در بخش نخست این سلسله نوشتارها، استدلالهایی را که در مورد نیاز بانوان به اجازه همسر برای اخذ گذرنامه و خروج از کشور، مورد استناد قرار گرفته و یا می تواند مورد استناد قرار بگیرد بررسی کردیم. اولین استدلال، مسئله «نیاز بانوان به اذن شوهرشان برای خروج از منزل» بود. مبانی این استدلال بررسی شد و مشاهد کردیم که در اکثر کتب فقهی، هنگامی که بحث حقوق مرد بر همسرش، مطرح می شود، بر حکم ممنوعیت شرعی خروج زنان بدون اجازه شوهرشان از منزل، تصریح شده است. همچنین فتوا داده شده است که اگر مردی همسرش را از خروج از منزل منع کرد، زن حق ندارد از خانه بیرون برود. بر این مبنا، هنگامی که زنان شوهردار برای خروج از منزل نیاز به رضایت همسرشان دارند، مطمئنا و به طریق اولی برای خروج از کشور نیز نیاز به اذن و رضایت همسر دارند. در این قسمت، به نقد و بررسی این استدلال می پردازیم.
چکیده نقد این استدلال:
در میان منابع مورد استناد در استدلال برای منع خروج زن از منزل بدون اجازه همسرش، به آیهای از قرآن استناد شده بود که در ذیل (پاسخ هفتم) بررسی خواهیم کرد. در مورد استناد به «اجماع»، نیز، با توجه به این که این ادعای اجماع، بر مبنای اجماع مدرکی است و مدارک مورد نظر در دسترس ما می باشد، اجماع مدرکی نمی تواند به عنوان دلیل مستقلی مورد استناد قرار بگیرد، لذا مدارک مربوطه، بایستی به دقت بازخوانی بشود.
مهمترین منبع استدلال، روایات مربوطه است که در این نوشتار، نقد و بررسی خواهد شد. در برابر روایاتِ دالّ بر ممنوعیت خروج زوجه از منزل بدون رضایت شوهر، دسته دیگری از روایات هستند که خروج زن را علی القاعده نیازمند به رضایت شوهر نمیدانند مگر اینکه مانع استیفای حقوق شوهر بشود. در این جا تلاش خواهیم کرد، با مقید نمودن روایات مطلق، به قیدهای مندرج در سایر روایات، یا با تفسیر «لزوم» جلب رضایت زوج بر «استحبابِ» آن، بین این دو دسته از روایات، جمع کنیم.
بررسی مفهوم «خروج از منزل» در روایات فوق، نیز حائز اهمیت است، زیرا این خروج، به معنای «رفتن قهر آمیز» است نه «بیرون رفتن معمولی». در برخی از روایات، تصریح شده است که زن در ساعات خاصی می تواند از منزل خارج شود. خارج شدن زن بدون اجازه شوهر در صورتی سبب ناشزه شدن وی می شود که مانع استمتاع شوهر بشود. مجازات زن ناشزه، قطع نفقه وی است. دولت وظیفه و توانایی ندارد که جلوی ناشزه شدن زن ها را بگیرد. از سویی دیگر بایستی توجه داشت شوهری که بدون دلیل مانع خروج همسرش از منزل شود، خودش سرکش و «ناشز» می شود و حق ریاست خویش را از دست می دهد و حاکم تصمیم گیری می کند.
پاسخ اول: «خروج از منزل» در عبارات فوق، به معنای «رفتن قهر آمیز» است نه «بیرون رفتن عرفی»
در صدر اسلام، مسلمانان اولیه از «خروج زن از منزل» در گفتمان شرعی حقوق متقابل زوجین، چه برداشتی می کردند؟ آیا هر نوع بیرون رفتنی، خروج از منزل بود و بدون اجازه همسر ممنوع بود و زن ناشزه می شد؟ یا خروج با حالت قهر و دعوا و ناراحتی، مشمول این حکم می شد؟ به عبارتی دیگر معنای خروج از منزل در این روایات و در این پرسش و پاسخ ها، «بیرون رفتن از منزل» بود؟ یا «رفتن از منزل»؟
برای روشن شدن مفهوم خروج، بایستی به نزدیک ترین منابع به سده اولیه اسلام و عصر پیامبر و امامان مراجعه کرد. در ذیل یکی از منابع اولیه مورد بررسی قرار می گیرد.
