“تفاوت بنیانی القاعده و داعش “

القاعده و داعش دو پدیده متفاوت، با دو بینش متفاوت و جوشیده از دو شرایط متفاوتند. از این روی برعلیه یکدیگر می جنگند وبیشتر  داعش بر القاعده یورش می برد. القاعده از غرب خشمگین است، چون بر آن است که غرب از آنان برای مقابله با شوروی استفاده ابزاری کرد  و همین که به مرادش رسید نه تنها با ناجوانمردی آنان را رها کرد بلکه در سرزمین اسلام جای خوش کرد . حتی حضور کافر نجسش را در سرزمین عربستان ، که مقدس است، بر مسلمانان تحمیل کرد. بنا براین برای آنان  جناح حق و باطل روشن است. غرب باید از سرزمین اسلام بیرون برود و الا جهان را پر او جهنم می کنیم. دشمنان حاشیه ای نیز هستند که جنگ با آنان لازم اما اولویتی ندارد  از جمله شیعه منحرف از اسلام یا مسلمانانی که با غرب همکاری می کنند . بنا بر این، میدان  اصلی جنگ در بلاد کفر است،  و یا هر جا که غربیان برای تفریح یا تجارت یا مقاصد نظامی در رفت و آمد هستند. در همین رابطه است که با تمام دشمنی بسیار سرسختشان نسبت به شیعه ها،  در افغانستان چندان به دنبال در گیری با آنان نیستند و یا با گروهی افراطیون در ایران همکاری هم می کنند.  از آنجا که کافر حربی را مستحق هر سرکوبی می دانند،  هر گونه عملیات تروریستی در حق آنان و درهر جا که ممکن شود، مشروع است. حتی در حق توریست غیر سیاسی. مردم دیگری هم که در اثر این عملیات کشته می شوند نیز  تلفات جانبی جنگ به حساب می آیند. البته به شرط آن که آنان مثلا خدمه هتلی نباشند که از غربیان پذیرایی می کند، یا کسانی که در برج های دوقلوی نیویورک برای کافران کار می کردند، که در آن صورت قتلشان مشروع است. اینان نمی خواهند غرب فاسد، مسلمانان را منحرف  کند، لذا به مدارس به ویژه به مدارس دخترانه   حمله می کنند .

داعش در فضایی ایجاد شد که در آن هیچ جناحی پاکی را نمی بینند. در دید آنان هرچه هست فساد است و جنایت. غرب کشتاری کرده که مغول را تداعی می کند . این غارتگران کافر بی شرمانه دروغ می گویند و جهان را برای منافعشان فریب میدهند. اخبار را سانسور می کنند و  واقعیت ها راوارونه می کنند. مثل حکومت های فاسد منطقه شکنجه می کنند. کوتاه کلام از ارزش هایی که غرب مدعیش هست خبری نیست. غربیان و حکومت های محلیشان از یک جنس اند.

 صدام خونخوار رفت،شیعه های منحرف بدتر از کافران حاکم شدند. شیعیان دست نشانده غرب متجاوز، در پی از بین بردن اهل تسنن هستند واهل تسنن گوش به فرمان روسای قبائلشان دارند. روسایی که  به فکر پرکردن جیب خود هستند.  همه کس  قابل خرید است. کردها هیچ اصولی ندارند. سرسپرده آمریکا هستند و اسرائیل را در دیارشان خوش آمد می گویند. کافرهایی چون یزیدی ها در سرزمین اسلام آزادند.  دولت شیعه علوی سوری با پشتیبانی ایران شیعی مخالفینش را که عموما سنی هستند، قتل عام می کند. کوتاه کلام هرچه هست فساد است و سودجویی و بی اخلاقی. حتی سنی هایی که داعش می خواهد روی آنان حساب کند،سرکوبگران سابقی هستند که از سر ناچاری وبیکاری و مطرودی علیه مالکی برپاخواسته اند.ایمانی در کار نیست،همه سودجویی است.

زمانی که جماعتی هرچه پیرامونشان می بینند جنایت است و کشتار و هیچ الگویی برای پاکی نمی یابند،یکی از شیوه های بقا آن است که حصاری به دور خود می کشند و خود را پاک ترین ها می انگارند . هرکس بیرون از این حصار قرار می گیرد خائن است ومستحق مرگ. اینان در باور خود پاک دینانی می شوند  بسیار سخت گیر،که کوچکترین ضعف و انحرافی را نمی پذیرند. خود را  طلای ناب می انگارند. شواهد آن در تاریخ بسیار است . مشابه آنان در اسلام “خوارج” بودند.

اسلام راستین در همان فتوحات اولیه اش آلوده شد.حاکمان و فرماندهان در فتوحات خود از هیچ جنایتی فرو نگذاشتند. چنان ثروت اندوز شدند که در خانه اشان را از طلا ساختند. هزاران هزار برده پیدا کردند. سرداران مورد توجه پیامبر، چون سعد بن ابی وقاص خونخوار، مال اندوز بی اخلاق شدند. زهد گرایی عمر وابوبکر تبدیل به اشرافیت عثمان شد. خانواده ابوسفیان با سوابق آلوده شان رهبران شدند . پیامبر که در سخنانش تردیدی نمی کردند، ده نفررا بهشتی خوانده بود. به آنان “عشره مبشره” می گفتند.  چند تن از آنان چون عبد مناف ، چنان مال اندوزانی شدند که روی هر پادشاه و غارتگری را سپید کردند .

