* سياست خارجي هيلاري كلينتون از جمله مباحث حساسيت برانگيز ايشان در رقابت هاي انتخاباتي است و همچنين پر اهميت براي ايران است، ايشان چه رويكردي در قبال برجام و بحران خاورميانه و همچنين در ارتباط با روسيه و چين خواهند خواهند داشت؟
سیاست خارجی هیلاری کلینتون از بیل کلینتون حالت تهاجمی تری دارد و در این سال ها نیز تند تر شده است چرا که در پارادایم واشنگتن قرار داشته و این ایماژ را پیدا کرده است.از طرفی نیز نکته دیگری که وجود دارد این است که پدر هیلاری در جوانی افسر نیروی دریایی و به شدت جمهوری خواه بود و خود هیلاری تا دوران دانشگاه جمهوری خواه بود اما ایشان در جنبش های ضد جنگ همراه می شود و رویکرد آن تغییر پیدا می کند ولی خمیر مایه عقاب (جمهوریخواهی) در وی وجود داشته است.در طول این سال ها رکوردی از جنگ طلبی،سلطه جویی و سیاست خطرناک داشته است. این موضوع هم از نظر تئوری وجود داشته و هم از نظر تشکیلات و اقداماتی که انجام داده این قضیه قابل مشاهده است.وقتی که هیلاری در کنوانسیون حزب بنا بود به عنوان نامزد نهایی معرفی شود، لئون پانتا Leon Panetta وزیر دفاع سابق زمانی که قصد داشت برای سخنرانی وارد صحنه شود بخش زیادی از جمعیت او را «هووو» کردند.اما اهمیت آن چیست؟ بخشی از حزب دموکرات است که جنگ طلب،سلطه جو،ضد کمونیست،ضد ایران و به شدت طرفدار اسراییل هستند. این هوو کردن پانتا بسیار مهم و سمبلیک بود.چرا که جوانانی که سندرز وارد میدان کرده، سیاست سلطه جویی هیلاری و پانتا را نمی پسندند و آنها بیشتر سیاست اوباما را دوست دارند.دولت اوباما دو شاخه داشت، که یک بخش آن را هیلاری و پانتا تشکیل می دادند و شاخه دیگر آن چند مشاور جوان بودند که در شورای عالی امنیت ملی امریکا (در خود کاخ سفید) حضور داشتند.
بین این دو بخش رقابت جدی وجود داشت و اوباما از جوانان اطراف خود را استفاده می کرد تا آنها را خنثی کنند در طرف مقابل آنها سعی می کردند تا سیاست اوباما را بربایند.برای مثال حمله به لیبی از جمله مواردی بود که اوباما آن را نمی خواست و اکنون نیز به شدت از آن پشیمان است اما هیلاری این برنامه را تحمیل کرد. برنامه دیگری هیلاری نیز حمله به سوریه بود که اما نشد. ولی در میراث و تاریخ امریکا مثال های بسیاری از چنین سنت لیبرال های عقاب وجود داشته است.رییس جمهور جکسون Andrew Jackson از بعد داخلی پوپولیست و به نوعی مردمی بود ولی از طرفی رییس جمهوری بود که با زور اسلحه سرخ پوست ها را از سرزمین اجدادی شان (شرق) به سمت غرب امریکا کوچ داد Trail of Tears; Indian Removal Act. در اینجا هزاران نفر کشته شدند، جکسون در سیاست خودش نسبت به مردم سفید پوست دموکرات و پوپولیست بود اما در سیاست نسبت به “دیگری” بسیار سلطه جو و خونخوار بود.همچنین لیندن جانسون نیز چنین شرایطی داشت. او وقتی پس از جان اف کندی به مسند قدرت رسید، مهمترین برنامه های اصلاحات اجتماعی و اقتصادی را به خصوص در زمینه سیاه پوستان به اجرا دراورد که اسم برنامه آن جنگ با فقر بود که به حد زیادی موفق عمل کرد که مارتین لوتر کینگ به کاخ سفید می رفت و با جانسون دیدار می کرد. اما در عین حال که این کار را می کرد در ویتنام نیز شدیدترین بمباران هوایی را انجام میداد و اوج جنگ در زمان او رخ داد.ما این موضوع را همواره می بینیم.
