آیا اکنون می توان گفتمان دینی را بازسازی کرد؟
عماد رسن اهل عراق است او مقالات بسیاری در روزنامه های
عربی وسایت خودش نوشته از جمله:
– آیا تروریسم منشأ اسلامی است؟
– سکولار یا مدنی؟
– اصلاحات عبادی ودولت در سایه
– آیا اسلام مسیر مسیحیت را طی خواهد کرد درپذیرش نظام
سکولاریسم!
– آیا اکنون می توان گفتمان دینی را بازسازی کرد؟
او دراین مقاله از جنبه های گوناگون پرسشهای را در باره متن
وقدسی بودن وبازسازی اندیشه دینی وبرخورد انتقادی با آن
وجایگزینی روش نوین به جای روش کهنه سنتی را مطرح
نموده است و…
آقای علی سرداری این مقاله را به فارسی برگردانده است.
مقاله:
آیا اکنون می توان گفتمان دینی را بازسازی کرد؟
بازسازی گفتمان دینی
بازسازی گفتمان دینی رابسیاری ازروشنفکران، اندیشمندان
ودیگرانی همچون سیاستمداران، محققان در نهاد دینی مانند
الازهر که به دستور مقامات فراخوانده شده اند ویا از طریق
احساس مسئولیت برای بازسازی گفتمان دینی برای خارج شدن
از بحران افراط گرایی دینی دست به کار شده اند، آیا اکنون می
توان گفتمان دینی را بازسازی کرد؟
پرسشی که به درادامه آن تعداد زیادی پرسش به دنبال خواهد
داشت ومن از دو پرسش مهم، نخست: اینکه آیا یک گفتمان
دینی واحد اکنون جود دارد تا آن رابازسازی کرد؟
دوم، آیا بازسازی گفتمان (گفتمانها) مشکل افراط گرایی دینی را
درجوامع اسلامی ومسلمان را حل خواهد کرد؟
درپاسخ به پرسش نخست، واقعیت خودرا بر آن تحمیل می کند،
مطمئناً یک گفتمان دینی واحدی برای بازسازی اکنون وجود
ندارد، بلکه چندین گفتمان حضوردارند از جمله گفتمان دینی
سلفی، محافظه کار، ورهایی بخش ومعروف به اعتدال وغیره.
افزون برآن، گفتمان نهادهای دینی در صحنه حاضر هستند، و
گفتمانهای دیگری نیزوجود دارند وآنها اکنون درحال تولید شدن
می باشند. البته این مربوط به گروههای خارج از چارچوب
نهادهای دینی سنتی هستند. در ضمن هیچکسی برآنها نظارت
ندارد مانند گفتمان جهادی سلفی وگفتمان دینی لیبرالی که از
ارزش های غربی تغذیه می کند. بنابراین، ما با طیف گسترده ای
ازگفتارهای دینی زنجیره ای روبروهستیم که نمی توان یک باره
همه آنها رابازسازی کرد.
این مشکلی است که نمی توان به راحتی ازگفتمان نخست
عبورکرد وبرآن غلبه نمود. اما پاسخ ما به پرسش دوم؛
بازسازی گفتمان دینی اکنون چقدر مؤثر وکارآیی خواهد داشت؟
ازسویی لازم است بدانیم معنی این گفتمان در مرحله نخست به
چه معنی است.
گفتمان مجموعه ای ازمعیارهای(استانداردهای) شناختی
واخلاقی همآهنگ دریک سیستم فکری وزبان
واحد ودارای مرزهای مشخصی می باشد، همین دو
موضوع باعث می شود تا آن را از سایرمعیارها (استانداردها)
وگفتمانهای دیگر جدا نماید. گفتمان، یا آن سیستم جدا از واقعیت
نیست بلکه آن در متن های محدود ومعین از طریق زبان گفتاری
ونوشتاری وراه برقراری ارتباط با یک اجتماع کوچک یا
بزرگ را دارد، این زبان است که نحوه تعامل بین کسانی که آن
گفتمان را پذیرفته وکسانی که گفتمان دیگری را اتخاذ می کنند
تعیین می نماید، وبه عنوان مثال، گفتمان سلفی، که با بازگشت
به سلف صالحی که متن را خوانده ودرک کرده، دید خاصی در
نحوه خواندن متن دینی دارد وما متعهد به درک وکاربرد آن متن
الزام آور می گرداند.