کلینی در کافی، تفسیری را از فضل بن شاذان نقل می کند که نزدیک ترین تفسیر از مفهوم «خروج» به برداشت های رایج زمان صدر اسلام است: «معنای خروج و اخراج، خروج زن از منزل همسرش و رفتن به منزل پدرش، یا خروج برای برآورده کردن نیازمندی هایش، یا در مورد حقوقی که با اجازه همسرش دارد مثل رفتن به عزاداری و امور مشابه نیست. بلکه خروج و اخراج به این است که با قهر برود یا همسرش او را با قهر از خانه بیرون کرد، این نوع بیرون رفتن یا بیرون نمودن از خانه است که متعلق نهی شرعی قرار داده شده است. اگر زنی اجازه بگیرد که به منزل پدرش برود یا برای کار حقی خارج شود، نمی گوییم که او از منزل همسرش رفته است [رفتن به معنای نقل مکان کردن]، و گفته نمی شود که فلانی همسرش را از خانه بیرون کرده است، بلکه وقتی این تعبیر گفته می شود که وی با خشم و قهر و دعوا از خانه بیرون برود و قصد بازگشت به منزلش را نداشته باشد». « وقال الفضل بن شاذان …. وبعد فلیعلم أن معنى الخروج والاخراج لیس هو أن تخرج المرأة إلى أبیها أو تخرج فی حاجة لها أو فی حق بإذن زوجها مثل مأتم أو ما أشبه ذلك وإنما الخروج والاخراج أن تخرج مراغمة أو یخرجها زوجها مراغمة فهذا الذی نهى الله عز وجل عنه، فلو أن امرأة استأذنت أن تخرج إلى أبویها أو تخرج إلى حق لم نقل: إنها خرجت من بیت زوجها ولا یقال: إن فلانا أخرج زوجته من بیتها إنما یقال ذلك إذا كان ذلك على الرغم والسخط وعلى أنها لا ترید العود إلى بیتها».[1]
هر چند این تفسیر، در ذیل حکم بیرون رفتن و بیرون کردن زن در زمان عده از منزل همسرش است، ولی فضل بن شاذان آن را تعمیم می دهد و شامل سایر موارد نیز می داند. در پاسخ به این اشکال مقدر که این تفسیر از خروج و اخراج زن از منزل همسرش، مربوط به زمان قبل از طلاق است، فضل بن شاذان پاسخ می دهد که آن چه گفتیم در توضیح معنای خروج و اخراج کفایت می کند، زیرا «اصحاب تشیع اجازه داده اند که زوجه از منزلش بیرون برود اگر با خشم و قهر نباشد و بر این موضوع اجماع دارند». «لان أصحاب الأثر وأصحاب الرأی وأصحاب التشیع قد رخصوا لها فی الخروج الذی لیس على السخط والرغم وأجمعوا على ذلك».[2]
در عبارات فوق، فضل بن شاذان، در مورد جواز خروج زوجه در حالتی که همراه با قهر و خشم و دعوا نباشد، ادعای اجماع نزد اهل تشیع می کند. از این ادعای اجماع، می توان دریافت که در سده اول و دوم پیدایش اسلام، بین فقهای مکتب اهل بیت چنین اجماعی وجود داشته است. فتاوای موجود که بر خلاف این اجماع است، فتاوای متاخره است. نمی توان مدعی شد که فقیهان متاخر، بعدها به منابعی فقهی مبتنی بر عدم جواز خروج زن در هر حالتی (حتا خروج بدون قهر و مرافعه و برای رفع حوائج روزمره) دسترسی پیدا کردند که از دید فقیهان سده اول و دوم پنهان بوده است. بلکه مفهوم خروج زن از منزل است که در تحولات تدریجی تاریخی، تفسیر متفاوتی از آن ارایه شده است.
فضل بن شاذان به روایاتی در این زمینه استناد می کند که دلالت بر این دارد که زوجه می تواند برای امور عادی روزمره از منزل خارج شود. یکی از این روایات در مورد زنی است که در عده بسر می برد، با توجه به این که برطبق نص صریح اولین آیه سوره طلاق «… لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُیوتِهِنَّ وَلَا یخْرُجْنَ…»، «نه شما آنها را از خانههایشان بیرون كنید، و نه آنها بیرون روند…»، چنین زنانی حق ندارند از خانه همسر خویش خارج شوند. خاله جابر که طلاق داده شده بود از منزل خارج شد تا از نخلش، خرما برداشت کند، با مردی مواجه می شود که آن مرد وی را از خروج از منزل نهی می کند، وی به نزد پیامبر می رود و از این مسئله پرسش می کند، پیامبر جواب می دهد: «بیرون برو، خرمایت را بچین، شاید صدقه ای بدهی یا کار نیکی انجام دهی».[3]
فردی از اصحاب پیامبر، از ایشان در مورد زن مطلقه پرسید که آیا می تواند در زمان عده اش از منزل خارج شود، حضرت اجازه دادند: «أن رجلا من أصحاب النبی صلى الله علیه وآله سئل عن المرأة المطلقة هل تخرج فی عدتها، فرخص فی ذلك».[4]
در حدیث دیگری آمده است که «زن سه طلاقه نبایستی از منزل شوهرش خارج شود مگر در امر حقی از عیادت بیماری، یا بازدید خویشاوندان، یا کاری اجتناب ناپذیر».[5]
فضل بن شاذان پس از نقل احادیثی مبنی بر جواز خروج زن از منزل به معنای بیرون رفتن عادی، نتیجه گیری می کند که «همه این ها دلیل بر این است که این خروج، غیر از خروجی است که خداوند عزوجل نهی کرده است، آن نوعی از “خروج” نهی شده است که با خشم و قهر و دعوا و مرافعه باشد. در این صورت [خروج با قهر و دعوا] است که از جهت لغوی می توان گفت که فلان خانم از منزل همسرش رفت یا فلان مرد همسرش را از منزل بیرون کرد، ولی در سایر موارد بیرون رفتن ها، نمی توان گفت فلان خانم از خانه اش رفته یا همسرش وی را بیرون کرده است، کاربرد لغوی این کلمه این چنین است»: «قال: وهذا كله یدل على أن هذا الخروج غیر الخروج الذی نهى الله عز وجل عنه وإنما الخروج الذی نهى الله عز وجل عنه هو ما قلنا أن یكون خروجها على السخط و المراغمة وهو الذی یجوز فی اللغة أن یقال: فلانة خرجت من بیت زوجها وإن فلانا أخرج امرأته من بیته ولا یجوز أن یقال لسائر الخروج الذی ذكرنا عن أصحاب الرأی والأثر والتشیع: إن فلانة خرجت من بیت زوجها، وإن فلانا أخرج امرأته من بیته، لان المستعمل فی اللغة هذا الذی وصفنا وبالله التوفیق».[6]
در روایت نقل شده است که به امام نامه نوشتند در مورد زنی که همسرش وی را طلاق داده و خرجی و نفقه زمان عده وی را نمی دهد و او نیازمند است، آیا برای اشتغال و کارکردن و یا برای برآوردن نیازها و حوایج روزمره خویش، می تواند از منزل خارج شود؟ و یا جایی دیگر غیر از منزلش بخوابد؟ امام به صورت مکتوب پاسخ می دهد که «اشکالی ندارد زمانی که خداوند از درستکاری وی آکاه باشد». «أنّه كتب الى أبی محمّد علیه السّلام فی امرأة طلقها زوجها و لم یجری علیها نفقة العدة و هی محتاجة هل یجوز لها أن تخرج أو تبیت عن منزلها للعمل أو الحاجة فوقّع علیه السّلام: «لا بأس بذلك اذا علم للّه الصحة منها».
