مهدی کروبی یک پراگماتیست به معنای واقعی است. عده ای تصوری سطحی از پراگماتیسم دارند و در سطحی ترین تصور پراگماتیسم معادل بی اخلاقی و بی پرنسیپی تفسیر شده است. در حالی که پشت پراگماتیسم فلسفه اخلاق نهفته است. چرا که پراگماتیست ها به واقعیت ها نگاه موشکافانه دارند. هنر آنها در این است کجا و چه زمانی صحبت کنند، چه موقع از فن مذاکره و چه زمانی رهبر جنبش اجتماعی برای تحقق مطالبات مدنی شوند. آنها موقع شناسان خوبی هستند گاهی با زبان مذاکره و گاهی با زبان عتاب . می دانند بنا بر موقعیتشان کجا با چه زبانی با قدرت سخن بگویند. مسیر کروبی از سال 84 پرده دیگری از زندگی سیاسی این پیرمرد را نشان داد، زمانی که او دریافت فن مذاکره اش که در دوران اصلاحات روش اصلیش بود به سر آمده و با زبان صریح و شفافش بیانگر مطالبات جامعه مدنی شد. کروبی در انتخابات 88 پیش از همه پی برده بود انتخاباتی در کار نخواهد بود. او در مصاحبه ای ماهها قبل از انتخابات به صراحت از مهندسی انتخابات سخن گفته بود. در مناظره به یادماندنی اش با مهندس موسوی که بیشتر جلسه محاکمه هشت سال دوران فساد احمدی نژاد بود تاکید کرد برای جهاد آمده است. از رشد لایه هایی در قدرت سخن گفت که در طول 20 سال مانند غده سرطانی نظام مورد علاقه اش را بلعیده بودند. پیمان او با میرحسین موسوی و تاکید او بر ادامه راه پر فراز و نشیبی که پیش بینی کرده بود نشان می داد این تا چه اندازه خطر جمهوری زدایی و اسلام زدایی را احساس کرده است. او شم سیاسی قوی دارد. این همه پیش بینی نتیجه رفت و آمد چندین دهه اش در راهروهای قدرت بود.
با اتکا به شناختش قبل و بعد از انتخابات 88، شیفت واقعی او به سمت جامعه مدنی اوج گرفت. زمانی که در ایام انتخابات بر مطاالبات دانشجویان، زنان، فرهنگیان کارگران،… صحه می گذاشت ، زمانی که بعد از حوادث انتخابات از حق انتخاب آزادانه مردم سخن می گفت و پشتیبان زندانی های سیاسی و مردم معترض بی نام و نشان شد. او از راهروهای بیت به خیابان های تهران آمده بود، بدون هراس و واهمه از هزینه های سنگین تحمیل شده.کروبی یکی از رهبران جنبش اجتماعی شد که خواستار حاکمیت قانون و احترام به صندوق رای و تحقق مطالبات اساسی مصرح در قانون اساسی شده بود.
در حالی که دولت روحانی تحت فشار نیروهای تندرو قرار دارد او مسئولیت حصر را فراتر از دولت برده و متوجه کسانی کرده که در انتظار شکست حسن روحانی و تک دوره ای کردن او هستند. او نسبت به سکوت و انفعال چه در بدنه دولت و حامیانش و چه در بدنه اصلاح طلبان هشدار داده و عواقب این سکوت را برای آینده کشور خطر ناک دانسته است” امروز روز سخن گفتن و ایستادن در مقابل قانونگریزان است. فرهنگ ایثار و شهادت، ظلمستیزی را به ملت بزرگ ایران آموخته است. هیچکس نباید به بهانه مصلحت با ظلم همراه شود و یا در مقابل آن سکوت کند. مصلحت خود را مصلحت کشور تعبیر و تفسیر نکنیم. باید در مقابل اندیشهای که با انحصار قدرت غیر پاسخگو بهدنبال حاکمیت تکصدایی است ایستاد. تردید نکنیم که تعلل و کوتاهی امروز نخبگان، رقم زننده هزینههای سنگین کشور و مردم در آینده خواهد بود.”