هیلاری نیز هرچند احساس می کند باید در داخل اصلاحات انجام دهد و رفورمیستی برخورد کند اما در عین حال احساس می کند در خارج سلطه جو و سرکوبگر باشد.اما بطور کلی پارادایم اصلی سیاست خارجی واشنگتن، برنامه هژمونی و سلطه جویی از آن است، اوباما بیشتر استثنا بود ولی با بازگشت هیلاری این پارادایم مجدد تا حدودی در مسیر خود قرار خواهد گرفت. مدتی پیش ویکی لیکس یک مدرک وزارت خارجه (30 نوامبر، 2015) را افشا کرد که هیلاری کلینتون اظهار داشته بود که بخاطر منافع اسرائیل، رژیم سوریه باید سرنگون شود (1).
هیلاری زمانی که در دولت اوباما بود افرادی را به مجموعه خود اضافه کرده بود که از نظر سیاست خارجی حضور آنها نامناسب و بحران زا بود.از جمله آن میتوان به خانم ویکتوریا نولاند Victoria Nuland اشاره کرد که قبلا در تیم نومحافظه کاران و دفتر آقای دیک چینی حضور داشت و در داخل اوکراین دخالت مستقیم کرد و آنجا را به سمت بحران پیش برد. اینها همه افرادی هستند که در تشکیلات خانم کلینتون حضور دارند.میخواهم بگویم که نه تنها ایدئولوژی خانم کلینتون اینگونه است بلکه شبکه ارتباطات ایشان نیز در همین راستا است. خانم Anne-Marie Slaughter یک دیگر از مشاوران نزدیک به هیلاری کلینتون است که اینگونه سیاست ها را ترغیب می کند. حدس ما این است که حداقل تعدادی از چنین افرادی همراه خانم کلینتون به کاخ سفید خواهند آمد و سیاستها با زمان اوباما متفاوت خواهد بود.
اما هیلاری آنگونه که در مناظره ها عنوان کرده این است که نسبت به برجام متعهد است و آن را افتخار دولت اوباما و یکی از دستاوردهای دیپلماتیک می داند. ولی حضور افرادی که با خانم کلینتون به کاخ سفید اگر بیایند برای خاورمیانه مناسب نخواهد بود.رابطه هیلاری با نتانیاهو متفاوت تر از اوباما خواهد بود.افق مترقی در این زمینه وجود ندارد.بنابراین برای خاورمیانه،ایران،سوریه و چند جانبه گرایی و همچنین صلح جهانی حضور تیم خانم هیلاری خبر چندان خوبی نیست.ایشان سابقه جنگ طلبی دارد،بستر و شبکه مشخصی دارد و تنها جنبه مثبت آن نیز این است که به برجام متعهد است اما ممکن است تحریم های جدیدی را علیه ایران مطرح کند و رابطه با روسیه چندان خوب نخواهد بود و با روسیه بر سر اوکراین ممکن است بیشتر از گذشته شود.الان شرایط به گونه ای شده است که پل ولوفوویتز Paul Wolfowitz که مامور جنگ عراق و نومحافظه کار برجسته ای محسوب می شود از کلینتون حمایت کرده است.نیکولاس برنز Nicholas Burns معاون وزیر خارجه دوره بوش نیز از کلینتون حمایت کرده است چرا که کلینتون در چارچوب پارادایم واشنگتن قرار دارد و ترامپ و اوباما با این پارادایم همخوانی ندارند و تا حدودی استثنا هستند. برنز استدلال می کند که ما پارادایمی را پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کردیم که بر اساس آن می توانسته ایم که جهان را مدیریت ( هژمونیک) کنیم و این هیلاری است که قصد دارد چنین برنامه ای را پیش ببرد و ترامپ قصد دارد تا آن را تغییر دهد (ولی گفتنی است که بر عکس ترامپ، معاون اش، پنس بیشتر شبیه بوش و چینی، و جمهوری خواهان سنتی است) .در حقیقت پارادایم واشنگتن بر مبنای سلطه جویی است و اگر استثنایی رخ دهد متفاوت خواهد بود.با چین نیز به نظر می رسد به معامله های خود ادامه خواهد داد و اندکی بر روی قراردادها تمرکز خواهد کرد.