صاحب کتاب سند عروه ، با نقل این حدیث، و با استناد به نظر فضل بن شاذان، می نویسد که بعید نیست مفهوم خروج و اخراج زن از منزل شوهر در این آیه و در روایات، «رفتن یا بیرون کردن با کراهت و جدایی» باشد، نه بیرون رفتن برای برآورده کردن نیازها یا برای ضرورت های عرفی و روزمره زندگی.[7]
پاسخ دوم: منع «خروج از منزل» در عبارات فوق، خروج در ساعاتی خاص است، نه هرگونه خروجی
در برخی از روایات، تصریح شده است که زن در ساعات خاصی می تواند از منزل خارج شود. از جمله در بعضی از احادیث مربوط به زن شوهر مرده که در عده وفات است، چنین تصریحی شده است، زیرا زن در عده وفات نیز باید در منزل شوهر بماند و خارج نشود، اگر در ساعاتی خاص به وی اجازه خروج داده شد، در می یابیم در ساعات خاصی زن می تواند از منزل خارج شود.
از پیامبر در مورد زنی سوال می شود که همسرش فوت کرده و در عده بهسر می برد، آیا می تواند برای امور حقی از منزل خارج شود. پیامبر پاسخ می دهد «وای بر شما زنان، قبل از این که بین شما مبعوث شوم، وقتی زنی شوهرش فوت می کرده پشکلی پشت سرش انداخته و خود را می پوشاند و قسم می خورد که دیگر تا یک سال شانه نکرده و سرمه نزند و حنا بر خویش نبندد، من شما را به چهارماه و ده روز عده امر کردم (به جای یک سال)، شما صبر نمی کنید، زن در این مدت عده نباید سرمه بزند و حنا ببندد و در طول روز از خانه خارج شود و شب جای دیگری بیتوته کند». از حضرت پرسیدند اگر کار لازم و حقی داشت چه کند؟ حضرت پاسخ دادند «بعد از غروب خورشید بیرون برود و هنگام مساء برگردد و شب در منزلش بخوابد. پرسیده شد آیا حج بجا آورد؟ حضرت پاسخ داد بلی. «… فقال: تخرج بعد زوال الشمس وترجع عند المساء، فتكون لم تبت عن بیتها…».[8]
فضل بن شاذان با نقل حدیثی در مورد این که زن مطلقه بائنه و زن شوهر مُرده، بایستی در منزلش بخوابد، نتیجه گیری کرد که وی شب نبایستی خارج شود، ولی روز برای امور عرفی و روزمره می تواند از منزل بیرون برود: «لا تبیت المبتوتة والمتوفى عنها زوجها إلا فی بیتها، وهذا یدل على أنه قد رخص لها فی الخروج بالنهار».[9]
شیخ طبرسی در الاحتجاج، پرسش و پاسخی از امام زمان (عج) میآورد که از آن حضرت به شکل مکتوب پرسیدند زن می تواند پس از فوت شوهرش در تشییع جنازه وی شرکت کند؟ می تواند به زیارت قبر همسرش برود؟ حضرت پاسخ دادند «بلی، ولی شب در منزل خویش بخوابد»، پرسیدند می تواند برای نیازمندی های خویش از منزل خارج شود؟ حضرت پاسخ مثبت دادند «بلی، اگر کسی را ندارد که کارهایش را انجام دهد می تواند برای نیازمندی های خویش از منزل خارج شود تا کارهایش را انجام دهد ولی شب نمی خوابد مگر در منزل خویش»، «… تزور قبر زوجها ولا تبیت عن بیتها، وهل یجوز لها أن تخرج فی قضاء حق یلزمها أم لا تخرج من بیتها وهی فی عدتها؟ التوقیع: إذا كان حق خرجت فیه وقضته وإن كان لها حاجة ولم یكن لها من ینظر فیها خرجت لها حتى تقضیها ولا تبیت إلا فی منزلها».[10]
از مجموع این روایات استفاده می شود، خروج زن در ساعاتی از شبانه روز ممنوع بوده است که یکی از دو مشکل ذیل را داشته است یا ساعاتی بوده که بیرون از منزل شلوغ بوده است و به خاطر جلوگیری از اختلاط زن و مرد ممنوع شده است یا ساعاتی بوده است که خروج وی از منزل، وی را در معرض اتهام قرار می داده است لذا در این روایات توصیه می شود که شب برای خوابیدن به منزلش بازگردد.