نامه او به حسن روحانی صرفا درخواست محاکمه علنی نیست بلکه مانیفستی از مطالبات مردم است که تحقق آنها زیر سایه محافظه کاری تندرو مغفول مانده اند:
-شیخ اصلاحات از سال 70 صریح الهجه ترین منتقد نظارت استصوابی بوده است و این انتقاد در تمام دوره های حیات سیاسی اش تداوم داشته است. برای همین نمی تواند نسبت به اجحاف صورت گرفته در مورد مینو خالقی نماینده منتخب اصفهان بی تفاوت باشد به خصوص وقتی همه در غریو شادی ناشی از پیروزی در انتخابات 94 سکوت کرده اند:”متاسفانه شورای نگهبان با دوری از وظایف ذاتی خود و اعمال نظارتی که در مخیله هیچ یک از تدوین کنندگان قانون اساسی نمیگنجید به ابزاری در ید حاکمیت تبدیل گردیده است. از این رو در انتخاباتها شاهدیم که این شورا با هتک حیثیت اشخاص محترم و تضییع حقوق مردم، برای حاکمیت جریانی خاص و حذف جریان دیگر تلاش میکند. روزی برای تفرقه در میان اصلاحطلبان صلاحیت افرادی برای احراز پست ریاست جمهوری که شرایط آن مطابق اصل ۱۱۵ قانون اساسی متفاوت از دیگر مسئولیتهاست (در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴) را احراز میکند و روز دیگر صلاحیت همان افراد را برای احراز سمت نمایندگی (انتخابات مجلس در اسفند ۹۴) رد میکند. سیر قهقرایی این شورا تا آنجا پیش می رود که پس از پیروزی نامزدی در اصفهان با بدعتی عجیب و مضحک منتخب مردم را از ورود به مجلس محروم میکند و آرای مردم را نادیده میگیرد. پس از احراز صلاحیت نامزدها و برگزاری صحیح انتخابات، بررسی مجدد صلاحیت منتخبان، بدعتی است خطرناک که صد البته دولت و مجلس نباید تن به این فعل غیر قانونی دهند، زیرا اعتبار نماینده برعهده نمایندگان است نه شورای نگهبان!”
-او از سال 84 بارها نسبت به خطر دخالت نظامیان در انتخابات، حضور آنها در اقتصاد و سیاست ایران هشدار داده است. بر تحقق فصل هفتم قانون اساسی اصرار ورزیده و از نمایشی بودن خبرگان رهبری انتقاد کرده است. کروبی از دیرباز به دخالت نهادهای شبه نظامی در امور خصوصی مردم انتقاد کرده و به حاکمیت رویکردهای استبدادی که رای مردم را تزیینی می دانند و بر نام جمهوریت خط بطلان می کشند اعتراض کرده است. نامه او به روحانی هم درخواست برای دادرسی عادلانه به عنوان یکی از مطالبات جامعه مدنی است و هم انتقاد از دخالت ها نظامی ها در سیاست خارجی و انتقاد از فساد اقتصادی و تاراج اموال مردم و تحمیل تحریم هایی سخت بر ملت است. کروبی در این نامه تاکید کرده در کنار مردم در اعتراض به مهندسی انتخابات 88 مانده است و خواهد ماند و البته به صدای تنهای خود در سال 84 و اعتراض صریحش به دخالت در انتخابات 84 هم اشاره کرده است. در نظر او این انتخابات سر منشا 8 سال سیاه دوران احمدی نژاد بوده است”در این دورهی نکبتبار، خسارتهای سنگینی بر مردم و کشور تحمیل شد که اگر بتوان آثار زیانبار مادی آن شامل غارت اموال عمومی، هدر رفتن ۷۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی و درآمدهای مالیاتی، بذل، بخشش و یا فروش زمینهای مناطق تفریحی و مناطق آزاد از پارک پردیسان گرفته تا کیش و قشم، انتقال ۲۲ میلیارد دلار به دبی و ترکیه، گم کردن دکلها نفتی و کشتیهای ثبت نشده و … را در چند دهه آتی جبران کرد، لیکن بدون تردید نمی توان آثار زیان بار فرو ریختن اخلاق، شکاف و بی اعتمادی مردم به حکومت و روحانیت و مهمتر آسیبهای وارده به تشیع و امام زمان (عج) را به این سادگی جبران کرد.”