* یعنی نگاه ایشان در خاورمیانه امکان حضور نظامی بیشتر را در خاورمیانه و سوریه را متصور هستید؟
بله! یا به طور ملموس اینگونه خواهد شد یا بستر و گفتمان بحث را تغییر خواهد داد.تیم خانم هیلاری جو خوبی را برای خاورمیانه به همراه نخواهد داشت، مگر اینکه تغییری جدی در رویکر خود دهد ولی شواهد چنین موضوعی را نشان نمی دهد.
*- تفاوت ديدگاه سياست خارجي هيلاري كلينتون با دونالد ترامپ در چه موضوعاتي است؟
تفاوت بسيار زيادي وجود دارد و نكته جالب اين انتخابات، اختلاف شديدي است كه بين دو طرف وجود دارد.ترامپ به حدي لمپن هست بسياري تحمل رفتار و حرف زدن هاي او را ندارند.طبیعتا در مقابل، يك چهره ايماژ مثبتي از هيلاری ايجاد مي كند كه واقعي نيست.همه از رفتار زننده و خطرناك ترامپ ناخودآگاه به هيلاري پناه مي برند كه هيلاری مجازی است كه واقعا اينگونه نيست. سياست خارجي دو طرف به شدت با يكديگر متفاوت است. ترامپ حرف هايي مي زند كه مردم شاخ در ميآورند.بخصوص افرادي كه در پارادايم واشنگتن قرار دارند.به طور مثال ترامپ مي گويد ما ميتوانيم با روسيه همكاری كنيم و نياز نيست با يكديگر دعوا داشته باشيم، اين موضوع را واشنگتن نمي پذيرد چرا كه علی رغم بحران زا بودنش، گسترش پیمان ناتو به مرزهای روسیه را طبیعی می شمرد. اسلحه سازان و بسياري از لابي هاي امريكايي منبع درآمدشان از ايجاد جنگ سرد ميان دو طرف است. اما ترامپ مي گويد پوتين فرد خوبي است و من با او كار مي كنم موضوعي كه با معادلات واشنگتن همخواني ندارد. يا اينكه مي گويد به ما ربطي ندارد كه در سوريه دخالت کنیم و به ناگاه مي گويد ما در جنگ عراق اشتباه كرديم و مي گويد جورج بوش به ما دروغ گفت. اين حرف بسيار مهمي است در امريكا، چرا كه تا كنون هيچ سياست مدار دموكراتي چنين حرفي را نزده اما ترامپ آن را بيان كرد.از همين رو يك زلزله سياسي است و تبعات آن اين شد كه نومحافظه كاران آن را نپذيرفتند.البته برخي از دسته راستي هايي كه پوپوليست هستند اين سخنان ترامپ را مي پذيرند. در حال حاضر حدود چهل سال است كه سياست داخلي جمهوري خواهان به سياست خارجي تهاجمي گره خورده است. البته يك بخش بسیار جزئي از جمهوري خواهان هستند، كه بر اين عقيده هستند كه هرچند بر بحث بازار آزاد، كاهش ماليات براي سرمايه داران و دولت حداقلي اعتقاد دارند اما از طرفي معتقدند كه نبايد در هر نقطه اي از جهان درگير شوند و هزينه تراشي كنند و ترامپ نيز اكنون معتقد است كه پول ها را بايد در داخل هزينه كرد كه همين موضوع موجب تهييج بخشي از افكار عمومي شده است، اما لفظ ترامپ به گونه اي است كه كسي نميتواند آن را گوش دهد. اين نوع رفتار ترامپ يك تراژدي است، اگر رفتار او اندكي متعادل بود ميتوانست گفتمان غالب در سیاست خارجی امريكا را زیر سئوال ببرد.