پاسخ سوم: خروج بدون رضایت شوهر در صورتی ممنوع است که مانع استمتاع بشود، نه هرگونه بیرون رفتنی
همچنانکه قبلا گفته شد اگر خروج زن را بدون رضایت همسرش، ممنوع بدانیم، خروج وی در این حالت، سبب ناشزه شدن وی می شود. تعاریفی که در استدلال فوق بدان استناد شده است، توصیفاتی اجمالی از نشوز است. لازم است به تعاریف دقیق تر نشوز توجه کنیم.
شهید ثانی پس از تعریف نشوز به «سرکشی و خروج از اطاعت همسر» (و أصله الارتفاع- و هو هنا الخروج عن الطاعة)، توضیح می دهد که «منظور اطاعت نکردن زوجه از شوهرش در مواردی است که سبب برآورده نشدن بهره وری های (جنسی) زوج می شود، و گرنه هرگونه حاجتی را شامل نمی شود زیرا برآورده کردن سایر نیازمندی های شوهر که ربطی به استمتاع ندارد بر زن واجب نیست». «بحوائجه التی یجب علیها فعلها من مقدمات الاستمتاع بأن تمتنع أو تتثاقل إذا دعاها إلیه لا مطلق حوائجه إذ لا یجب علیها قضاء حاجته التی لا تتعلق بالاستمتاع».[11]
محقق حلی، نشوز را سرکشی هرکدام از زوجین از پیروی حقوق واجبی که زوج دیگر بر عهده وی دارد، می داند. به عبارتی دیگر، هرکدام موظف هستند تکالیف مربوطه خویش را انجام دهند. زن به مجرد بیرون رفتن از منزل، مانع استمتاع شوهر نمی شود، بلکه خروج غیر متعارف وی می تواند مانع کامیابی همسرش شود. «وأما النشوز: فهو ارتفاع أحد الزوجین عن طاعة صاحبه فیما یجب له».[12]
صاحب جواهر نیز، نشوز را سرکشی و عدم اجرای تکالیف واجبه زوجین در مقابل یکدیگر تفسیر می کند.[13]
واژه ای که در ادبیات فقهی، در برابر «نشوز» بکار برده می شود واژه «تمکین» است. تمکین در مقابل نشوز قرار دارد. زنی که از شوهرش تمکین کند ناشزه نیست، زنی که از شوهرش تمکین نکند ناشزه می شود. یکی از شرایط وجوب پرداخت نفقه توسط زوج به زوجه، تمکین زوجه از وی است.[14] محقق حلی، بر این باور است که این تمکین باید «کامل» باشد، وی «تمکین کامل» را این چنین تعریف می کند : «آمادگی دایمی خلوت کردن بین خود و همسرش، بدون این که مقید به زمان و مکان خاصی کند، اگر زوجه آمادگی برای برخی زمان ها و برخی مکان ها داشته باشد و برای سایر موارد آمادگی نداشته باشد، تمکین حاصل نمی شود»، «التمكین الكامل، و هو التخلیة بینها و بینه بحیث لا تخص موضعا و لا وقتا فلو بذلت نفسها فی زمان دون زمان أو مكان دون مكان آخر مما یسوغ فیه الاستمتاع لم یحصل التمكین»[15]
صاحب جواهر می نویسد که زن اگر بدون اجازه شوهر، به سفر مباح برود نفقه اش ساقط می شود. وی استدلال می کند که سفر بدون اجازه شوهر، حق استمتاع مرد را ساقط می کند. البته سفر واجب استثناء شده است.[16]
سپس در مورد سایر مستحبات مثل روزه مستحبی می نویسد که حتا بدون اجازه شوهر، موجب سقوط نفقه نمی شود زیرا روزه مستحبی، مانع استمتاع شوهر نیست، لذا اگر زن بدون اجازه شوهر روزه مستحبی بگیرد، شوهر نمی تواند وی را مجبور به خوردن و آشامیدن بنماید، زیرا روزه مستحبی مانع استمتاع شوهر نیست (اگر چه با برخی از استمتاعات، روزه زن باطل بشود).[17]
در پاسخ بعدی توضیح داده خواهد شد که در صورتی که زن بدون اجازه شوهر به سفر برود در برخی موارد ناشزه محسوب می شود و در نتیجه نفقه وی ساقط می شود. شیخ طوسی در المبسوط استدلال مهمی دارد. وی سفر زن را بر سه دسته تقسیم می کند: «سفر زن همراه با شوهرش»، «سفر زن بدون شوهرش ولی با اجازه وی»، و یا «سفر زن بدون شوهر و بدون اجازه وی». شیخ معتقد است فقط در مورد سوم زن ناشزه می شود و نفقه اش ساقط می شود ولی در دو مورد اول مستحق نفقه است. نکته قابل توجه این است که زن اگر همراه شوهر به مسافرت برود در هر صورتی مستحق نفقه است (با اجازه باشد یا بی اجازه)، زیرا شوهر همراه اوست و امکان استمتاع دارد. بنابر این مجرد خروج زن و یا حتا مسافرت وی بدون اجازه شوهر، سبب ناشزه شدن زن نمی شود. زن در صورتی با خروج از منزل یا مسافرت رفتن بدون اجازه شوهر ناشزه می شود که خروج و یا سفر وی مانع استمتاع شوهر بشود.[18]
