این خاورمیانه ترسناک است!

نورل روبینی در پراجکت سیندیکت از چالش و خطرهای آینده خاورمیانه نوشته است.

وی   استاد دانشگاه استرن نیویورک،  اقتصاددان ارشد شورای مشاوران اقتصادی دولت بیل کلینتون بوده است و سابقه فعالیت در صندوق بین المللی پول، فدرال رزرو و بانک جهانی را دارد.

متن کامل تحلیل وی به نقل از دیپلماسی ایرانی به شرح زیر است:

در میان ریسک های ژئوپولیتیکی که امروز وجود دارند، هیچ کدام بزرگتر از بی ثباتی به وجود آمده در هلال طولانی ای که از مغرب تا مرز افغانستان و پاکستان را در بر می گیرد، نیست. با محو شدن بهار عربی از یادها بی ثباتی در این هلال عمیق تر شده است. در واقع سه کشوری که در ابتدا با بهار عربی روبه رو شدند، لیبی تبدیل به دولتی شکست خورده شده، مصر به دوران اقتدارگرایی بازگشته و تونس به خاطر حملات تروریستی از لحاظ اقتصادی و سیاسی بی ثبات شده است.

خشونت و بی ثباتی در شمال آفریقا هم اکنون به مناطق جنوب صحرای آفریقا هم گسترش یافته است. منطقه ساحل – که یکی از فقیرترین و از لحاظ محیط زیست آسیب دیده است – هم اکنون توسط افراط گرایان که از شاخ آفریقا به شرق آن گسترش یافته اند، اشغال شده است. همانند لیبی، جنگ داخلی در عراق، سوریه، یمن و سومالی موجب شده است تا این کشورها هم تبدیل به کشورهای شکست خورده شوند.

ناآرامی های منطقه (که اقدام ایالات متحده و متحدینش به منظور تغییر رژیم در عراق، لیبی، سوریه، مصر و دیگر نقاط به وقوع آن کمک کرده است) کشورهایی که پیش از این امن بودند را نابود کرده است. هجوم آوارگان سوری و عراقی موجب بی ثبات شدن اردن، لبنان و حالا ترکیه شده است، ترکیه ای که تحت حکومت رجب طیب اردوغان، اقتدارگرا شده است. در عین حال منازعه میان اسرائیل و فلسطین حل نشده باقی مانده است، حضور حماس در غزه و حزب الله در لبنان همچنان خطر درگیری میان آنها و اسرائیل را حفظ کرده است.

در این فضای سیال منطقه ای، درگیری نیابتی گسترده ای میان قدرت های منطقه ای یعنی عربستان سنی و ایران شیعه موجب بروز درگیری در عراق، سوریه، یمن، بحرین و لبنان شده است. علاوه بر این در شرق منطقه، افغانستان (جایی که طالبان امکان بازگشت به قدرت را دارد) و پاکستان (کشوری که اسلام گرایان داخلی همچنان تهدیدی امنیتی هستند) حضور دارند که ریسک تبدیل به کشورهای نیمه شکست خورده را دارند.

در حالی که ایالات متحده به دنبال استقلال انرژی است، این خطر وجود دارد که آمریکا و متحدین غربی اش به خاورمیانه نگاه استراتژیک کمتری داشته باشند. در رابطه با این نظریه باید به یک نکته اشاره کرد: خاورمیانه ای که در حال سوختن است می تواند به شیوه های مختلف موجب بی ثباتی در جهان شود.

اول، برخی از این درگیری ها می تواند منجر به تکرار بحران های نفتی در سال های 1973، 1979 و 1990 شود.

دوم، جنگ های داخلی می تواند موجب آواره شدن میلیون ها نفر شود که منجر به ایجاد بی ثباتی های اقتصادی، اجتماعی شود و در نتیجه اوضاع اقتصاد جهانی را سخت می کند. اقتصاد و جامعه کشورهایی که در خط مقدم هستند، همانند لبنان، اردن و ترکیه در حال حاضر هم به خاطر میلیون ها نفر آواره تحت فشار شدید است.

سوم، بدبختی و ناامیدی طولانی مدت میلیون ها جوان عرب نسل جدیدی از افراط گرایان را به وجود می آورد که غرب را مقصر بدبختی خود می دانند. بدون شک برخی از آنها راهی اروپا و ایالات متحده می شوند و حملات تروریستی انجام می دهند.

بنابراین اگر غرب، خاورمیانه را نادیده بگیرد یا مشکلات منطقه را فقط از طریق ابزار نظامی حل کند (ایالات متحده در جنگ های افغانستان و عراق 2 تریلیون دلار هزینه کرد و فقط موجب بی ثباتی بیشتر در این کشورها شد.) و دیپلماسی و کمک مالی در جهت حمایت از رشد و ایجاد شغل را منکر شود، فقط موجب بدتر شدن بی ثباتی در منطقه خواهد شد. چنین انتخابی می تواند ایالات متحده، اروپا و اقتصاد جهانی را برای دهه های متمادی قربانی کند.

 

مطالب مرتبط

ضیا نبوی

اگر قرار است در کشاکشِ این تراژدی هولناک، جبهه‌ای را انتخاب کنیم، بهتر آن است که آن سو، طرفِ زندگی باشد و ازینکه بواسطه یک چنین انتخابی چگونه داوری می‌شویم و مطابقِ گفتارهای زندگی‌ناباورِ موجود، در کدام دسته قرار می‌گیریم، پروایی نداشته باشیم. اگر آری گفتن به شیوه‌ی پوششی که می‌پسندیم ما را از نظر مدافعین وضعیت، در صفِ براندازان تعریف می‌کند، نهراسیم و اگر بواسطه‌ی آری گفتن به غریزه‌ی زیستن یا همدلی با هموطنانمان آسیب‌دیده‌ از جنگ در صف مدافعین نظام قرارمان می‌دهند، پروایی نداشته باشیم.

گزاره ای خطرناک برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان

همه می‌دانیم جنگی که اکنون درگرفته، محصول مشترک «نظم بین الملل نابرابر» و وحشی، از یک طرف و «ساختار غیردموکراتیک و فاسد داخلی» از سوی دیگر است.
«این جنگ ما نیست، جنگ جمهوری اسلامی با اسراییل است». خطر این گزاره برای ایران و‌ همه‌ی ما ایرانیان در شرایط کنونی، بسیار بیشتر از جنگنده های F35 است. این گزاره ایست که اسراییل، خیلی بیشتر از ادوات جنگی اش روی آن حساب باز کرده است و بال رسانه ای اش یعنی شبکه اینترنشنال بسیار عریان در حال القای آن است و بی پروا مردم را به شورش دعوت می کند. متاسفانه بستر چنین گزاره ی خطرناکی را با هزار آه و افسوس، فساد نظام سیاسی ایران مهیا کرده است.

در پی حمله اسرائیل به مناطق غیرنظامی

بنا بر گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های بین‌المللی همچون هدف اصلی حملات، ایجاد اختلال در زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای ایران و ضربه به فرماندهان ارشد نظامی اعلام شد. با این حال، شواهد میدانی و گزارش‌های منابع داخلی ایران از تلفات گسترده میان شهروندان غیرنظامی حکایت دارد.

مطالب پربازدید

مقاله