* آیا آمدن هيلاري كلينتون و حضور وي در كاخ سفيد، شاهد تغيير چه رويكردهايي نسبت به زمان اوباما خواهيم بود؟
بله امكان تغيير كاملا وجود دارد ولي از نظر استراتژيك بسيار مهم است كه خود را از همان ابتدا به اوباما نزديك كرده چرا كه اوباما از ديد مردم موفق است. آنگونه كه نظرسنجي ها نشان مي دهد، افكار عمومي اوباما را دوست دارند و به صورت استراتژيك از اوباما حمايت مي كند و كار بسيار خوبي است.از منظر سياست داخلي هيلاري عنوان كرده كه خصوصي سازي انجام نخواهد داد و بهداشت را به مانند اوباما ادامه خواهد داد و سيستم مالياتي اش از ترامپ و جمهوری خواهان سنتی متفاوت است، و حرف بسيار خوبي تحت تاثير سندرز زد و اعلام كرد زندان هاي خصوصي، برنامه مناسبی نیست، و نبايد زنداني بيشتر تبديل به محل درآمد بيشتر براي زندانها شود. اما در سياست خارجي همانگونه كه گفتيم اين امكان وجود دارد كه شرايط تغيير پيدا كند چرا كه افرادي كه در اطراف هيلاري قرار دارند نا مناسب هستند.
هيلاري كلينتون در اولين مصاحبه انتخاباتي خود ايران را به عنوان بزرگترين دشمن خود عنوان كرد و خطر اين هست كه سياست خارجي كنوني امريكا تغيير خواهد كرد.در مجله نيويورك تايمز، حدود چندماه پيش يك خبرنگار در خصوص بن رودز مشاور اوباما يكسال تحقيق كرده بود. بن رودز Ben Rhodes جزء همان جواناني بود كه خط مذاكره با كوبا،ايران و برمه دنبال مي كرد.اين مقاله بسيار مهم بود و از اتفاقات دولت اوباما پرده برداشت.و اين موضوع نشان داد كه اوباما، هيلاري كلينتون و پانتا را آورده بود اما احساس مي كرد كه آنها نمي خواهند پروژه اوباما را پيش ببرند،در اين گزارش مشخص مي شود كه بن رودز تا چه با هيلاري متفاوت است و چه برخوردهايي پيش مي آمد و گروه جوانان از اوباما در كاخ سفيد حمايت مي كردند تا جريان ها را پيش ببرند.پانتا نيز در اين گزارش صحبت كرده و به شدت از اوباما انتقاد كردند كه سياست خارجي را به شكل متمرکز از کاخ سفید اداره مي كند.چرا كه قصد داشت اين سياست ها را كنترل كند در غير اين صورت افرادي همچون هيلاري و پانتا سياست خارجي را پيش مي بردند.بن رودز فردي است كه در كميته تفحص جنگ عراق حضور داشته و مي داند چه كساني جنگ را آغاز كردند و آنجا به خوبي آب ديده شده بود.
* از تيم آقاي اوباما در تيم خانم كلينتون باقي نمي ماند؟
من فكر نمي كنم، چرا كه بن رودز به گونه اي عمل مي كند كه اهميت نمي دهد در واشنگتن از او خوششان بيايد يا نه و براي همين است كه محكم جلو مي رود و نگران آينده سياسي خود نيست.افراد موثر اوباما سوزان رايس هستند كه بعيد است خانم هيلاري آنها را وارد كابينه خود كند چرا كه هيلاري با آنها درگير بود.
* افرادي مثل آقاي جان كري چطور در کابینه خانم هیلاری جایی خواهد داشت؟
به نظر من جان کری فردی مانند هیلاری بود ولی در طول زمان تغییر کرد.اگر او در سال 2004 رییس جمهور امریکا می شد قطعا راه اوباما را در پیش نمی گرفت و مذاکرات را دنبال نمی کرد.ولی وقتی که وارد تیم اوباما شد رفته رفته قانع شد و سیاست های اوباما را دنبال کرد و منافع رو فهمید و تغییری در آن ایجاد شد. جان کری امروز به خاطر باراک اوباما متفاوت است با جان کری هشت سال پیش و شاید افرادی مثل جان کری جایی در کابینه نداشته باشند.البته معمولا افراد سرشناس را وارد کابینه می کنند ولی جان کری کنونی خیلی با فضای هیلاری همخوانی ندارد.ما تصور نمی کردیم که مذاکرات با ایران علی رغم فشارها و لابی ها موفق شود. جان کری و اوباما اقدامی که انجام دادند این بود که سیاستمدارهای ارشد اروپا را مخفیانه به امریکا آوردند و به کنگره بردند و جلسات خصوصی را ترتیب دادند و سیاستمداران اروپایی اعلام کردند که برجام را قبول کنید در غیر این صورت ما با شما همراهی نمی کنیم و تحریم ایران را دنبال نمی کنیم.این موضوع شرایط را تغییر داد.