برخی از فقهای معاصر، نیز هرچند اجازه شوهر را برای خروج از منزل، به صورتی کلی و در همه موارد لازم ندانسته اند بلکه این اجازه را فقط در برخی از موارد و به شکل استثنایی لازم دانسته اند. بنابر این نظریه اصل این است که زن می تواند بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود مگر در موارد استثنایی که نیاز به اجازه شوهر دارد. این گروه از فقها در موردی که خروج زن از منزل با حق شوهر منافات داشته باشد، اتفاق نظر دارند که این مورد، از موارد استثنایی است و زن نیاز به اذن همسر دارد: «نباید بدون اجازه شوهر- در صورتی که با حق او منافات داشته باشد- از خانه بیرون رود».[19] آیت الله جناتی تصریح می کند که «بیرون رفتن زن از منزل در صورتى كه با حق شوهر منافات داشته باشد، باید از او اذن بگیرد وگرنه اذن او معتبر نیست. پس در این صورت مىتواند بدون اذن او از منزل براى تعلیم و تعلّم و كارهاى اجتماعى و وظایف سیاسى با حفظ حدود اسلامى و نیز براى دیدار پدر و مادر و فامیل بیرون رود و نیازى به این نیست كه در ضمن عقد، آن را شرط كند».[20]
آیت الله صانعی، دایره این استثناء را به موارد دیگری نیز که خروج زن از منزل، خلاف شئون مرد یا سبب برهم زدن آرامش زندگی بشود، گسترش داده است: «نباید بدون اجازه شوهر در مواردی که مانع استمتاع یا خلاف شئون مرد و یا خلاف سکن و آرامش زندگی باشد، از خانه بیرون رود».[21]
از احکام فوق، می توان استنباط کرد که زن ناشزه، زنی است که به دلیل کار غیر واجبی، مانع استمتاع شوهر بشود. بنابر این زنی که بدون اجازه از منزل خارج می شود، نفس خروج وی سبب ناشزه شدن وی نمی شود. خارج شدن زن بدون اجازه شوهر در صورتی سبب ناشزه شدن وی می شود که مانع استمتاع شوهر بشود. در نتیجه، عرف و عادت بر این نیست که هرگونه بیرون رفتن زن از منزل، مانع استمتاع شوهر و سبب ناشزه شدن زن بشود.
پاسخ چهارم: حکم تکلیفی خروج زن از منزل بدون رضایت همسر، حرمت یا کراهت؟
اگر خروج زن را فقط با رضایت همسرش جایز بدانیم و یا اگر خروج زن را در صورت منع شوهرش ممنوع بدانیم، در هر دو صورت، زنی که این مقررات را رعایت نکند یعنی بدون اجازه همسر بیرون برود یا در تفسیر دوم، علیرغم منع همسرش از منزل بیرون برود، چه حکمی دارد؟
حکم چنین زنی، از دو جهت قابل بررسی است: حکم تکلیفی (حرام و حلال و مکروه و …) و حکم وضعی (نتیجه ای که بر وی بار می شود). در این پاسخ، «حکم تکلیفی»، و در پاسخ بعدی (پنجم)، «حکم وضعی» را بررسی می کنیم.
آیا چنین زنی، مرتکب فعل حرام شده و گناهکار است، یا مرتکب مکروه و ناپسندی شده است؟
در برابر روایات دالّ بر ممنوعیت خروج زوجه از منزل بدون رضایت شوهر، چنانچه در پاسخ های پیشین، مشاهده شد، دسته دیگری از روایات هستند که خروج زن را علی القاعده نیازمند به رضایت شوهر نمی دانند مگر اینکه مانع استیفای حقوق وی شود. یکی از راه های جمع این دو دسته از روایات، تفسیر «لزوم» جلب رضایت زوج در روایاتی که مطلقا خروج زن را نیازمند به رضایت شوهر می کند بر «استحباب» و «فضیلت» جلب رضایت شوهر است و یا حمل «نهی» در روایاتی که زن را از خروج از منزل نهی می کند، بر «کراهت و ناپسند بودن» آن است.
نمونه چنین امر و نهی هایی در سایر مسائل مشابه فقهی وجود دارد. از جمله فاضل مقداد در کتابش در رابطه با فقه امامیه، به عنوان یک قاعده بیان می کند که «همه حقوق واجب یا حرام در رابطه با دیگران، در رابطه با پدر و مادر نیز صادق است به جز برخی از امور که در رابطه با پدر و مادر، ویژه و استثنایی است، یکی از این امور، حرام بودن سفر مباح و حتا سفر مستحب، بدون اذن پدر و مادر است».«تحریم السفر المباح بغیر إذنهما و كذا السفر المندوب».[22] بدون تردید، از جهت شرعی، فرزند، نیازی به اذن و اجازه والدین برای سفر و مباح خویش ندارد. این اجازه گرفتن، امری پسندیده و اخلاقی است نه واجب شرعی (البته نهی کردن والدین از سفر، در برخی موارد سبب حرام بودن آن مسافرت می شود ولی اذن و اجازه آن ها لازم و ضروری نیست).