-در حالی که دولت روحانی تحت فشار نیروهای تندرو قرار دارد او مسئولیت رفع حصر را فراتر از دولت برده و متوجه کسانی کرده که در انتظار شکست حسن روحانی و تک دوره ای کردن او هستند. او نسبت به سکوت و انفعال چه در بدنه دولت و حامیانش و چه در بدنه اصلاح طلبان هشدار داده و عواقب این سکوت را برای آینده کشور خطر ناک دانسته است” امروز روز سخن گفتن و ایستادن در مقابل قانونگریزان است. فرهنگ ایثار و شهادت، ظلمستیزی را به ملت بزرگ ایران آموخته است. هیچکس نباید به بهانه مصلحت با ظلم همراه شود و یا در مقابل آن سکوت کند. مصلحت خود را مصلحت کشور تعبیر و تفسیر نکنیم. باید در مقابل اندیشهای که با انحصار قدرت غیر پاسخگو بهدنبال حاکمیت تکصدایی است ایستاد. تردید نکنیم که تعلل و کوتاهی امروز نخبگان، رقم زننده هزینههای سنگین کشور و مردم در آینده خواهد بود.”
– در عین حال از صندوق رای و حضور آگاهانه مردم در انتخابات های 92 و 94 حمایت کامل کرده و در نامه خود تلویحا بر تداوم راهی تاکید کرده که رویای یکدست سازی حاکمیت را به باد داد. راهی که از انتخابات 92 آغاز شد و در انتخابات 94 تکمیل و برجام و رفع تحریم ها از ثمرات شیرین آن بود” نفوذیهای دشمن با تکیه بر خودمحوری، جاهطلبی و حب ریاست و توسعه قدرت برخی شخصیتها، که خیال میکنند سرنوشت سایر ملل مسلمان و کشورها منطقه در ید قدرت آنهاست، کشور را عامدانه به دام تحریمها کشاندند و سرمایههای ملی را از یکسو با غارت و حاتم بخشی نابود کردند و از سوی دیگر دست بر جیب مردم بردند و همزمان با فقر و آوارگی و تنگدستی آنان، کشور را به لبه پرتگاه بردند. واگر نبود عنایت خاص پرودگار و آگاهی اقشار مختلف جامعه و تدبیر دولت و برخی بزرگان، ماجراجوییهای هستهای، کشور را به ناکجاآباد میبرد. متاسفانه جاهطلبی و ریاست برخی را چنان فراگرفته که حد و مرزی برای هواهای نفسانی خود قائل نیستند و ثروت و فرزندان این ملت را قربانی مطامع بلند پروازیهای خود در منطقه قرار دادهاند.” کروبی پراگماتیست عامدانه از واژه نفوذی استفاده کرده تا نشان دهد اگر نفوذی از سوی دشمن هست از جانب کسانی است که ایران را با تحریم ها و سیاست های غلطشان تا مرز نابودی کشاندند.
حالا او میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به همراه سید محمد خاتمی ممنوع اتصویر نمادهای مطالبات تحقق نیافته مردم هستند. کروبی خواهان مهار گروه های فشار، لغو نظارت استصوابی، تحقق دادرسی عادلانه، نفی دخالت نظامیان در سیاست خارجی ، احترام به رعایت آزادی های مصرح در قانون اساسی ، مقابله با غارت بیت المال و فساد اقتصادی است.انتخاب مخاطب نامه، حسن روحانی رئیس جمهور منتخب رای مردم هم از این جهت است که تحقق این مطالبات را از طریق تقویت نهادهای دموکراتیک نظام می داند.
– کروبی در این نامه نشان داده بین جنبش سبز و انتخابات 92 و 94 نه تنها گسستی نیست بلکه مکمل یکدیگرند. اولی در نقش سلبی اش ارزشی افشاگرایانه داشته”خوشبختانه ایستادگی و مقاومت اقشار مختلف مردم بویژه دانشجویان، فعالان سیاسی و حقوق بشری در حوادث ۸۸ و نیز آگاهی بخشی رسانههای آزاد درس بزرگی به کسانی داد که برخلاف اهداف شهدای انقلاب و جنگ و اندیشه امام رای مردم را زینتی بیش نمیدانند و میخواستند بهنام مردم و بهکام خود سرنوشت انتخاباتها را به گونهای دیگر رقم زنند. ” و دومی ایجابی:” خدا را شاکرم که در انتخاباتهای ۹۲ و ۹۴ مردم با حضور پرشور خود جواب قاطعی به تمامیتخواهان دادند و برخی از نورچشمیهای حاکمیت را از صحنه خارج کردند و هوشمندانه نسبت به ابزاری شدن شورای نگهبان به محوریت دبیر آن، که فهم و درکاش خود حکایتی است خواندنی؛ اعتراض کردند و هنوز راه اصلاح ساختار نظام را در صندوق رای میجویند.”