* يكي از نگراني هاي كلينتون در انتخابات حملات هكري است كه به كميته حزب دموكرات رخ داد، كه متهم اصلي اين پرونده نيز روسيه بود، آيا هيلاري بايد نگران افشاگري هاي مجدد در اين چارچوب باشد؟
بله! اما بستگی دارد به اینکه چه اتفاقات و چه اسنادی منتشر شود. این موضوع دو وجه دارد، در حال حاضر اگر آسانژ و ویکی لیکس بتواند موضوعات تکان دهنده منتشر کند بسیار تاثیر گذار خواهد بود.شایعه بود که هیلاری قصد داشت آنها را از بین ببرد،بستگی دارد وزن این مدارک چه چیزی باشد. اگر مهم باشد میتواند به شدت تاثیر گذار باشد، اما اگر وزن چندانی نداشته باشد مردم تصمیم خود را گرفته اند و از ترس ترامپ به هیلاری رای خواهند داد. اما اتفاق دیگری که در این بین رخ داده این است که در زمانی که کنوانسیون دموکرات ها آغاز شد آسانژ و ویکیلیکس مدارکی را منتشر کردند که نشان داد چکونه حزب دموکرات کارهایی انجام داد که سندرز را کنار بگذارند. اما حزب دموکرات چنان با این موضوع مدیریت و بازی کرد که مردم چندان به آن توجه نکردند هرچند که کار آنها غیر اخلاقی و غیر دموکراتیک بود.قدرت سیاسی و مانور سیاسی و پروپاگاند سیاسی در تشکیلات حزب به حدی موثر بود که افشاگری چندان تاثیر گذار نبود.
* خانم كلينتون براي رسيدن به كاخ سفيد مسير همواري پيش روي خود مي بينيد؟
مسیر برای خانم هیلاری هموار نیست بلکه چالش آمیز است به این دلیل که سنت در امریکا تا حدودی اینگونه است که بعد از دو دوره پشت سر هم حضور یک حزب در قدرت حزب مقابل بر مسند قدرت قرار خواهد گرفت، مگر اینکه شرایط اضطراری رخ دهد که این موضوع برعکس شود. چون در یک دوره هشت ساله مردم از یک نسل خسته می شوند و می خواهند تغییر ایجاد کنند. هرچند اکنون ترامپ به عنوان « نماد تغییر» شناخته می شود اما گزینه مناسبی نیست.طبیعتا هیلاری کلینتون عامل تغییر محسوب نمی شود چرا که نظام کنونی را نمایندگی می کند و این موضوع کار مشکلی است که بخواهید خود را در این شرایط به مردمی بقبولانید که خواهان تغییر هستند. اوباما در دور اول انتخاباتش عامل تحول Agent of Change محسوب می شد. مشکل هیلاری این است که در دوره سوم دموکرات ها وارد رقابت شده و سنجاق نظام کنونی را روی سینه او میزنند از همین رو ممکن است برای او مشکل ایجاد کند. از طرفی او سال های زیادی است که در قدرت حضور دارد.امریکا یک اشکال دموکراتیک اساسی دارد و مردم آن را درک نمی کنند و اعتراض خود را به نحو دیگری بیان می کنند ولی متوجه نمی شوند اشکالات ریشه ای وجود دارد،نارضایتی به گونه ای دیگری بروز پیدا می کند و طرفداران ترامپ نیز در حقیقت نارضایتی خود را ابراز می کنند.این مشکل را هیلاری پیش روی خود دارد اما به دلیل رفتارهای ترامپ وضع هیلاری بهتر شده است.