 اما ضربه اصلی بر اعتقادات را جنگ جمل و صفین وارد کرد. ضربه ای که دوقرن گریبان فکری و اعتقادی مسلمانان را رها نکرد و عکس العمل های وسیع و عمیق و گوناگونی را سبب شد. در این جنگها یک سوی همسر محبوب پیامبر عایشه بود، به همراه طلحه و زبیر، که پیامبر بهشت رفتنشان را تضمین کرده بود. سوی دیگر علی که کس در صداقتش در اسلام و فداکاریش برای پسر عمویش محمد شکی نداشت. پس کشته شدگان کدام جبهه جهنمی بودند و کدامین بهشتی.

چنین بود که خوارج پدید آمد.  پاک دینانی چنان سخت گیر که از نظرشان یک گناه کبیره،چون خوردن شراب ، یا نخواندن نماز  و گواهی دادن دروغ   سبب خروج از دین واستحقاق  مرگ می شد. سخت تر آن که کسی که چندین بار مرتکب یک گناه صغیره ، مثل فحش دادن به انسان، یا حیوان یا نشستن تنها با یک زن اجنبی  می شد نیز شامل همان حکم تکفیر می شد. بی دلیل نبود که علیه همه مسلمانان بودند و نقشه کشتن سران اسلام ،اعم از علی تا معاویه را ریختند.

داعشیان در جمع خود چنین سخت گیر هستند. از جمله اگر کاسبی از یک داعشی شکایت کند که پول جنسی را که خریده نداده به صلیبش می کشند. پس چگونه است که این پاک دینان مدعی آماده کردن جهان برای آمدن منجی نهایی عالم به  آلودگیهای بسیاری  تن می دهند. دست آمریکا و اسرائیل و عربستان و هر دستی که به آنان یاری کند، را می فشارند، و ایرادی با آلودگی اینان ندارند. با قاچاقچی های بی اصول واخلاق  برای فروش نفت یا هر ثروتی که بدست آورند کار می کنند، با آن که میدانند آنان دهها گناه کبیره در روز می کنند. حتی قرص های بسیار خطرناک مخدر را تولید می کنند و می فروشند و همین ماه گذشته یک شاهزاده عربستان سعودی را درحال نقل وانتقال دوتن کوکائین، و رقم بزرگی از این قرص ها  در فرودگاه لبنان دستگیر کردند.

توجیه همه این اعمال این است ،که برای برقراری خلافت ،از هر کافر و مرتدی می توان  استفاده کرد. اصل هدف است، وسیله اهمیتی ندارد .

خلافت

القاعده و همه گروه های مشابه خود را مبارزان راه اسلام میدانند ، اما داعش مدعی برقراری خلافت اسلامی است ،  لازمه ایجاد خلافت سه امر است:  اول ایجاد یک سرزمین اسلامی ، دوم اعلام خلافت است.  لذا برعکس آن مبارزان، نخست سرزمین هایی را فتح کردند، سپس حکومتی تشکیل دادند و آن  را خلافت خواندند.  سه  از آنجا که بر مبنای اعتقادات عامه مسلمانان خلیفه باید از قریش باشد، لذا البغدادی خود را ابوبکر البغدادی الحسینی الهاشمی القریشی  خواند، ونسب خود را از طریق اولاده حضرت علی به قریش رساند. ویژگی اعلام خلافت  آن است که برطبق شریعت اسلام کسی حق ندارد علیه خلافت، یا حکومت اسلامی، قیام کند . به همین دلیل  اگر  جمهوری اسلامی  کسی را متهم به “بغی ” (عصیان علیه حکومت) می کرد  و اورا “باغی” اعلام می کرد، محکوم به مرگ می شد.  توجه شود این که گفته می شود امام حسین علیه یزید قیام کرد مسئله چند دهه گذشته و تحت نفوذ فرهنگ چریکی بود که شریعتی آن را جای انداخت.  والا پیشنهاد امام حسین به لشگر یزید این بود که اگر مردم کوفه مرا نمی خواهند بر می گردم مدینه. ولی آنان آزاد گذاشتن وی را مشروط به بیعت با یزید کردند و او که تن به ذلت و تسلیم نمی داد ناگزیر به جنگ شد. در تمام مراسم دینی این شعار امام حسین تکرار می شود:  “هیهات من الذله”، و امام حسین مظلوم خوانده می شود. و الا کسی که برای گرفتن حکومت جنگ می کند و شکست می خورد که مظلوم خوانده نمی شود.

به هر حال البغدادی با اعلام خلافت ،اطاعت مسلمانان از خودش را  واجب شرعی اعلام کرد و هر متخلفی محکوم به مرگ شد. در ضمن بر پیروانش نیز واجب می شد که به دارالاسلام رفته و در خلافت اسلامی زندگی پاکی را آغاز کنند  و خانواده خود را در زیر لوای اسلام بار بیاورند.

 

مطالب مرتبط

آصف بیات

«فوراً تخلیه کنید؟ کجا؟» یکی از دوستانم در تهران پرسید؛ «اصلاً می‌دانند تهران کجاست؟ آیا تا به حال در خیابان‌ها یا بازار بزرگ آن پرسه زده‌اند تا زندگی پر جنب و جوشش را حس کنند؟» تهران شهری با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت است

عزت‌الله سحابی

ما به ضرورت سراسری بودن و فراگیر بودن یک نهضت نجات‌بخش در ایران پی برده‌ایم‌. «همه پاسخ به چه می‌توان کرد؟» ما به‌طور خلاصه و کلی، در سعی و تلاش برای آغاز و پرورش یک نهضت عمومی فراگیر و سراسری هستیم

محمدرضا نیکفر

جنگ به جز به فرماندهان و هوراکشانش، به بقیه حس ناتوانی می‌دهد. ماشینی عظیم به راه افتاده که منطق حرکت آن به صورت قطبی دربرابر منطق امر مردم است. چگونه می‌توان در برابر این غول آدمی‌خوار ایستاد؟

مطالب پربازدید

مقاله