هیچ کس بحران سوریه را پیشبینی نکرد، زمانی که بهار عربی کشورهای عرب را یک به یک در مینوردید همه این پرسش برایشان مطرح بود چرا نسیم این بهار به سوریه نمیرسد؟ برتران بدیع جامعهشناس، متخصص مسائل ژئوپلیتیک و پژوهشگر ایرانی-فرانسوی همان روزها که این سئوال مطرح بود، در گفتگویی اینترنتی با خوانندگان لوموند چند دلیل را برای دوری سوریه از بهار عربی عنوان کرد: یکی، ساختار امنیتی حزب بعث بود و یکی دیگر، سیاست خارجی ضد اسرائیل دولت اسد. مدتی پس از این تحلیل بود که اعتراضها در «درعای سوریه» شروع شد. اعتراضهایی که کمتر کسی گمان میکرد به یکی از سختترین بحرانهای خاورمیانه تبدیل شود. ابتدا، اعتراضها ماهیت مدنی داشت اما، پس از مدتی با دخالتهای قدرتهای منطقهای و بینالمللی به جنگ داخلی تبدیل شد. یکی از کسانی که نسبت به جنگ داخلی بارها هشدار داد و پیشبینی کرد اگر مصالحهای صورت نگیرد، سوریه در جنگ داخلی خواهد سوخت، اخضر ابراهیمی بود. نماینده دبیرکل سازمان ملل در بحران سوریه که در سال ۲۰۱۲ به این سمت منصوب شد. او تنها دو سال دوام آورد و در می سال ۲۰۱۴ از سمت خود استعفا داد. او در مصاحبهای گفت که علت استعفایش اعلام خطر بوده است و خواسته با این کار وضعیت خطرناک سوریه را گوشزد کند تا طرفین درگیر، به وخامت اوضاع پی ببرند. او در مصاحبه ای که دو سال پیش با سایت فرانسوی زبان اورینتکسی انجام داد، شِمایی کلی از عوامل این بحران و دلایل تداوم و بیفرجامیاش را مطرح کرد. مصاحبهای مهم که نشان از تسلط او بر وضعیت سوریه دارد. او در سال ۲۰۱۴ هشدار داده بود اگر راهحل سیاسی برای بحران سوریه پیدا نشود، این آتش فراگیر میشود و منطقه را تحت تأثیر خود قرار میدهد. پیشبینیهای او تحقق یافت، سوریه به کلاف سردرگمی تبدیل شده است که باز کردن آن به این سادگی نیست. امروز سوریه به میدانی برای زورآزمایی و رقابتهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است.
هیچ کس حاضر به دادن امتیاز نیست
اخضر ابراهیمی در این مصاحبه ایده کلی خود را اینگونه بیان کرده است: «تمامی طرفهای درگیر، در بحران سوریه مقصر هستند.» چرا که به اعتقاد او کسانی که ابزارهای لازم را برای پایان جنگ دارند، حاضر به دادن امتیازهای مورد نیاز نیستند. او معتقد است مأموریتش به این دلیل شکست خورد که هیچ یک از طرفین منازعه، حاضر به دادن امتیاز به طرف مقابل نشدند: «مأموریت من شکست خورد. برای اینکه در وهله نخست، طرفین تخاصم در سوریه و البته، باید گفت در خارج از خاک سوریه خواستند پیروزی کامل به دست بیاورند. دولت همیشه میگفت این توطئهای است که از خارج از کشور آمده است و دولت هم باید وظیفهاش را در قبال محافظت از مردم انجام دهد. از طرف دیگر، مخالفان رژیم یعنی سوریها و حامیانشان در خارج از سوریه همیشه میگفتند که گام نخست راهحل سوریه استعفای بشار اسد و سقوط رژیم است. هیچ یک از طرفین به راهحلی جز تحمیل دیدگاه خود فکر نمیکردند.» در چارچوب طرح شده، بیگناه وجود ندارد. از اسد و حامیانش گرفته تا کشورهای غربی، عربستان و ترکیه همه در به وجود آمدن این باتلاق سهیم هستند: «بله آنها اشتباه کردند. در کل، همه ما اشتباه کردیم. همه به طرز وحشتناکی به اشتباه خود نه تنها در سوریه بلکه در جاهای دیگر پی بردند. میشل آلیوت ماری [وزیر دفاع فرانسه] را در قضیه تونس به خاطر بیاورید که فکر میکرد این موجی از اعتراضات است و رئیسجمهور زینالعابدین بن علی این اعتراضات را مهار خواهد کرد. در حالی که واقعاً اینگونه نبود. در مصر، گفته میشد که حسنی مبارک در نهایت نظم را برقرار خواهد کرد. وقتی که به مورد سوریه رسید، این اشتباه باز هم خیلی راحت تکرار شد. گفته میشد که این اعتراضات خیلی زود به ثمر خواهد رسید. از همان روز بعد، گمان میشد که رژیم فروخواهد پاشید. اما، این رژیم حفظ شد. روسها، چنین اشتباهی را مرتکب نشدند و آنها از همان ابتدا میگفتند سوریه متفاوت از سایر کشورها است و رژیم مقاومت خواهد کرد.» او غربیها را به داشتن برداشتی سطحی و کماطلاعی از وضعیت سوریه متهم میکند و در مقابل، معتقد است که روسها به خاطر حضور بلندمدت در سوریه شناخت عمیقی از تحولات داشتند: «حضور غربیها با سفارتخانههایشان در سوریه سطحی و برای مدتی کوتاه بود. در حالی که روسها در سوریه جای پایی محکم و در چندین حوزه نظامی و صنعتی با دمشق همکاری داشتند. صدها و شاید هزارها کارمند و مهندس روس از آغاز سالهای ۱۹۵۰ در سوریه مستقر بودند. آنها اطلاعات بهتری نسبت به بقیه داشتند.»