* هيلاري كلينتون در مناظره اول به گفته كارشناسان و افكار عمومي پيروز اين مناظره بود آيا در دو مناظره پيش رو ميتواند موفق عمل كند؟
باید گفت که هیلاری در مناظره اول بسیار خوب عمل کرد و توانست پیروز این مناظره باشد و ترامپ نتوانست خوب عمل کند. پیش بینی ها نیز اینگونه است که هیلاری میتواند دو مناظره بعدی را نیز به خوبی برگزار کند ولی کمپین ترامپ یک نکته ای را متوجه شدند که در دو مناظره آینده ترامپ نمی تواند اینگونه پیش برود و باید شیوه جدیدی را آغاز کند که ابتکار عمل را از دست هیلاری خارج کند و حالا انتظار یک کارت برنده جدیدی از سوی ترامپ در مناظره دوم هستیم، زیرا اگر بخواهد همین شیوه گذشته را پیش بگیرد به باخت میانجامد. دلیل چنین شرایطی نیز این هست که هیلاری کلینتون 25 سال است که در حوزه عمومی امریکا سیاستمدار بوده است و یکی از کارکشته ترین سیاستمداران امریکا به شمار می آید.هیلاری زمانی که پا به کاخ سفید به عنوان بانوی اول در کنار بیل کلینتون گذاشت، یک فرد معمولی نبود بلکه فردی حقوقدان بود که پا به پای بیل کلینتون اورا همراهی می کرد.پیش از آن نیز در واشنگتن وکیل جوان موثری بود اما به دلیل ازدواج با بیل کلینتون به آرکانزاس رفتند و به او کمک کرد تا تبدیل به فرماندار ایالت آرکانزاس شد و هیلاری نیز به شدت در این زمینه به بیل کمک کرد و در تلاش بود به همراه همسر خود سیاست های نوینی را در این ایالت پیاده کنند و هیلاری از همان زمان شخصیت حزبی و سیاسی در امریکا پیدا کرد. هیلاری کلینتون پس از حضور خود در کاخ سفید به عنوان بانوی اول فعالیت خود را متوقف نکرد و سپس به عنوان سناتور نیویورک وارد سنای امریکا شد و با ریاست جمهوری باراک اوباما به سمت وزارت خارجه امریکا رسید و حالا نیز به عنوان جدی ترین شانس رسیدن به کاخ سفید به عنوان رییس جمهور ایالات متحده امریکا برخوردار است.
با چنین شرایطی او یکی از پخته ترین سیاست مداران امریکا است و به خوبی میداند چگونه یک مناظره را مدیریت کند و میداند در یک مناظره چه زمانی روی مسایل سیاست داخلی تکیه کند و چه زمانی مسایل سیاست خارجی را مطرح کند و تمام جنبه های یک مناظره را به خوبی می شناسد و به همین دلیل است که توانست مناظره اول را خوب پیش ببرد و به نظر من هیلاری در دو مناظره بعدی نیز پیروز میدان خواهد بود ولی باید منتظر بود کمپین ترامپ چه فرمولی جدیدی را برای مقابله با هیلاری کلینتون اتخاذ می کنند تا بتوانند شرایط را تغییر دهند ولی ناگفته نماند مناظره هم تا حدی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا موثر است. بسیاری پیش آمده یک فرد مناظره اول و یا در سایر مناظرهها پیروز می شد و فرد دیگری در نهایت پیروز انتخابات می شد.چرا که طرفداران نامزدها عملا تصمیم خود را گرفته اند. طرفداران ترامپ و جمهوری خواهان نیز تصمیم خود را گرفتند،حتی دموکرات ها نیز انتخاب خود را کرده اند. اما یک لایه وسطی وجود دارد که دو نامزد بر سر این لایه وسطی هستند که به آن های رای های شناور(swing vote) گفته می شود که برخی از این ایالتها همواره دارای چنین رایی هستند و هیچگاه رای مشخص و قابل پیشبینی نداشتند. در حال حاضر ایالتهای دموکرات و جمهوری خواه کاملا مشخص هستند، اما ایالتهایی هستند که رایشان میتواند همواره تعیین کننده باشد. ایالتهای نوادا،اوهایو،پنسیلوانیا،میشیگان،کارولینای شمالی،فلوریدا و کلورادو از جمله این ایالت ها هستند که اوباما توانست در دو انتخابات گذشته رای اکثر آنها را برای خود کند.در حال حاضر در نظر سنجیها ایالت های شناور بین دو نامزد تقسیم شده است.به طور مثال در نوادا ترامپ پیشتاز است ولی در پنسیلوانیا و کارولینای شمالی هیلاری توانسته در نظرسنجی ها پیروز شود.حالا باید دید مناظره ها تا چه حد بر رای ایالت های شناور تاثر گذار خواهد بود.البته نباید تصویری اغراق شده از آن را به نمایش گذاشت چرا که انتخابات امریکا آمیزشی است از ایدئولوژی و احساسات برای مردم است که هر چهار سال یکبار این پارادایم تغییر می کند.