در برخی از روایات تصریح شده است که زنی که شوهرش از وی ناراضی است نمازش پذیرفته نمی شود تا وقتی که رضایت شوهرش را بدست آورد «أیما امرأة باتت وزوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتى یرضى عنها…».[23] از امام ششم روایت شده است که سه گروه هستند که اعمالشان بالا نمی رود یعنی پذیرفته نمی شود یکی بنده فراری و دیگری زنی که شوهرش بر وی خشمگین است و شخصی که از روز کبر و بزرگنمایی لباس بلندی بر تن می کند که به زمین کشیده می شود. «ثَلَاثَةٌ لَا یرْفَعُ لَهُمْ عَمَلٌ عَبْدٌ آبِقٌ وَ امْرَأَةٌ زَوْجُهَا عَلَیهَا سَاخِطٌ وَ الْمُسْبِلُ إِزَارَهُ خُیلَاءَ».[24] تعبیری مشابه در حدیثی از امام ششم نقل شده است که «سه گروه هستند که نمازشان پذیرفته نمی شود، یکی بنده فراری تا وقتی که نزد ارباب خویش بازگردد، و دیگری زنی که بخوابد رد حالی که شوهرش بر وی خشمگین است و مردی که بر قومی امامت و رهبری کند و آن ها به وی کراهت داشته باشند.[25]
بدون تردید، در این روایات منظور از پذیرفته نشدن نماز، و بالا نرفتن عبادات، امری شرعی نیست، یعنی اعاده آن نمازها و تکرار آن اعمال، شرعا واجب نیست، بلکه امری اخلاقی است و در چنین حالتی نمازش ارزش معنوی لازم را ندارد. بنابر این، این نمونه احکام، احکامی اخلاقی هستند زیرا شایسته و پسندیده است که سفر فرزندان با رضایت والدین باشد، شایسته و پسندیده است که زنان اسباب ناراحتی همسر خویش را فراهم نکنند و در صورت ناراحتی زوجین، قهرشان طولانی نباشد. در مورد موضوع مورد بحث نیز پسندیده است زنان با رضایت شوهر خویش از منزل بیرون بروند و کراهت دارد که بدون اجازه بیرون بروند. بنابر این، حرمت ها می تواند به حرمت اخلاقی تفسیر شود.
پاسخ پنجم: حکم خروج از منزل بدون رضایت شوهر «ناشزه شدن»
اگر پاسخ های پیشین را نپذیریم یا نادیده بگیریم، در صورتی که خروج زن را فقط با رضایت همسرش جایز بدانیم و یا اگر خروج زن را در صورت منع شوهرش ممنوع بدانیم، در هر دو صورت، زنی که این مقررات را رعایت نکند یعنی بدون اجازه همسر بیرون برود یا در تفسیر دوم، علیرغم منع همسرش از منزل بیرون برود، از جهت «حکم وضعی»، چنین زنی «ناشزه» می شود. البته در صورتی که پاسخ های پیشین را بپذیریم، بیرون رفتنی ممنوع می شود که خروج قهرآمیز باشد. فقط با خروج قهرآمیز است که زوجه ناشزه می شود، نه با هرگونه بیرون رفتنی.
در هر دو صورت، «خروج ممنوعه»، سبب ناشزه شدن زن می شود. مجازات زن ناشزه چیست؟
مجازات زن ناشزه، «قطع نفقه وی» است. روایات متعددی در کتب روایی و فقهی بر این موضوع تکیه می کنند که زن ناشزه نفقه اش قطع می شود. در حدیثی که در کتب مشهور شیعه مثل کافی، من لایحضره الفقیه و وسائل الشیعه آمده است از پیامبر نقل شده است که هرگاه زنی بدون اجازه شوهرش از منزل خارج شود، تا بازگشت به منزل، حق نفقه ندارد «اَیمَا امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مِنْ بَیتِهَا بِغَیرِ إِذْنِ زَوْجِهَا فَلَا نَفَقَةَ لَهَا حَتَّى تَرْجِعَ».[26]
(در این جا، موضوع بحث در مورد خروج زن از منزل بدون رضایت شوهر است که سبب نشوز وی و سقوط نفقه می شود. اما یادآوری این نکته خالی از فایده نیست که همین مسئله در مورد سفر زن بدون همراهی شوهر، که موضوع نوشتار بعدی است، نیز مطرح است. بیشتر فقهای عامه فتوی دادهاند چنانچه زوجه بدون همراهی شوهر به مسافرت برود نفقه او ساقط می شود، هرچند به سفر واجبی مثل سفر حج برود).[27]
اکثر فقهای شیعه معاصر نیز پس از آن که بر لزوم اذن شوهر برای خروج از منزل تصریح کرده اند، فتوا داده اند که زن اگر در این امور از شوهرش اطاعت کرده و ناشزه نشود، بر شوهرش واجب است که نفقه وی را بپردازد: «زنى كه عقد دائمى شده نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذتى كه او مىخواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیكى كردن او جلوگیرى نكند و اگر در اینها از شوهر اطاعت، كند تهیه غذا و لباس و منزل او و لوازم دیگرى كه در كتب ذكر شده بر شوهر واجب است و اگر تهیه نكند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد مدیون زن است».[28] در نتیجه اگر زوجه از شوهرش اطاعت نکند و بدون اجازه وی از منزل بیرون برود، ناشزه می شود، و در این مسئله، حکم ناشزه نیز روشن بیان شده است، که نفقه وی از عهده شوهرش ساقط می شود.
با توجه به این که در این نوشتار، بحث گذرنامه بانوان مطرح است، اگر استدلال ها و پاسخ های پیشین مورد پذیرش قرار نگیرد و زن بدون اجازه همسر حق نداشته باشد از منزل خارج شود، می توانیم نتیجه گیری کنیم که زنی که بدون رضایت همسر، گذرنامه بگیرد و یا از کشور خارج شود، ناشزه می شود و در نتیجه مجازات وی، محرومیت از نفقه است.