به داعش توجهی نشد، رشد کرد
اخضر ابراهیمی حتی پیدایش داعش را نتیجه تمرکز بر سرنگونی اسد میداند و معتقد است داعش خلقالساعه به وجود نیامده، بلکه نتیجه بیتوجهی بازیگران درگیر در منازعه بوده است: «این گروه وجود داشت اما، دیده نمیشد. ریشه این گروه به عراق برمیگردد. در حمایت از القاعده شکل گرفت و در سوریه گسترده شد. همه، این گروه را میدیدند. اما، هیچ کس توجهی نمیکرد. زیرا همه بر براندازی رژیم اسد متمرکز شده بودند.» اخضر ابراهیمی در این مصاحبه دو نکته محوری را گوشزد میکند؛ اول اینکه بحران سوریه راهحل نظامی ندارد. حل آن نیازمند اراده سیاسی طرفین و مشارکت همه نیروها از جمله ایران و روسیه در فرایند سیاسی است. به اعتقاد او مشکل اینجا است همه طرفهای درگیر برای راهحل سیاسی تلاش نمیکنند: «باید از تکرار تاریخ جلوگیری کرد. همه میگویند بحران سوریه راهحل نظامی ندارد. اما، در واقعیت همه برای راهحل نظامی کار میکنند. همه سلاح میدهند و آموزش میدهند، فقط دبیرکل سازمان ملل است که معتقد است ارسال سلاح به سوریه متوقف شود. اگر یک اراده سیاسی همگانی گسترش یابد کمکم زمینه خروج بحران فراهم خواهد شد.»
با این همه کشته، تغییر ضروری است
اخضر ابراهیمی معتقد است بشار اسد با این بحران بقا پیدا میکند اما، امیدوار به تغییر است؛ تغییر بعد از کشته شدن دویست هزار نفر و آواره شدن میلیونها نفر. او [بشار اسد] متقاعد شده است که با این بحران بقا خواهد یافت. این موضع وضعیت را دشوار میکند. اینجا اما مسئلهای زجرآور وجود دارد: «دویستهزار نفر کشته، نمیتوان به راحتی از این تعداد کشته گذشت. نمیتوان از میلیونها پناهنده و آواره یعنی نیمی از جمعیت سخن نگفت. باید تغییری در سوریه به وجود بیاید. چه زمانی و چگونه این تغییر فرا خواهد رسید، من نمیدانم. اما، حس میکنم این تغییر فراخواهد رسید.»
پیشبینیهایی که درست از آب درآمدند
تداوم جنگ سوریه نشان میدهد که اخضر ابراهیمی از همان ابتدا حق داشته است. او پیشبینی کرده بود که این بحران به سوریه محدود نخواهد شد و مرزهای سایر کشورهای منطقه را طی میکند. گفته بود اگر سوریه جنگ داخلی رخ دهد، وضعیت به مراتب دشوارتر خواهد شد. انتقاد او به عدم اراده سیاسی بازیگران و تکیه آنها بر راهحل نظامی است. به همین دلیل معتقد است در سوریه همه ما اشتباه کردیم. این حرف به این معنی است که در سوریه طرفهای درگیر مطالبات حداکثری داشتهاند، به جای راهحلهای سیاسی به راهحلهای نظامیتکیه کردهاند. به خصوص کشورهای غربی اطلاعات لازم را در مورد سوریه نداشته و سادهانگارانه به موضوع نگاه کردهاند و به دلیل تمرکز بر پیداکردن راهحلهای نظامی زمینه را برای پیدایش داعش و جولان این سازمان تروریستی در عراق و سوریه فراهم کردهاند.
مطالبات حداکثری ماشین دیپلماسی را از کار انداخته است
سخن اخضر ابراهیمی ساده است. در سوریه ماشین دیپلماسی از کار افتاده است چرا که هیچ یک از طرفین به دیپلماسی اعتقاد ندارد. در نتیجه، سطح منازعه بالا رفته است. نظامیگری جای دیپلماسی را گرفته و فضای حیاتی برای تروریسم ایجاد شده است. در این تصویر، نه سیاهی وجود دارد نه سفیدی. تأکید او روی این جمله «همه ما در مورد سوریه اشتباه کردیم» به این معنی است که هیچ یک از طرفین درگیر در این منازعه نمیتوانند از مسئولیت خود در قبال این بحران شانه خالی کند. هر چند که او بعد از این همه کشتار و آواره شدن میلیونها نفر از مردم سوریه به تغییر بعد از «اسد» امیدوار است اما پس از دو سال وضعیت پیچیدهتر هم شده است. اکنون، دو سال از این مصاحبه گذشته، همچنان، مطالبات حداکثری، منطق نظامی را بر راهحل سیاسی استیلا داده است و در نتیجه، بحران نیز تداوم دارد.
منبع: هفته نامه دولت و ملت