* نگراني ها از بيماري خانم كلينتون در ادامه رقابت هاي انتخاباتي بسيار قابل توجه است.بحث سلامت ايشان چه تاثيري بر ادامه روند انتخابات خواهد داشت؟
موج بیماری خانم کلینتون در حال فروکش کردن است و صحبت در خصوص آن بسیار کم شده است.برای خانم کلینتون چندباری مشکلاتی پیش آمده بود و در مرتبه آخر نیز ذات الریه گرفت و این موضوع نیز دلیل دارد. چرا که وقتی شبانه روز مشغول برگزاری کمپین باشید چنین اتفاقی شاید عادی باشد. چرا که آنها باید ساعت 4یا 5صبح از خواب بیدار شوند به ایالتی دیگر پرواز کنند که ساعت آن متفاوت است کمپین خود را برگزار کنند و سپس به ایالتی دیگر پرواز کنند و سپس به خانه بازگردند. این موضوع فشار زیادی به هیلاری که 68سال سن و یا حتی ترامپ که 70 سال سن دارد وارد می کند. در طول مناظره نیز همه به ترامپ خندیدند چرا که در حال فین فین کردن بود. تحت این فشار اگر فردی اصلا مریض نشود جای تعجب دارد چرا که بسیار ماراتن سخت و سنگینی است و طبیعی است که افراد از حال بروند ولی در عین حال هیلاری از دکتر شخصی خود گزارش کتبی از وضعیت سلامتی خود ارایه کرد تا نشان دهد در چه شرایطی قرار دارد. ترامپ اما گزارشی محدودتر را ارایه داد که این خود موضوع جدیدی است که در این دوره از رقابت های ریاست جمهوری امریکا اتفاق افتاده است.ما در تاریخ شاهد هستیم که تعدادی از روسای جمهور امریکا نیز با مشکل جسمی و مریضی روبرو بودند.پای فرانکلین روزولت اندکی فلج بود که بسیاری تا اواخر دوره ریاست جمهوری وی نمی دانستند. جان کندی نیز بیماری داشت ولی خوب میتوانستند آن را پنهان کنند.
با این وجود اگر اتفاق ویژه ای رخ ندهد موضوع بیماری تاثیر چندانی بر روی رای هیلاری نخواهد گذاشت.با این حال رسانه ها موجی را در خصوص بیماری هیلاری به راه انداختند که شاید ارتباطی به مسایل سیاسی نداشت اما به دلیل استفاده اقتصادی خود از آن استفاده کردند. اینگونه موضوعات از جمله موارد جنجالی است که رسانه ها برروی آن مانور می دهند. برنی سندرز نیز همیشه در مصاحبه های خود تاکید می کند که برروی اینگونه مسایل پافشاری نکنید بلکه مسایل جدی تری وجود دارد که باید روی آن پافشاری کرد.زاویه دیگری که به نظر من می رسد هر چهارسال در بزنگاه انتخابات یا مناظره ها مرز بین سیستم قدرت و مردم یک مرز نامرئی است، به دلیل نامرئی بودن باید سیستم قدرت به مردم پاسخگو باشد ولی با پررنگ تر شدن مسایل حاشیه ای موارد اصلی را تا حدودی کمرنگ تر می کند.
* آیا فکر نمی کنید یک اتفاقی برای خانم کلینتون مشابه بزرگداشت یازده سپتامبر رخ دهد، به شدت بر روی کمپین هیلاری تاثیر گذار باشد؟
بله این اتفاق محتمل است. چرا که ممکن است هرلحظه یک اتفاق رخ دهد و به طور کلی جریان را تغییر دهد. در زمان انقلاب ایران اتفاقی رخ داد که کارتر در رقابت سال 1980 شکست خورد، که از آن زمان به نام سوپرایز اوکتبر(October Surprise) معروف شد.از آن زمان تبدیل به مقوله ای در زبان سیاسی امریکا شد به این معنی که یک اتفاق ناگهانی میتواند تمام معادلات را تغییر دهد و هر لحظه ممکن است این اتفاق رخ دهد و باید با دقت و با حوصله مسیر را ادامه داد و حتی بحث افشای اسناد وکی لیکس که وعده آن را داده میتواند تبدیل به سوپرایز اکتبر شود.در حال حاضر برای بسیاری این سوال مطرح است در حالی که ژولیان آسانژ و مجموعه ویکی لیکس خود را ضد جنگ و طرفدار صلح میدانند چرا تا این حد علیه هیلاری هستند؟ حدس ما این است که آنها هیلاری را یک فرد جنگ طلب میدانند و دست به چنین کاری می زنند ولی حالا باید دید که آیا اینکار را انجام خواهند داد یا خیر!