وظیفه دولت در این گونه موارد چیست؟
دولت وظیفه ندارد و توانایی نیز ندارد که جلوی ناشزه شدن زن ها را بگیرد. تمکین نکردن زن ها در معنای رایج فقهی، امری است که کنترل آن از عهده دولت ها خارج است. نهایت کار این است که اگر در چنین مواردی زنی بدون اجازه همسر، گذرنامه گرفت و از کشور خارج شد و سپس برای اجبار همسرش به پرداخت نفقه، به دادگاه رجوع کرد، و همسرش مدعی شد که وی ناشزه است، دادگاه پس از بررسی، و احراز سفر زوجه بدون رضایت شوهر، وی را ناشزه تشخیص داده و مستحق نفقه اجباری نداند.
در سایر موارد نیز، دولت به همین گونه عمل می کند. برای مسافرت های داخلی زنان شوهردار، از آنان مجوز و رضایتنامه شوهر نمی طلبد. حتا دولت، زنان را به استخدام خویش در می آورد که استخدام آنان مستلزم خروج آنان از منزل است (به جز دورکاری که چندان رایج و مرسوم نیست)، و دولت رضایت شوهر را از آنان مطالبه نمی کند.
حتا فقیهان رسمی کشور (فقهای شورای نگهبان) که عهده دار شرعیّت قوانین کشور هستند در مواردی که برای خویش نظارت استصوابی قائل هستند از قبیل تایید صلاحیت کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، که مدارک کاندیداها را بررسی می کنند، از زنان شوهردار، رضایت همسرانشان را برای سفر به تهران و حضور در مجلس مطالبه نمی کنند، هر چند در این موارد ممکن است این بانوان بدون رضایت همسر از خانه خارج شوند و به مجلس بروند و اگر مقیم شهرستان هستند نه تنها از خانه خویش، بلکه از شهر خویش نیز خارج شوند. بدیهی است که در چنین مواردی، در صورت دعوای نفقه و عدم رضایت شوهر به سفر زوجه یا خروج وی از منزل، محاکم به ناشزه بودن یا نبودن وی رسیدگی کرده و حکم مقتضی را صادر می کنند.
پاسخ ششم: ناشز شدن زوج در صورت جلوگیری بدون دلیل از خروج زوجه
مبنای این استدلال نکات ذیل است: الف- سرکشی هر کدام از زوجین از حسن اجرای وظایف زناشویی، سبب ناشزه شدن وی می شود. همچنانکه زن با سرکشی ناشزه شود مرد نیز ناشز شود. ب- مردی که بدون دلیل مانع خروج همسرش از منزل شود سرکش و ناشز است. ج- همسر ناشز و یا ناشزه مرتکب گناه شده و برخی از حقوق خویش را از دست می دهد. د- زوجه ناشزه حق نفقه خویش را از دست می دهد. ه- مرد ناشز، حق ریاست خویش را (حداقل در تصمیم گیری در موضوع خروج زن) از دست می دهد و حاکم تصمیم گیری می کند.
توضیح استدلال به این است که در عرف و فرهنگ عمومی مردم، سخن از «زن ناشزه» زیاد طرح می شود ولی «مرد ناشز» کمتر موضوع بحث قرار می گیرد. در حالی که در آیات و روایات هنگامی که سخن از نشوز به میان می آید نشوز شوهر نیز در کنار نشوز زن مطرح می شود.
محقق حلی می نویسد که اگر نشوز از جانب مرد باشد زن حق دارد حقوق خویش را مطالبه کند. «ولو كان النشوز منه فلها المطالبة بحقوقها».[29] محقق در فصل دیگری از کتابش، توضیح می دهد که «اگر زوج به سبب نپرداختن حقوق واجب زوجه، ناشز شد، زن حق مطالبه دارد و حاکم بایستی زوج را مجبور به ادای حقوق واجب زوجه کند».[30] شهید ثانی نیز در این زمینه توضیح می دهد که «اگر زوج ناشز شود و مانع پرداخت حقوق واجب زوجه، مثل حق تقسیم و حق نفقه بگردد، زن حق مطالبه دارد و حاکم بایستی زوج را مجبور به ادای حقوق واجب زوجه کند» «و لو نشز الزوج بمنع حقوقها الواجبة لها علیه من قسم و نفقة- فلها المطالبة بها- و للحاكم إلزامه بها».[31]
آیت الله خمینی نیز به صراحت بیان می کند: «همچنانکه نشوز می تواند از طرف زوجه باشد، نشوز می تواند از سوی زوج نیز باشد در صورتی که به حقوق زوجه تجاوز کند و حقوق واجبه زن را اداء نکند. اگر از سوی مرد، با عدم پرداخت حقوق زن از تقسیم و نفقه، نشوز آشکار شد، در این حالت، زن حق مطالبه دارد و حاکم بایستی زوج را مجبور به ادای حقوق واجب زوجه کند، و مرد حق قهر کردن با زوجه و کتک زدن وی را ندارد»، «كما یكون النشوز من قبل الزوجة یكون من طرف الزوج أیضا بتعدیه علیها،….».[32]