شیخ اصلاحات از سال 70 صریح الهجه ترین منتقد نظارت استصوابی بوده است و این انتقاد در تمام دوره های حیات سیاسی اش تداوم داشته است برای همین نمی تواند نسبت به اجحاف صورت گرفته در مورد مینو خالقی نماینده منتخب اصفهان بی تفاوت باشد به خصوص وقتی همه در غریو شادی ناشی از پیروزی در انتخابات 94 سکوت کرده اند.
-نامه با صلابت او از ظهور با قدرت یکی از رهبران جامعه مدنی ایران خبر می دهد. رهبری با ایمان که روحیه ظلم ستیز دارد و پیش از همه آماده پرداخت هر گونه هزینه ای است، هزینه ای که در انتخابات 88 با جان و دل آنرا پذیرفت:” اینجانب در سال ۸۸ با آگاهی از مسائل درون حکومت به میدان آمدم و در مناظرهای از موانع و مشکلات گفتم و ایستادگی در مقابل آنان را در ردیف جهاد فی سبیل الله دانستم. پس از اعلان نتایج مضحک انتخابات ۸۸، در مقابل این حرکت خطرناک که ریشه آن از انتخابات ۸۴ نشات گرفته بود و هدفی جز نابودی جمهوریت و اسلامیت نظام نداشت، ایستادم و گفتم «تازه این اول داستان است.» چرا که سکوت در مقابل زیادخواهی ارباب قدرت را، به معنای مشارکت در پروژهی جمهوریزدایی و اسلامزدایی نظام میدانستم و با علم به هزینه سنگین آن، در کنار مردم ماندم و به یاری خداوند خواهم ماند. ایستادگی و مقاومت در قبال نگرشهای مستبدانه، تنها راه اصلاح و بازگشت به مسیر قانون است. از تهدیدها، تهمتها، ناسزاها و آزارها نهراسیدم و نمیهراسم؛ به جرم هویدا کردن اسرار و دفاع از حقوق و آزادیهای مردم، بارها خانه و کاشانهام را ویران کردند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم، همهی نزدیکانم را تحت فشار قرار دادند و حتی یکی از فرزندانم را دستگیر و تا حد مرگ کتک زدند. بیحرمتیها را به جان خریدم و گفتم: «فرزند احمدم و صدایم خفه نمیشود.»
حالا او میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به همراه سید محمد خاتمی ممنوع التصویر نمادهای مطالبات تحقق نیافته مردم هستند. کروبی خواهان مهار گروه های فشار، لغو نظارت استصوابی، تحقق دادرسی عادلانه، نفی دخالت نظامیان در سیاست خارجی ، احترام به رعایت آزادی های مصرح در قانون اساسی ، مقابله با غارت بیت المال و فساد اقتصادی است.انتخاب مخاطب نامه، حسن روحانی رئیس جمهور منتخب رای مردم هم از این جهت است که تحقق این مطالبات را از طریق تقویت نهادهای دموکراتیک نظام می داند.
رهبر پراگماتییست جنبش سبز، هوشمندانه حاکمیت را در برابر خواسته ای قانونی قرار داده است. او نه طلب عفو دارد و نه خواهان آزادی خود است و حتی از حق تجدیدنظر در رایش هم گذشته است. او خواستار دادگاهی عادلانه برای بیان واقعیت هایی است که به اعتقادش روز و شب از تریبون های رسمی مسخ می شوند. او در دادگاه می خواهد ثابت کند مهدی کروبی فرزند احمد، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد یاران نجیب جامعه مدنی هستند که تنها جرمشان هشدار به رویه هایی خطرناک بود که هنوز هم هزینه های آن را ملت ایران پرداخت می کنند:”اینجانب نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه اینکار را در اختیار شما میدانم؛ لیکن از شما میخواهم براساس تکلیفی که قانون اساسی و مردم بر عهدهتان گذاشتهاند، از حاکمیت مستبد بخواهید تا دادگاه علنیام، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب مورد نظر ارباب قدرت را تشکیل دهد تا به یاری خداوند و به اتفاق وکلایام با استماع کیفرخواست، ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و آنچه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاههای قانونی و غیرقانونی گذشت را به اطلاع عموم برسانم. خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد که برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامه دهنده راه انقلاب و نجیب، کدامیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند. قل کفى بالله بینی و بینکم شهیدا. تاکید میکنم حکم صادره از این محکمه را با جان و دل پذیرا هستم و بدون در نظر گرفتن حق تجدید نظر از آن استقبال میکنم، زیرا عالم محضر خداست و جانشین و خلیفه او در زمین مردماند و چه داوری بهتر از خدا و مردم.”