* كماكان مباحث مربوط به ايميل هاي خانم كلينتون از جمله پاشنه آشيل هاي ايشان در روند انتخابات محسوب مي شود، آيا ترامپ كماكان ميتواند از حربه عليه هيلاري استفاده كند يا پرونده اين موضوع بسته شده است؟
این موضوع بسیار مهمی است، چرا که خانم کلینتون از ایمیل های دولتی در منزل استفاده کرده است و امنیت آنها را به خطر انداخته و این اشتباه رخ داده است.جمهوری خواهان نیز در طول یکسال گذشته تمام تلاش خود را کرده اند تا قطره آخر از موضوع علیه هیلاری استفاده کنند و ترامپ نیز مانور فراوانی بر روی آن داد و به حدی روی این موضوع پافشاری شده است که تا حدودی لوس شده است. ولی حتی اگر هیلاری رییس جمهور شود مخالفان آن را زنده نگه خواهند داشت و از آن برای تضعیف رییس جمهور استفاده می کنند.همانگونه زمانی که باراک اوباما رییس جمهور شد بارها بر روی ملیت و شهروند بودن امریکایی آن تاکید کردند،ولی اگر پیروز نشود به دلیل تهدید نبودن هیلاری این روند فروکش می کند و دیگر کسی چندان به آن توجه نخواهد کرد. ولی کمپین ترامپ در همه مناظره ها از آن استفاده می کند و می خواهند تصویری از هیلاری ایجاد کنند که نمی توان به آن اطمینان کرد.یک فردی در امریکا بود به نام جان دوییچ که استاد دانشگاه MIT بود که در دوره بیل کلینتون به سمت رییس سرویس اطلاعاتی سیا امریکا رسید و ایشان نیز همین اشتباه را انجام داد و مطالبی را در خانه مشاهده کرد ولی دادستانی ایشان را خیلی مورد معاخذه قرار ندادند و حتی ژنرال کالین پاول نیز این کار را تا حدودی انجام داده است و ژنرال پترایوس فرمانده نیروهای امریکایی در عراق و افغانستان مدارک سری و محرمانه را به یکی از معشوقه های خود نشان داده بود.
* با توجه به بسته شدن پرونده توسط FBI میتواند این موضوع در انتخابات تاثیر گذار باشد؟
جمهوری خواهان نمی خواهند این موضوع را رها کنند و تا انتخابات آن را ادامه می دهند و تا حدودی نیز موفق شده اند این موضوع را در میان مردم ایجاد کنند که هیلاری قابل اطمینان نیست.این موضوع استراتژی بسیار مهمی در پروپاگاندای رسانه ای است و اگر یک موضوعی را زیاد و با قاطعیت تکرار کنید در اذهان قرار می گیرد.بعنوان مثال، در طول سال ها دروغ های زیادی در مورد پرونده هسته ای ایران اعلان می شد، که همه آن ها را درونی کرده اند ؛ بسیاری فکر می کنند که پول های آزاد شده ایران، در حقیقت متعلق به کشور آمریکا بوده، و به دولت اوباما انتقاد می کنند که چرا از خزانه و جیب آمریکا به ایران پول فرستاده می شود. موضوع ایمیل های خانم هیلاری هنوز تاثیر دارد و بعید نیست در مناظره بعدی نیز به آن اشاره شود.
*چقدر احتمال دارد که خانم کلینتون ژانویه در کاخ سفید باشند؟
به نظر بنده 55 درصد ایشان رییس جمهور خواهند شد.
——————————————————
مدرک ویکی لیکس ، وزارت خارجه، موضع در مورد سوریه بخاطر اسرائیل
1- https://wikileaks.org/clinton-emails/emailid/18328#efmADMAFf
http://newobserveronline.com/clinton-destroy-syria-israel/
منیع: اعتماد