گفتمان سلفی دارای یک سیستم معیاری (استانداردها) است که
به آن متعهد می باشد، وهرارزش عقلی بازسازی شده را نیزرد
می کنند و از سوی دیگربه هرارزشی که ریشه غربی داشته
باشد به آن نیز نه می گوید، واین گفتمان دارای محیطی است که
آن ازطریق احزاب سلفی در روابط اجتماعی ومجموعه ای
ازمساجد ومحلات مسکونی که در آن به نظر می رسد راه گفتار
ولباس برای زنان و مردان درآن محیط موجود است همه
تحرکات سیاسی می باشد به همین خاطرآنها را از دیگر گروه
های مذهبی اسلامی متمایز می نماید، زیرا نحوه لباس و معامله
با دیگران را تعیین می کند چه کسی این گفتار را پذیرفته و آن را
به عنوان یک زبان و ارتباط به حساب می آورد. گفتمان تا حدی
وظیفه شکل دادن به ذهنیت فردی وآگاهی جمعی وگروههای
ویژه را برعهده دارد وهر گفتمان نیز دارای مراکز قدرت
وفعالانی دارد که آنها را پذیرفته به حوزه عمومی ویژه خودی
است آن را عرضه می کنند.
ما در اینجا به اصطلاح باسازی برگردیم، این بدان معنی است که
در اینجا یک گفتمان فعال وجود دارد ونیازهای واقعی را برآورده
می کند، واز جانب دیگر آن واقعیت خیلی سریع در حال توسعه
یافتن است. وگفتمان سلف وکسى که آن را حمل می کند،
واعظان، بزرگان دین وواعظان مساجد آن را خیلی سریع
فهمیده، بنابراین باید این گفتار ترمیم شود تا دوباره با واقعیت
جدید مطابقت داشته باشد.
در مرکز قدرت گفتمان سلفی متن مقدس است وگفته های سلف
و کسانی که آن را حمل میکنند، این گفتار باید بازسازی شود تا
بار دیگر دوباره با واقعیت جدید مطابقت داشته باشد، از جانب
دیگر باید دراینجا اعتراف کرد که گفتمان دینی اسلامی در بیشتر
شاخه های آن با بحران های پی درپی مواجه می باشد، زیرا
درب اجتهاد تا به امروز همچنان بسته مانده است، چون اینها
نتوانسته اند گفتمان خود را به پیروانش ارائه دهند.
در این راستا واواخر قرن نوزدهم تلاشهای جنبش اصلاحات
دینی یا به نام رنسانس اسلامی که ازجانب جمال الدین افغانی،
محمد عبدو وغیره مانند رشید کوششهای درجهت بازسازی
گفتمان وبازسازی گفتاری که ارتباط زبان را به شکلی متناسب
با واقعیت تطبیق می داد انجام گرفت.
همانطور که متن جوهر اندیشه را با نوآوری لمس نمی کند،
بلکه تنها از طریق طرح و وصل آن از نو کارآیی خواهد داشت،
از سوی دیگر میان، گفتمان تندرو نقش مهمی در پیدایش
جریانهای رادیکال داشته است، با این حال، این بدان معنی نیست
که متن مقدس و روش تفسیرآن افزون بر نقش، شاخه های مهم
این گفتمان بازسازی پذیرخواهند بود، علاوه بر نقش روایت
دینی، مانند داستانهای شهادت و زندگی پیامبر واصحاب وی
درجامعه به طور (صددرصد) ناب وسفید جا افتاده اند همانطور
که این نگاه درکتب تاریخ به تصویر کشیده اند، وآن را نیز
روایت نموده اند، ازجمله قرآن را، از طرفی این نوع تلقی
بخشی جدایی ناپذیر ازآگاهی جمعی وحافظه جوامع اسلامی
گردیده است، لذا هر شخص یا گروهی خارج از مؤسسات دینی
گفتمان خاصی را اتخاذ می کند و می تواند متون مقدس را تفسیر
کند و براین اساس، گفتمان بازسازی دینی ایده خوبی به نظر
نمی رسد زیرا مشکل هنوز در اصل متن نهفته است.