آیت الله منتظری نیز در پاسخ به استفتائی، خروج زن از منزل برای کار واجب، یا خروج ضروری، یا در صورتی که خارج نشدن زن موجب عسر و حرج وی شود را استثناء کرده و تصریح می کند که در این موارد نیازی به اجازه شوهر ندارد «زن نباید بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود؛ مگر این که در عقد ازدواج شرط شده باشد که شوهر مانع نشود، یا این که خارج شدن برای کاری واجب باشد، و یا برای او ضرورت داشته باشد، و نیز در صورتی که خارج نشدن برای زن موجب عسر و حرج شود».[33] در پاسخ به استفتایی دیگر در این مورد، به وظیفه متقابل شوهر نیز اشاره می کند: «… وظیفه شوهر این است که با همسر خود “معاشرت بالمعروف” داشته باشد. و بین این دو وظیفه منافاتی نیست و هر کدام تخلف کند، دیگری حق مراجعه به مقام صالح قضایی را دارد».[34] ایشان در رساله حقوق نیز تصریح می کند: «زن و شوهر دارای حقوق زیادی نسبت به یکدیگر میباشند؛ هریک از آنها باید مایه آرامش و راحتی یکدیگر باشند و همدیگر را مورد کرامت، محبت و رحمت قراردهند و در مسائل زناشویی نسبت به یکدیگر تمکین نمایند؛ و بر مرد است که مخارج زن را مطابق شأن متعارف او بپردازد. و به طور کلی مطابق بعضی روایات زن یا شوهر حق ندارد در هیچ امری کاری را که موجب اذیت و آزار دیگری شود انجام دهد».[35]
آیت الله صانعی در جواب به استفتائی در موردی که «مرد با رفتن همسرش به دانشگاه، اداره، و یا هر محیط دیگرى مخالف باشد، زن شرعاً چه وظیفه اى دارد؟» پاسخ می دهد که «وظیفه زن، تبعیت از زوج است، مگر در ضمن عقد، خلاف آن را شرط نموده باشند یا عقد مبنیاً بر آن شرط، منعقد شده باشد. آرى، اگر جلوگیریهاى شوهر به حدّى است كه باعث حَرَج و مشقّت غیرقابل تحمّل باشد، به مقدار رفع حَرَج و ضرورت، جایز است، چرا كه الضرورات تبیحُ المحظورات».[36]
پاسخ فوق الذکر استاد به این استفتاء، می تواند از جنبه های مختلفی در این نوشتار مورد استناد قرار بگیرد. در این مختصر، به همین بسنده می کنیم که آیا امروزه اکثر زوجین هنگام بستن پیمان زناشویی، عقدشان مبنیّ بر این نیست که زوجه برای بیرون رفتن های متعارف نیازی به اجازه شوهر ندارد؟ آیا منع کردن نامتعارف و ناموجه شوهر نسبت به خروج زن از منزل، سبب مشکلات و مشقاتی برای زن نمی شود و زوجه را در محظورات قرار نمی دهد؟ آیا برای زوجه قابل تحمل است که شوهرش وی را بدون دلیل موجهی از بیرون رفتن از منزل منع کند؟
آن چه در رابطه با این استدلال می تواند مورد استناد قرار بگیرد این است که با توجه به این مقدماتی که گفته شد، اکنون این پرسش مطرح می شود آیا مردی که بدون دلیل مانع خروج همسرش می شود به حقوق حقه زن تجاوز نکرده است و ناشز نمی شود؟
در حدیثی از پیامبر نقل شده است که هر کسی که زنی دارد و زنش را آزار می دهد، خداوند نمازش را نمی پذیرد، و در عملش خیری نیست تا همسرش را راضی کند، اگر چه روزگاری روزه بگیرد و شب زنده داری کند و بردگان را آزاد ساخته و اموالش را در راه خدا انفاق کند، وی اولین کسی خواهد بود که وارد آتش خواهد شد. «من كان له امرأة تؤذیه لم یقبل الله صلاتها ولا حسنة من عملها حتى تعینه وترضیه وان صامت الدهر وقامت وأعتقت الرقاب وأنفقت الأموال فی سبیل الله وكانت أول من ترد النار».[37]
مولای متقیان، امام علی در نامه ای به فرزندش حسن ابن علی، وی را با تعبیراتی زیبا به توصیه و مدارا با زنان می کند و توضیح می دهد که زن گل خوشبویی است و قهرمان نبرد نیست. «فِی رِسَالَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى الْحَسَنِ ع لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنَ الْأَمْرِ مَا یجَاوِزُ نَفْسَهَا فَإِنَّ ذَلِكَ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیحَانَةٌ وَ لَیسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ…».[38] در وصیت به فرزندش محمد حنفیه، ضمن تکرار این عبارت، می افزاید که با وی مدارا کن در هر حالی، و خوش همراهی کن تا زندگی ات با صفا و خوش باشد «وزاد: فدارها على كل حال وأحسن الصحبة لها لیصفو عیشك».[39]
در این روایات، مردان توصیه به مدارا و رفاقت با زنان شده اند. بدون تردید، جلوگیری بی جهت آنان از خروج همسرشان، نه تنها با رفاقت و مدارا منافات دارد بلکه محروم کردن زنان از حقوق اولیه و طبیعی ایشان است. چنین مردانی با تجاوز به حقوق زنان، در معرض ناشز شدن قرار می گیرند.
با توجه به استدلالات قائلین به نیاز اجازه شوهر برای خروج زوجه از منزل، اگر مردی مانع خروج عادی و عرفی همسر خویش بشود، و خروج همسرش مانعی برای استمتاع وی نباشد، زن می تواند به حاکم رجوع کند و حق خروج خود را بگیرد. به عبارتی دیگر، در این صورت حق مرد برای جلوگیری از خروج زن، به دلیل سوء استفاده مرد از این قدرت خویش، ساقط می شود، و حاکم تصمیم گیری می کند و در صورتی که خروج زن منافاتی با تکالیف زناشویی وی نداشته باشد و خطراتی برای زن نداشته باشد به زن اجازه خروج خواهد داد.
منبع: دین آنلاین
ادامه مقاله را اینجا مطالعه کنید