیه” از اسم مصدر “جثو” و به معنای نشستن بر روی دو زانو آورده است که نمایاگر “تری” و دیدن اکتسابات است.

بیان گروهی این قضاوت جالب است زیرا از نظر جامعه شناسی هر جریان در هر دوره به کلیت دستآورد خود پی می برد. اگر چه تک تک افراد نیز مسئول اکتسابات خود می باشند(34) ولی امکان درک آن همواره و در تمام حالات نباشد.

روش برخورد

در مراحل تعامل فکری و بسط گفتمان توحید – شرک که باعث تجلی فرآیند فهم، درک و جذب رحمتها می شود و باورها در تعامل قرار میگیرند روش برخورد بسیار نرم و ملایم است تا گفتمانها در یک فرآیند اصلاحی درک شوند. اگر چه در این فرآیند گفتمان شرک مبادرت به استهزا، تمسخر و طعنه می پردازد ولی به پیامبر توصیه می شود که مؤمنین باید از بدیهای کفار چشم پوشی کنند و در گذرند و معترض آنها نشوند زیرا خود ماحصل اکتسابات خود را خواهند فهمید(35).

واژه “یغفروا” در این آیه به معنی عفو و نادیده گرفتن رفتار و گفتار گفتمان مقابل و اعراض از آنها میباشد. به عبارت دیگر خود را مشغول آنها و درگیر مخاصمه و بحثهای حاشیه ای متقابل نکنند. و در آیه بعد از آن می گوید هرکس هر کار خوب و بدی که می کند سود و ضررش برای خود اوست.

نتیجه

ما حصل گفتمان توحید که در طرح آیات اولیه بسط داده شد و سپس با مصداق تاریخی و دلایل بیشتر آمد، قصد دارد بگوید که عمل و اکتسابات هر فرد در نظام توحید و یگانگی بر سایرین اثر گذار است و افراد و جوامع اگر فقط به فکر منافع خود باشند در نهایت ضرر آن به همه چیز و همه کس خواهد رسید. لذا تنظیم رابطه درست با نعمت ها براساس توانایی و ایجاد یک زندگی سالم به نفع همه است و این گفتمان در آیات مختلف سوره آمده است(36). در این سوره به علت اهمیت این گفتمان و نتایج آن وزن زیادی به اکتسابات و نتایج داده است و با بکارگیر واژه های ساعه، قیامت، وعدالله، ترجعون، یجمعکم و لقا آنرا شبیه سازی کرده است(37).

قشر بندی

در این سوره به تناسب سطوح مختلف آیات طرح شده به سطوح اقشار مختلف در نحوه درک این سطوح اشاره شده است که قبلاً ذکر شد ولی در مجموع آنها را به کسانیکه با تفکر و تعقل عمل می کند و کسانیکه با استهزا برخورد می کنند  بیان کرده است.

پاورقی و منابع

 

(1) سوره جاثیه آیات 1 تا 15

2) سوره جاثیه آیه 2

(3) سوره  فاطر آیه 27

(4) سوره حدید آیه 75

(5) سوره اعراف  آیه 76

(6) سوره بقره آیه 57

(7) سوره جاثیه آیه 6

(8) واژه های عزیز و حکیم در سوره جاثیه آیه 6

(9) سوره جاثیه آیه 3

(10) به مقاله “ساختار، ارتباط، زبان، روایت و گفتمان، “سایت جرس” حسن پویا، تاریخ 6 شهریور 1392 مراجعه شود.

(11) سوره جاثیه آیه 3

(12)  سوره نسا آیه 1

(13)  در برداشتی از سوره نسا بعداً خواهد آمد.

(14) در سوره جاثیه ایه 5

(15) سوره جاثیه آیه 7

(16) سوره جاثیه آیه 8

(17) سوره جاثیه آیه 9

(18) سوره جاثیه آیه 11 و 20

(19) سوره جاثیه آیات 8 و 31

(20)  سوره جاثیه آیات 18 و 23

(21) سوره جاثیه آیه 17

(22) سوره جاثیه آیات 24 و 35

(23)  سوره جاثیه آیات 24 و 32

(24)  سوره جاثیه آیات 10

(25)  سوره جاثیه آیات 8 ، 9 ، 10 و 11

(26)  سوره جاثیه آیات 4، 5 و 12

(27)  سوره جاثیه آیات 33،30،29،28،26،22،21،18،14،13،10،5

(28)  سوره جاثیه آیات 12 و 13

(29)  به سوره زخرف سایت ملی – مذهبی قسمت اندیشه، حسن پویا مراجعه شود.

(30)  سوره جاثیه آیات 16 و 17

(31)  این توسعه و نیاز به عقود و داوری  در برداشتی از سوره مائده خواهد آمد.

(32)  سوره جاثیه آیات 18 و 19

(33)  سوره جاثیه آیات 23 تا 37

(34)  کل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیمه کتابا یلقیه منشورا

(35)  سوره جاثیه آیات 14 و 15

(36)  سوره جاثیه آیات 32،27،24،17

(37)  سوره جاثیه آیات 24،17،14،11،10،5 تا 35

مطالب مرتبط

انجمن‌ها با ابراز تأسف و محکو‌م‌کردن تجاوزگران،

زنده‌باد به خودمان! رفتاری که این روزهای بعد از حملات به تهران و شهرهای دیگرمان داشتیم، واقعا بهتر و منطقی‌تر از آنی بود که انتظار داشتیم. رفتاری خردمندانه و مدنی و... . رفتاری صمیمی همراه با مهر و صبوری. زنان و مردان از کوچک و بزرگ، در گرو‌ه‌های مجازی درخشیدند و روحیه پرستاری و محبت خود را در مقابل بلای جنگ و تخریب و خون‌ریزی به همه سرایت دادند.

ثبيت و افزايش اين سرمايه ايجاد شده در گروی تغيير رفتار عمومي حاكميت است

اكنون ما در اين مقطع نيازمند افزايش سريع و جدي قدرت ملي خود هستيم كه بسيار فراتر از بحث جنگ‌افزار و توان نظامي است. مجموعه حاكميت بايد با درايت و تدبيري سريع، رويكردي متفاوت نسبت به جامعه را در پيش بگيرد و از اين مسير امتياز تقويت قدرت ملي را براي مقاطع و مخاطرات احتمالي دريافت كند. خلاصه اينكه ما در اين جنگ هم به واسطه فعاليت‌هاي گسترده خيانتكارانه زنگ خطر ادامه رويكرد عمومي فعلي را شنيديم و هم با رفتار متين عامه مردم پيام ضرورت اعتماد و اطمينان به اين جامعه را دريافت کردیم.

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است

شرایط خطیر، نیازمند تصمیم‌های بزرگ است و تصمیم‌های بزرگ نیز نیازمند تغییر پارادایم‌ها و نگرش‌ها. با اعلام آتش‌بس و خاتمه موقت د‌رگیری‌ها، لازم است حرکت در مسیر تغییر نگرش و گفتمان، چه در داخل و در نسبت با افراد و جریان‌های وطن‌دوست و چه در خارج و در نسبت با کشورها و نهادهای بین‌المللی معقول و صلح‌طلب آغاز شود.

مطالب پربازدید

مقاله