آیا ما متن دینی را کاملاً رد می کنیم، یا آیا آن را کاملاً قبول
داریم، یا اینکه روش دیگری نیز برای آن وجود دارد؟ امکان
ندارد متن دینی را به طور منطقی واخلاقی رد کرد، چرا که آن
بخش جدایی ناپذیر از میراث بشری است، این یک شاخه مهم از
شاخه های سیستم اخلاقی معیاری برای انسان است و راه
برقراری ارتباط با آن بسیارمهم است بنابراین،آیا ما می توانیم
کاملاً بدون انتقاد آن را بپزیریم؟ اصطلاح انتقاد دراینجا به معنای
دست کم گرفتن شان متن نیست، همانطورکه در ترجمه عربی
این اصطلاح برمی آید، آن یک رویکرد فکری مبتنی بر
معیارهای اخلاقی است، پذیرش کامل آن ما را به اینجا خواهد
رساند که اکنون هستیم. درنتیجه راهی باقی نمی ماند مگر
بازسازی وطرز تعامل با متن.
بزرگترین مشکل پیش روی نهادهای دینی، روش شناسی
درتعامل با متون دینی است که آن براساس روش شناسی قدیمی
استوار می باشد، مسئولان این موسسات نمی خواهند با برنامه
های درسی مدرن که در غرب وشرق توسعه یافته است تماس
برقرارکنند، وبا تاکیه بر اینکه می خواهند هویت خویش را حفظ
نمایند، بنابراین باز سازی گفتمان دینی چیزی نیست تا بتوان از
آن جلوگیری کرد، وازجانب دیگراگر میراث روش جدید را بپذیرد
همه آن امتیازات کنونی خود را از دست خواهد داد. زیرا آنها
تنها کسانی هستند که تفسیر متن دینی را با پشتیبانی
مراکز قدرت سیاسی در راس آنها حاکمیت رسمی می باشد در
دست دارند، اینها از گفتمان محافظ کاری پیروی می کنند که
آن پدیده ستیزه جویی دینی است، بنابراین، بازسازی گفتمان
دینی چیزی نیست که برای جلوگیری از پدیده افراط گرایی دینی
مؤثر باشد.
بازسازی اندیشه دینی با استفاده از روش علمی پیشرفته در
تعامل با متن دینی و تاریخی که خارج از نهادهای دین سنتی می
باشند در ضمن این نقش باید به مؤسسات دانشگاهی که به دور
ازتقدس ارثی هستند انتقال یابد، در نتیجه، افراد متدین تا
کنون هم چنان با رویکرد ستاره شناسی مثبت به راه خود دراین
مسیرادامه می دهند، و اینها ازاین رویکرد خارج نمی شوند
مگر در صورت اضطراری به رویکرد تاویل می رسند، که
آنهم دیگر دیرهنگام می باشد.
رویکرد انتقادی ازاصول معیاری آغاز می گردد که نخستین آن
اخلاقی است ودرجهت برخورد با متنی که آن رامقدس نمی داند،
زیرا با آن به عنوان یک کالای کاملاً انسانی وعینی برخورد می
کند در ضمن آن رامقدس نمی داند تا بتواند با آن برخورد عینی
نماید.
آن با روح دین همخوانی دارد، گوهراندیشه معیاری است که
دردرون آن نهفته است وآن خواستار تغییر جامعه به سمت
بهترشدن می باشد. قدسیت درروش انتقادی در خود متن پنهان
نشده است، اما دراصل اخلاقی موجود است وآن رویکرد
افرادی که با آن در تعامل می باشند حضور دارد، درضمن راه
زیادی برای بازسازی اندیشه دینی باقی مانده است تا بتوان به
آن هدف رسید، البته ما همچنان به ایده های توخالی به نام
بازسازی گفتمان دینی ادامه خواهیم داد. اما پس ازاینکه خون
زیادی برود وما درپایین ترین سطح تمدنی باقی خواهیم ماند،
اگرچه ما هنوز به آن نقطه نرسیده ایم.
منبع ایلاف